ترور دکتر سامی، آغاز سلسله قتلهای زنجیرهای؟
اکنون ما شریعتی🔸• گاهشمار زندگی شهید دکتر کاظم سامی ِکرمانی (۱۳۱۴-۱۳۶۷)
{ فعال سياسی، پزشک و مترجم، از مؤسسان «جمعیت آزادی مردم ایران»(جاما) -۱۳۴۱، وزير بهداری و بهزيستی (بهمن ۱۳۵۷ـ مهر ۱۳۵۸) در دولت موقت بازرگان، نمايندۀ نخستين دورۀ مجلس شورای اسلامی (خرداد ۱۳۵۹ ـ خرداد ۱۳۶۳) }
------------
🔹۱۳۱۴ (۶ شهریور) تولد در مشهد؛ گذرانـدن دورۀ دبستان در مدرسۀ اسلام و دبيرستانهای فردوسی و ابـنيمـين ؛ اجبار به کار از نوجوانی، بهسبب نامناسببودن وضعيت معيشت خانواده، و ازآنجا که سنش کم بود، تاريخ تولدش را تغيير داد و سـال ۱۳۱۳ در شناسـنامهاش ثبـت شـد؛
۱۳۲۸ در دورۀ دبيرستان، عضويت در «انجمن اسلامی دانشآموزان»، و سپس، «کانون نشر حقايق اسلامی» (آغاز فعاليـت ۱۳۲۳)، بـهسرپرسـتی استاد محمـدتقی شـريعتی؛
۱۳۲۹-۱۳۳۰ پساز سفر محمد نخشب به مشهد، از نظريهپردازان و بنيادگذاران «نهضت خداپرستان سوسياليسـت» (تأسـيس ۱۳۲۲)، همراه با علی شريعتی به عضويت اين نهضـت درآمـد؛
۱۳۳۰ «خداپرستان سوسياليست» برای يافتن سـنگری سياسـی بـه «حـزب ايـران» پيوستند؛
۱۳۳۱ (بهمـن) از پی اختلافنظر جوانان نهضت با سران حزب ، خداپرستان سوسياليست با نام «جمعيـت آزادی مردم ايران» بهرهبری نخشب از آن حزب انشعاب کردند؛ سامی و علی شريعتی در همان سال به آن جمعيت پيوستند و شعبۀ مشهد را تأسيس کردند ؛ سامی در مقام عضو مؤسس، و عضو کميتۀ استان خراسان، به فعاليت مشغول شد ؛ از همان انشعاب تا کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، روزنامۀ مردم ايران منتشر میشد و ارگان رسمی جمعيت بود ؛ در اين مدت، سلسله مقالاتی برای اين روزنامه و نشريۀ جوانان ايران مینوشت؛ نيز در همـين دوره، او برای نخستينبار، در حال توزيع روزنامه بازداشت و زندانی شد؛
۱۳۳۲ همزمان با کودتای ۲۸ مرداد، جاما تشـکيل «حـزب مـردم ايـران» را اعـلام کـرد ؛ پـس از کودتـای ۲۸ مرداد، فعاليت جبهۀ ملی متوقف شد، اما شماری از رهبران و فعالان سياسی پيرو دکتر مصدق، ازجملـه حزب مردم ايران، «نهضت مقاومت ملی» را تشکيل دادند و سامی هم به نهضت پيوست و درشـعبۀ خراسـان به فعاليت پرداخت؛
۱۳۳۲ به دانشکدۀ پزشکی دانشگاه مشهد راه يافت؛ يـک سـال بعـد بـه دانشـکدۀ پزشکی دانشگاه تهران انتقال يافت؛
۱۳۳۳ پساز انتقال به تهران، فعاليتهای خود را در «نهضت مقاومت ملی» ادامه داد وعضو هيئت مديره و مسئول تشکيلات و تبليغات انجمنهای اسلامی دانشجويان شد؛
۱۳۳۷-۱۳۳۸ فارغالتحصيل در رشتۀ پزشکی عمومی؛ سپس گذراندن دورۀ تخصـص روانپزشـکی در دانشگاه تهران و بيمارستان روزبه؛
۱۳۴۳ فارغالتحصيل در اين رشته؛
۱۳۴۶ (ازفروردين) سالها خدمت در بيمارستان روانی رازی؛ و در سالهای پس از زندان، رفت وآمد به زندان برای مداوا و ديدار دوستان؛ افزون بر مقالاتی که در روزنامهها، ازجمله «جوانان ايران» و «مردم ايران» منتشر میساخت، به چاپ رسالۀ دکترای خود تحت عنوان «بررسی نظريات مختلف دربارۀ خواب ديدن -رؤيا" (تهران، ۱۳۵۰) همت گماشت و کتابهای «روانشناسی عشقورزيدن» و «سيری در بلوغ» را با همکاری محمود رياضی در سالهای پس از زندان، ترجمه و منتشر ساخت؛ تدريس متناوب در دانشگاههای تهران، تربيتمعلم و ابوريحان بيرونی، نيز مدرسههای عالی پارس، پرستاری رضايی و فيروزگر؛
۱۳۳۴ حضور در کلاسهای تفسير قرآن استاد مطهری در مدرسۀ مروی همراه شهید مصطفى چمران؛
۱۳۳۵ در جلسات تفسير آيتالله طالقانی در مسجد هدايت شرکت میکرد؛ حضور در جلسات علنی انجمن اسلامی دانشجويان در اميريه يا در اعياد مذهبی در کوی دانشگاه و مراسم دانشکدۀ کشاورزی و سخنرانی در اين جلسات و گاه در مسجدهای هدايت و قبا و بازداشتهای مکرر؛
۱۳۳۶ ضرب و جرح دیدن شدید در جريان بازداشت به دست نيروهای امنيتی؛
۱۳۳۹ همزمان با آغاز فعاليت جبهۀ ملی دوم، فعاليت در جبهه از طریق عضويت در «حزب مردم» و دبيری تشکيلات جبهۀ خارج کشور و پذیرش مسئوليت ارتباط با دانشجويان خارج؛
۱۳۳۹ در اواخر سال پس از تعطیلی یا توقیف ماهنامههای دانشجويی «فروغ علم» و «گنج شايگان»، ارگانهای انجمنهای اسلامی دانشجويان، به فکر انتشار نشريهای ايدئولوژيک با همکاری سیدهادی خسروشاهی و فضلای حوزوی افتاد و نام نشريه را پيکار انديشه گذاشت و نخستين شمارۀ اين ماهنامه در خرداد ۱۳۴۰ در دروۀ نخستوزيری امينی، با مقالاتی از خود او، بازرگان و چند تن ديگر در قم منتشر و شمارۀ دوم نشريه در چاپخانه توقيف شد؛
۱۳۴۱ با تأسيس نهضت آزادی، شرکت در جلسات بهرغم عضو نبودن؛ بر این باور بود که تنها با مبارزۀ ضداستعماری يا رویکرد ملی نمیتوان مبارزه را ادامه داد و میبايست مليت را بر مبنای اعتقاد مذهبی تودههای مردم استوار ساخت؛ و طرحريزی مخفيانه جاما (جنبش آزادیبخش مردم ايران) را با مشی قهرآميز برپايۀ همين باور، همراه با دکتر حبیباله پيمان ضمن ماندن در کميتۀ مرکزی حزب مردم؛
۱۳۴۲ پس از قيام ۱۵ خرداد ، جاما بر ضرورت مبارزۀ انقلابی با شرکت همۀ نيروها برای ايجاد تحول و دگرگونی و تغيير رژيم تأکيد میکرد و فعاليت سازمانيافتۀ خود را آغاز کرد و آشکارا از روش مبارزۀ قهرآميز با رژيم سخن به ميان آورد؛ اهداف اعلامشده: ۱. کسب آزادی و استقلال ملی از راه فعاليت مخفی و مبارزۀ منفی؛ ۲. تاکتيک در مسير اين روش؛ و ۳. اتحاد همۀ نيروهای ملی. سازمان امنيت که بهنظر میرسيد از آغاز از فعاليت جاما آگاه بود، نخست، سامی و ديگر فعالان جاما و سپس، پيمان را در مرداد ۱۳۴۴ بازداشت کرد؛
۱۳۴۶ پس از سپری کردن دورۀ دوسالۀ حبس در زندان قصر در کنار آيهالله طالقانی، عزتالله سحابی، داريوش فروهر، مهدی بازرگان و شماری ديگر از فعالان سياسی در اواخر سال از زندان آزاد شدند؛
سامی و همفکرانش در سالهای پس از زندان به اين نتيجه رسيده بودند که جامعه هنوز برای مشی قهرآميز آمادگی کامل را ندارد و بايد بستر فرهنگی تحول فراهم گردد و از آن پس به کار فرهنگی پرداختند ؛ در همین راستا، سامی و چند تن ديگر شرکت انتشاراتی «چاپخش» را بنياد نهادند و آثاری در زمينۀ تربيتی، روانشناسی، جامعهشناسی و..، را ترجمه و منتشر ساختند ؛ در همين دوره به فعاليتهای فرهنگی ديگری ازجمله سردبيری مجلۀ «تازههای روانپزشکی» و تأليف و ترجمه پرداخت؛
۱۳۵۶ (۶ آذر) اعلام تأسيس «کميتۀ ايرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر» توسط ۲۹ تن از شخصيتهای سياسی، مذهبی و حقوقی، از جمله: آيهالله سيدابوالفضل موسویزنجانی، مهدی بازرگان، علیاصغر حاج سيدجوادی، يدالله سحابی، کريم سنجابی، حبيبالله پيمان و سامی؛ در ۹ آذر همان سال، اين کميته نامهای به دبيرکل سازمان ملل نوشت و ضمن اشاره به گزارشهای مراجع بينالمللی دربارۀ نقض منظم حقوق بشر در ايران، خواستار ياری اين سازمان در تحقق آزادی و دموکراسی در کشور شد.در
۱۳۵۷ (آبان) آيهالله طالقانی پس از آزادی از زندان تصميم گرفت «شورای انقلاب» را با دعوت از نمايندگان همۀ گروههای سياسی تشکيل دهد و سامی را برای سمت دبيری شورا انتخاب کرد؛
سامی و قهاری طرح «نظام شوراها» را برای جلوگيری از تمرکز قدرتهای اداری و اجرايی در همان ايام آماده ساختند و اگرچه از آن استقبال شد، اما پساز پيروزی انقلاب عملی نشد؛
پس از پيروزی انقلاب، بهسمت وزير بهداری و بهزيستی در دولت موقت بازرگان انتخاب شد؛ در دورۀ وزارتش، مسئول ۳۰ واحد درمانی بود و سرپرستی جمعيت شيروخورشيد سرخ (هلالاحمر )را هم برعهده داشت؛ نيز با ادغام واحدهای مشابه، ديوانسالاری را کاهش داد و مخارج زائد را حذف کرد؛
۱۳۵۸ (۲۳ تير) پيشنهاد طرح انقلابی «طب ملی» که براساس آن، تأسيس بيمارستان خصوصی غيرقانونی و هزينۀ درمان رايگان بود؛ اما فعالیت خصوصی پزشکان در ساعات غیر اداری مجاز بود؛ در همان سال، همراه همفکرانش «جنبش انقلابی مردم مسلمان ايران» (جاما) را بنياد نهاد و انتشار نشريهای بههمين نام تا ۱۳۶۰؛
۱۳۵۸ (آبان) استعفا از وزرات؛ در زمستان همان سال، نامزد نخستين دورۀ رياستجمهوری شد و پساز آن، در نخستين دورۀ مجلس شورای اسلامی (۱۳۵۹-۱۳۶۳)، نمايندگی مردم تهران؛
۱۳۶۳ کناره گیری از سياست پس از پايان دورۀ نمايندگی، و اشتغال يکسره به طبابت؛
۱۳۶۷ ( ۲ آذر) محمود جليليان، از کارمندان اسبق هلال احمر، با تعيين وقت قبلی ، به مطب وی رفت و او را با ضربات دشنه بهشدت مجروح ساخت؛ دو روز بعد سامی براثر جراحات وارده در بيمارستان درگذشت. يک روز پيشاز آن، قاتل وی در گرمابهای در اهواز به دار آويخته شده بود و گفته شد که خودکشی کرده است!
*
دکتر کاظم سامی، روشنفکری آزاده، بافضيلت، پاکدل و متواضع که انديشهاش برپايۀ مليت، مذهب و عدالتخواهی استوار بود، برای مبارزات ملی به دنبال پايگاهی مذهبی میگشت، آزادی عقيده و تنوع انديشه ها را جوهر اصلی «جهانبینی توحيدی» میدانست و بهدنبال راهی برای رهايی از چرخۀ معيوب عقب ماندگی بود، او ايرانی آزاد و مستقل میخواست که در آن، همۀ استعدادها شکوفا شود و به اصل حاکميت مردم باور داشت.
*