جامعه در حال انتظار
بهاره آروین"وضعیت سیاسی حاکم بیانگر یک جامعه منتظر است، جامعهای در حال انتظار کشیدن، همه از جمله شاه، احساس میکنند در آستانه مواجهه با بحران هستند، بحرانی که هیچکس را شگفتزده نخواهد کرد.آنچه بیشتر موجب شگفتزدگی میشود آن است که بحران رخ ندهد.
بزرگترین پرسش بیپاسخ این است که آیا بنبست سیاسیای که کشور دچار آن شده به آرامی، به تدریج و صلحآمیز از میان خواهد رفت یا به صورت ناگهانی، پیشبینی نشده و خشونتبار به پایان خواهد رسید."
این جملات را از کتاب "برنامه ریزی و توسعه در ایران" نوشته جورج بی. بالدوین نقل کردهام (صفحه 44). بالدوین سرپرست گروه اول مشاوران هاروارد بود که در نیمه دهه سی به ایران آمدند تا در قالب شورای اقتصاد مستقر در سازمان برنامه، برنامه سوم توسعه در ایران را تدوین کنند.
این جملات را بالدوین درباره وضعیت سیاسی ایران در اوایل دهه 40 گفته است اما انگار توصیف دقیقی از امروز و وضعیت کنونی جامعه ایران ارایه داده است. چطور چنین چیزی ممکن است؟ چطور ممکن است 60 سال بگذرد و در خلال این سالها یک انقلاب اجتماعی هم رخ دهد و جامعه همچنان در همان وضعیتی که بود درجا بزند: جامعه ای منتظر، در حال انتظار کشیدن، در آستانه مواجهه با بحران؛ چطور چنین چیزی ممکن است؟
در ادامه این سری یادداشتها، نقل قولهای بیشتری از این کتاب و کتابهای مشابه خواهم داشت که حاوی شباهتهایی تکان دهنده میان مسائل گذشته و اکنون در ایران هستند. سپس سعی می کنم با به کارگیری رویکرد فوکویاما در کتاب "نظم و زوال سیاسی"، چارچوبی نظری برای فهم و تبیین این شباهت ها فراهم کنم.
چارچوبی که در قالب آن، #مساله_بوروکراسی_در_ایران به عنوان اصلیترین و ریشه دارترین مساله حکمرانی در ایران طرح خواهد شد. در این میان، همچنین سعی میکنم این رویکرد تئوریک را با مصادیقی از تجربه چهار سالهام از سیاست گذاری در شورای شهر تهران همراه کنم بلکه در نتیجه این بررسیها بتوانیم به این سوال به شکل ثمربخشی پاسخ دهیم: چرا و چگونه بوروکراسی در ایران در برابر تغییر پایدار و اصلاح مقاومت میکند؟