هر وقت دلم برای خودم تنگ می‌شود، به سراغ تک‌درخت‌ها می‌روم

هر وقت دلم برای خودم تنگ می‌شود، به سراغ تک‌درخت‌ها می‌روم

تک‌درخت در آثار کیارستمی


کوکر، پشت‌صحنه‌ی فیلم «زندگی و دیگر هیچ»، عکس از مینا زیوری

در برهوت تنهایی‌ام 

روییده است 

هزاران تک‌درخت.*

گفت‌وگویی با حمیده شریف‌راد درباره‌ی تک‌درخت‌های عباس کیارستمی


«تک‌درخت» یکی از المان‌های بصری شاخص بسیاری از آثار عباس کیارستمی شامل فیلم، عکس و نقاشی‌ست، به‌طوری‌که کیارستمی آن را مال خود کرده و خیلی‌ها با دیدن تک‌درخت به یاد او می‌افتند. در مهر ۱۳۹۹ گفت‌وگوی کوتاهی با حمیده شریف‌راد درباره‌ی ریشه‌ی علاقه‌ی عباس کیارستمی به تم تک‌درخت انجام دادیم. سوال‌های ما این‌ها بود:

▪ آیا علاقه‌ی عباس کیارستمی به تم تک‌درخت و شکل‌گیری آن، ریشه در دید گرافیکی او دارد؟

▪ آیا از «خانه‌ی دوست کجاست»، به بعد است که پای تک‌درخت به آثار کیارستمی - عکس و فیلم - راه پیدا می‌کند؟

و پاسخ خانم شریف‌راد:

فکر می‌کنم با توجه به مطالعه‌تان روی آثار کیارستمی و فعالیت‌تان در این زمینه، حتما خودتان باید جواب‌هایی برای این سوال داشته باشید. در تعدادی از پست‌های صفحه‌تان، پاسخ به این مورد دیده می‌شود.

سال گذشته کتابی از نقاشی‌ها** منتشر شد که قرار بود تعدادی از آثاری هم که به بنده اهدا کرده، همراه با مصاحبه‌ی مفصلی در آن‌جا بیاید. اگر در نیمه‌ی راه انصراف نداده بودم، شما الان به شکل دقیق و درست‌تری جواب را از زبان خودش می‌گرفتید؛ این‌که چرا عکاسی از درختان، برایش تبدیل به یک مشغولیت چهل‌ساله می‌شود و چطور این موضوع (در واقع موضوع طبیعت که درخت هم جزئی از آن است) به فیلم‌ها و سپس نقاشی‌هایش راه پیدا می‌کند و به مرور دست‌خوش تغییراتی که از آن علاقه‌ی دیرینه به نقاشی و گرافیست بودنش می‌آید، می‌شود. در آن مصاحبه به او می‌گویم وقتی کتاب «سفید برفی» را به فرهاد صبا نشان دادم، گفت: «چرا کیارستمی نقاشی‌هایش را سیاه و سفید چاپ کرده!» در ابراز خوشحالی از واکنش آقای صبا، می‌گوید: «این بالاترین تعریف از آن مجموعه است، چرا که می‌خواستم طبیعت را به شکلی غیرطبیعی نشان بدهم! می‌خواستم توجه را جلب کنم به چیزی که بارها و بارها در زندگی دیده‌ایم، اما به راحتی از کنارش عبور کرده‌ایم.»


از مجموعه‌ی «سفید برفی»
از مجموعه‌ی «سفید برفی»
از مجموعه‌ی «سفید برفی»

آن دید گرافیکی انگیزه‌ی عکاسی از درخت‌ها و تک‌درخت‌ها نبوده، بلکه گرافیک کمک و واسطه‌ای بوده برای بیان بهتر پیام مد نظرش. بخشی از آن پیام در آن گفته‌های مربوط به «درخت» و «تنهایی» را از زبانش می‌شنویم. ورود گرافیک به عکس‌های کیارستمی، بعد از بیست و پنج سال عکاسی او از طبیعت، درختان و تک‌درختان رخ می‌دهد. منشا ثبتِ بی‌شماری از تک‌درختان چیز دیگری بوده، که به گفته‌ی کیارستمی، منشا و دلیل این «عکاسی از مجموع درختان یا تک‌درخت‌ها، که تبدیل به گرفتاری شده» سال‌ها بعد بر خود او معلوم می‌شود.

کیارستمی می‌گوید در نوجوانی با چند قطره رنگ روغن سبز، سفید و آبی، طرح‌هایی از درختانی بلندقامت می‌کشیده که سرشان در ابرهای سفیدِ آسمان آبی تهران فرو رفته بود. از طرح‌های نوجوانی به جز گل‌دانی سیاه قلم که در صفحه‌ام گذاشته‌ام، چیزی نمانده، اما در چند نقاشی موجودی که در دوران دانشکده و پس از آن داریم، به وضوح رد پای درختان و آن ابرها را می‌بینیم.


تصویری از نقاشی مربوط به سال ۱۳۴۱ را در صفحه‌ام ببینید. میل و اشتیاق به طبیعت‌گردی و مراقبه در طبیعت بوده که او را دائما فرا می‌خوانده. همان‌طور که شنیده‌اید، یک روز دلش می‌خواهد آن تصاویر را برای دیگرانی که شانس حضور در طبیعت را ندارند، در قالب عکس سوغات بیاورد.

از نقاشی‌های کیارستمی، سال خلق اثر: ۱۳۴۱

زمانی که صاحب دوربین می‌شود، نقاشی را رها می‌کند و هرآن‌چه که دلش می‌خواسته روی بوم بیاورد را عکاسی می‌کند. پس از سال‌ها عکاسی که از اوایل دهه‌ی پنجاه آغاز می‌شود، در اواخر همان دهه با پیاده کردن تعدادی از عکس‌ها به واسطه‌ی مداددرنگی و ابزار دیگر روی کاغذ، جوابی می‌دهد به سال‌ها عطش نقاشی کردن و نقاش شدن. این روند فرار از شهر و عکاسی کردن از طبیعت و درختان و گندم‌زارها و سپس الگو شدن تعدادی‌شان برای نقاشی‌ها، حدودا ده سال به طول می‌انجامد. بعدها نقاشی کنار گذاشته می‌شود، اما عکاسی و تلفیق آن با گرافیک برای همیشه ادامه پیدا می‌کند.


خانه‌ی دوست کجاست
طعم گیلاس
باد ما را خواهد برد

اگر پس از فیلم «خانه‌ی دوست کجاست» آثار عباس کیارستمی با طبیعت پیوندی جدانشدنی پیدا می‌کنند، دلیلش طبیعت‌گردی‌های متعدد پس از انقلاب و دیگرگونه یافتن آن طبیعت و درختان است. گرافیک کمک کرده به بهتر دیده شدن‌شان. همان‌طور که خودش می‌گوید از یک جایی تصمیم گرفت تصاویر را سیاه و سفید کند تا با گرفتن رنگ و بالا بردن کنتراست، مانع حواس‌پرتی بیننده شود. بدون تردید دید گرافیستی تاثیر‌گذار بوده، اما انگیزه نبوده. ورود تک‌درخت به عکس‌های عباس کیارستمی، از تنهایی، شرایط زندگی و احوالات درونی او می‌آید. می‌خواهم بگویم اگر چهل سال ثبت را به حساب دید گرافیکی بگذاریم، از ورود به عمق آثار دور شده‌ایم. بی‌شمار تک‌درختانی دارد که هرگز دیده نشده‌اند. وقتی در همان مصاحبه می‌پرسم حالا پس از سال‌ها اگر بخواهید دلایلی برای این «گرفتاری عکاسی از درختان» بگویید به چه مواردی اشاره می‌کنید، پاسخ می‌دهد: «نباید تقلب برسانم، ولی هر وقت دلم برای خودم تنگ می‌شود به سراغ تک‌درخت‌ها می‌روم».

جاده‌ی گاجره، عکس از علی بوستان

ما در اولین نمایشگاه‌های عکس‌ و در اولین کتاب از مجموعه عکس‌های رنگی، هیچ نشانی از گرافیکی که در سفید برفی می‌بینیم، مشاهده نمی‌کنیم. این حذف زوائد در تصاویر، سال‌ها بعد هم‌زمان با مینیمال شدن سینمایش اتفاق می‌افتد.

در مورد تک‌درخت خانه‌ی دوست کجاست؟ هم که پرسیدید، باید بگویم اول این‌که پیش از آن از تک‌درختان بسیاری عکاسی کرده بود و ابتدا تک‌درخت، به عکس‌ها راه پیدا کرد. بعد به دنبال تک‌درختی «بر فراز تپه» راهی مناطق شمالی می‌شود و در نهایت در رستم‌آباد آن را پیدا و شاخ‌وبرگش را زیاد می‌کند. از آن راه زیگ‌زاگ هم می‌توان به علاقه‌ی کیارستمی به راه و جاده (که در فیلم‌های قبل از خانه‌ی دوست... هم دیده‌ایم) پی برد که از همان رفتن‌های ناخودآگاه و مکرر خودش می‌آید. یکی از آن اولین عکس‌های جاده‌ای را در صفحه‌ام دیده‌اید. تفاوت‌های آشکاری با عکس‌های جاده‌ای سیاه و سفید دارد. 


از اولین عکس‌های جاده‌ای کیارستمی

 یک نکته هم بسیار مهم است، ما وقتی از عکس‌های اولیه یا نقاشی‌های اولیه یا حتی هایکوهای اولیه صحبت می‌کنیم، باید بدانیم که دو نوع اولیه داریم، یکی آن‌که هنرمند گرفته و کشیده و نوشته، ولی منتشر نکرده اما حفظ کرده است. سال‌ها اتود، سال‌ها اتود و تلاش برای راه یافتن به عمق آن‌چه رهایش نمی‌کرده. و دیگر، چیزی که مخاطب برای اولین‌بار می‌بیند. اما نمی‌داند هر کدام از نقاشی‌ها یا عکس‌ها سرگذشتی منحصر به خود دارند. تک‌درخت‌هایی دارد که پس از سال‌ها عکاسی از آن‌ها سرانجام یک فریم‌شان را برای چاپ انتخاب کرده. به نظرم این یک روند هنری نیست، یک پروسه‌ی شناخت انسان از خودش و جهان پیرامونش به شکلی هنرمندانه است که ناخودآگاه در هنرمند اتفاق می‌افتد. در سینما امکان چند سال بعد عرضه کردن وجود ندارد، به همین دلیل هم ما این آغاز از «نان و کوچه» و شکل‌گیری و صاحب سبک بودن را رفته‌رفته تا «۲۴ فریم» می‌بینیم. اما در عکاسی می‌شود ده فریم از بیست سال عکاسی انتخاب کرد و نمایش داد. البته که آن انتخاب نهایی مهم است، ولی دیدن آن عکس‌های اولیه‌ی تا حالا دیده‌ نشده، خیلی کمک‌کننده است که بدانیم این دید و این اصرار به ثبت از کجا می‌آید یا به گفته‌ی شما منشا «علاقه به این تم و شکل گیری آن» چه بوده که هنرمند را تا آخرین اثر رها نکرده است.


عکس از گادفری چشایر


* از اشعار عباس کیارستمی، از دفتر شعر «گرگی در کمین»

** کتاب «مداد عباس»، نشر نظر، ۱۳۹۸

Report Page