تغییر نام زبان در افغانستان
«تا چند دهه پیش، این زبان در افغانستان نیز فارسی نامیده میشده است و تعیین نام دری به جای فارسی در حدود نیم قرن پیش اتفاق افتاده است، آن هم به دست حاکمیتی که با این زبان هیچ میانه خوشی نداشته است. شاید این سخن برای نسل امروز قدری عجیب و باورنکردنی به نظر آید، تا اینکه شواهدی به این روشنی را مشاهده کند.
➊ محمد حیدر ژوبل در نگاهی به ادبیات معاصر افغانستان (۱۳۳۷) درباره مجله کابل چنین قضاوت میکند که این مجله ”رشک دنیای فارسیزبانان بود.“ [۱]
➋ در اولین شماره مجله کابل چنین گفته شده است:
ادبیات امروزه مملکت بینهایت معیوب و مضحک است ... لغات، جملات و مصطلحات مخصوص زبان اجنبی داخل زبان و تحریر فارسی کوهستانی افغانستان گردیده است. اغلاط صرفی، نحوی، لغوی، و املایی زبان امروز ما را آشفته و پریشان ساخته است. [۲]
➌ محمود طرزی، از پیشگامان ادبیات نو در افغانستان، نیز هرچند بر تفاوت میان زبان رایج در دو کشور تکیه میکند، هر دو را فارسی میداند:
ما هم فارسی میگوییم، مردم ایران هم فارسی میگویند. اگرچه در لغات و کلمات، هر دو فارسی یک چیز است، ولى لهجه و شیوۀ این هر دو فارسی آنقدر از همدیگر دور افتادهاند که هیچ مشابهت به هم نمیرسانند. [٣]
➍ تاریخنگار گرانقدر افغانستان، میر غلاممحمد غبار در تاریخ و ادبیات افغانستان (چاپ اول، ۱۳۳۰) غالباً از فارسی سخن به میان میآورد و در این کتاب، چندان نشانی از نام دری نیست. این کتاب نه تاریخ ادبیات کهن، بلکه دوران جدایی دو کشور (دوران محمدزاییها) است که انتظار میرفت در آن، بحث از دری باشد، نه فارسی.
➎ جالبتر اینکه، این زبان حتی از سوی مراجع رسمی نیز، فارسی خوانده میشده است. کتاب لغات عامیانه فارسی افغانستان تأليف عبدالله افغانینویس، نویسنده و ادیب پشتون کشور، بار نخست در سال ۱۳۳۷ از سوی ریاست مستقل مطبوعات چاپ شد. در عنوان کتاب، مقدمه ناشر، مقدمه مؤلف و تقریظهای عبدالهادی داوی، عبدالحق بیتاب، خلیلالله خلیلی و بالأخره متن کتاب، مطلقاً نشانی از اسم دری نیست. این هم بخشی از تقریظ مرحوم داوی:
تأليف كتاب فوقالذکر تشبثی است مفید و مبتکرانه و ذخیرهای است قیمتدار از لغات و تعبیرات لهجه ملیهٔ فارسی افغانستان. [۴]
➏ و از همه اینها جالبتر، در فرمانی که از سوی محمدظاهر شاه، پادشاه وقت افغانستان، برای تقویت زبان پشتو در روزنامه اصلاح منتشر میشود، سخنی از نام دری نیست و به صراحت فارسی قید شده است.
در مملکت عزیز ما، از طرفی، زبان فارسی مورد احتیاج بوده و از جانب دیگر به علت اینکه قسمت بزرگ ملت ما به لسان افغانی متکلم و مأمورين علىالاكثر به سبب نداشتن زبان پشتو دچار مشکل میشوند، لهذا برای رفع زیان این نقیصه و تسهیل معاملات رسمی و اداری اراده فرمودهایم همچنان که زبان فارسی در داخل افغانستان زبان تدریس و کتابت است، در ترویج و احیای لسان افغانی هم سعی به عمل آمده و از همه اول مأمورین دولت این زبان ملی را بیاموزند... [۵]
➐ و بالأخره به تصریح دکتر علی رضوی غزنوی:
برای اولین بار در قانون اساسی سال ۱۳۴۳ (۱۹۶۴) افغانستان، زبان رسمی کشور ”دری“ نامیده شد. [۶]
و این دهه چهل، اوج ملیگرایی و پشتونگرایی در نظام حاکمه افغانستان بود. به نظر میرسد که دولتمردانِ وقت با تغییر نام زبان و متروک ساختن نام فارسی چند هدف را دنبال میکردند. یکی، ایجاد نوعی هویت ملی و زبانی در برابر همسایگان، به ویژه کشور ایران، بود و این تا حدودی واکنش طبیعی بود در برابر ملیگرایی حاکم بر ایران و اختصاص زبان فارسی و مفاخر آن به مرزهای کنونی این کشور. دیگر اینکه، دست کشیدن از فارسی و وانهادن همه آنچه به فارسی منتسب میشد تضعیف این زبان در افغانستان و منزوی ساختن فارسیزبانان این کشور در سطح دنیا را هم در پی داشت و نظام حاکم آن وقت افغانستان بدین هم بیعلاقه نبود. از جانبی دیگر، بدین ترتیب ارتباط و دادوستد فارسیزبانان کشور ما با همزبانانشان در خارج از مرزها محدودتر میشد و این هم برای حکومتِ وقت خوشایند بود. دیگر میشد به راحتی مانع استفاده از رهیافتهای دیگر فارسیزبانان شد، بدین بهانه که آنچه برای پالایش و بهسازی زبان در ایران روی میدهد مختص فارسیزبانان است و ما را کاری بدان نیست. این تفکری است که تاکنون حتی در میان بسیاری از فارسیزبانان کشور ما وجود دارد.» (کاظمی، ۱۳۹۰: ۶۷ ــ ۷۰)
پانوشتها:
[۱] علی رضوی غزنوی، «سرگذشت دردناک فارسی در افغانستان معاصر»؛ برگ بیبرگی، صفحه ۱۷۸ (نقل از: محمد حیدر ژوبل، نگاهی به ادبیات معاصر افغانستان، صفحه ۶۹، سال ۱۳۳۷، کابل)
[۲] همان، صفحه ۱۷۹ (نقل از: م. غبار، ادبیات افغانستان، کابل)
[٣] علی رضوی غزنوی، نثر دری افغانستان، جلد دوم، صفحه ۲۳ (مقدمه کتاب). سخن مرحوم طرزی دریافتی دقیق از تفاوت موجود میان زبان مردم دو کشور است. به راستی که بیشتر تفاوت در لهجه یعنی همان شکل تلفظ است، نه در واژگان.
[۴] عبدالله افغانینویس، لغات عامیانه فارسی افغانستان، صفحهٔ ب.
[۵] میر محمدصدیق فرهنگ، افغانستان در مسیر تاریخ، صفحه ۶۹۱. نقل از روزنامه اصلاح مورخ ۱۲ حوت ۱۳۱۵ ش.
[۶] علی رضوی غزنوی، «سرگذشت دردناک فارسی در افغانستان معاصر»؛ برگ بیبرگی، صفحه ۱۸۲.
یادداشتها:
📚 کاظمی، محمدکاظم. (۱۳۹۰). همزبانی و بیزبانی. ویراست ۲. تهران: عرفان.