ترور بیولوژیک خمینی و زندگی سراسر شبهه نقاشیان

ترور بیولوژیک خمینی و زندگی سراسر شبهه نقاشیان

اختصاصی ایران بریفینگ / امیر فرشاد ابراهیمی

«حمیدرضا نقاشیان» از اعضای دفتر روح‌‌الله خمینی و همچنین عضو دفتر خامنه ای در مصاحبه‌ای با اعلام اینکه رهبر سابق جمهوری اسلامی در بیمارستان با دارو ترور شده بود، گفت که حفاظت از خامنه‌ای به دلیل «شبهه نفوذ» در دفتر او باید هزار برابر شود.

او در مصاحبه ای ویدیویی با سایت رهیافتگان اعلام کرده است که روح‌الله خمینی با مشکل قلبی در بیمارستان بستری شده بود اما بعدا مشخص شد که معده او خونریزی کرده است.

نقاشیان ادعا کرد کپسول‌های مورد استفاده در این اقدام از طریق چند رابط از یک «داروخانه زیرپله ‌ای» در لندن خریداری شده بود و این داروخانه قبل از آن وجود نداشت و برای این کار(فروش این داروها) ایجاد شده و بعد تعطیل شده بود.

او توضیح بیشتری درباره این داروها نداد و اعلام نکرد که آیا این داروها به توصیه پزشکان خمینی تجویز شده بود یا نه. این محافظ خمینی همچنین نگفت که افراد خریداری کننده داروها چه سمتی داشتند.

نقاشیان اعلام کرد که متن بازجویی از خریداری کنندگان این کپسول‌ها در پرونده تشکیل شده در وزارت اطلاعات وجود دارد اما اکبر هاشمی رفسنجانی در آن زمان اجازه نداده این پرونده پیگیری شود.

ترور خمینی

درباره ترور خمینی اگر چه نقاشیان اشارات مستقیمی دارد اما او اولین نیست! پیشتر نیز عزت شاهی به نام و نشان و آدرسهای مشخص درباره ترور گفته بود.

عزت شاهی یکی از اعضای سازمان مجاهدین خلق در سال‌های پیش از انقلاب بوده او پس از انقلاب نیز یکی از پایه‌گذاران « کمیته ‌های انقلاب اسلامی» است که در پایان دهه شصت خورشیدی به علت اختلاف‌نظر با برخی مسئولان وقت کمیته من‌جمله «علی فلاحیان» به این همکاری خاتمه داده و در حال حاضر به امور چاپی صندوق‌های قرض‌الحسنه مشغول هست و عملاً هیچ مسئولیت اجرایی دیگری را در جمهوری اسلامی ایران نپذیرفته است.

عزت شاهی در اواخر حضور در زندان به قطع رابطه خود با مجاهدین خلق اقدام می‌کند و به گروه معترضین می‌پیوندد. پس از آزادی از زندان به عضویت در کمیته استقبال از آیت‌الله خمینی برای ورود به ایران می‌پیوندد وزندگی سیاسی او پس از انقلاب آغاز می‌شود: «در همسایگی مدرسه رفاه، ساختمانی بود که حیاط و زیرزمینی داشت، افراد دستگیرشده را به این زیرزمین انتقال می‌دادند و ما مأمور شده بودیم که از آن ‌ها محافظت کنیم. مایی که خود تا یکی – دو ماه پیش زندانی بودیم حالا شدیم زندانبان»

او بدین ترتیب است که به یکی از پایه‌گذاران کمیته تبدیل‌شده است می‌گوید: «آقایان صادق اسلامی، مهدوی کنی، باقری کنی، مطهری، ناطق نوری، بهزاد نبوی، محمد موسوی، الویری، خسرو تهرانی، علی و مصطفی قناد و من از اولین نفرات شکل‌دهنده کمیته انقلاب اسلامی بودیم.»

عزت شاهی از موسسان کمیته های انقلاب و اولین فرمانده اطلاعات کمیته انقلاب اسلامی

عزت شاهی در بخش دیگری از خاطرات خود به زمانی می‌پردازد که آقای ناطق نوری وزیر کشور شد و کمیته را تحویل علی فلاحیان داد. می‌نویسد: «دیگر نورعلی نور شد! مشکلات ما تازه شروع شد.»

عزت شاهی خبر از آن می‌دهد که در دوره ریاست آقای فلاحیان بر کمیته، تهیه بولتن از وقایع و ارسال آن برای مسئولین نظام – امری که به‌طورمعمول بر عهده نهادهای امنیتی است – در دستور کار کمیته قرار گرفت.

عزت شاهی سپس می‌گوید که : «بعدها این روند در وزارت اطلاعات آقای فلاحیان نیز دنبال شد و در واقع این وزارتخانه در دوره او بیشتر به وزارتخانه بازرگانی و تجارت می‌ماند تا اطلاعات.»

عزت شاهی اختلاف خود را با فلاحیان اینگونه توضیح می دهد:

جالب اینکه او برای من که از بدو تأسیس کمیته مسئول تحقیق و بازپرسی و رئیس کمیته مرکز بودم، هیچ مسئولیتی تعریف و تعیین نکرد.

در این گیرودار آقای فلاحیان طی حکمی مرا مسئول بازپرسی کرد. آقای اصفهانی که از صدور حکم باخبر شد، یک سری مسائل شخصی را هم پیش کشیده بود. وقتی خبرش به گوشم رسید، پیغام دادم که بیاید، من کارش دارم. او آمد. من به حالت نیم‌خیز از روی صندلی بلند شدم و با تندی و صدای بلند گفتم: فلان فلان شده مگر تو نبودی که در سپاه گفتی من به امید شما می‌خواهم بیایم و اصرار می‌کردی که ما با تو همکاری کنیم، من الان چهار سال کمتر و بیشتر دارم اینجا کار می‌کنم، هیچ‌کس به من حکم نداده است به‌حکم خودم کارکرده‌ام، نه آقای مهدوی نه آقای باقری و نه آقای لاجوردی و نه هیچ‌کس دیگر به من حکم نداده‌اند، آنچه را که فهمیده‌ام انجام داده‌ام، حالا تو فکر می‌کنی این حکم برای من چه ارزشی دارد. بعد حکم فلاحیان را پاره کردم و ریختم تو ظرف جاسیگاری روی میز!

فلاحیان که از قبل مرا جزء باند لاجوردی می‌دانست، نگاهش بدتر شد. دیگر تحویل نمی‌گرفت، وقت نمی‌داد. برای امکانات اداری هم می‌گفت با آقای اصفهانی هماهنگ کنید. بدین ترتیب ما شدیم طفیلی آنجا، نه مسئولیتی داشتیم نه کاری، هیچ هم حاضر نمی‌شدم که برای رفع این بحران از ارتباطات گسترده‌ای که به آقایان (منتظری، هاشمی رفسنجانی، ربانی شیرازی و…) به‌خصوص از دوره زندان داشتم، استفاده کنم. آقای فلاحیان حسابی در قضیه من مانده بود که چه کند، نه می‌توانست حضورم را در کمیته تحمل کند و نه می‌توانست بیرونم کند چراکه ممکن بود همان آقایان به او اعتراض کنند. از طرفی آقای ناطق نوری هم اصرار کرده بود که من بمانم.

هفت ـ هشت ماهی وضع بدین منوال بود که من در اتاق آقای اصفهانی می‌نشستم تلفن جواب می‌دادم، صبح به صبح می‌آمدم اتاق را تی می‌کشیدم، شیشه را پاک می‌کردم، میز و صندلی را گردگیری می‌کردم و … سعی می‌کردم در کارها به آقای اصفهانی کمک کنم. 

آن‌ها می‌خواستند کمیته را شبیه سازمان C.I.A کنند، یگان دریایی و یگان هوایی درست کردند، قایق و هلیکوپتر خریدند، پادگان و لشکر به وجود آوردند و چون حساب‌ وکتابی نبود، هرکسی هر طور می‌خواست عمل می‌کرد خدا می داند که چه جنایتها کرده‌اند، بعدها این روند در وزارت اطلاعات آقای فلاحیان نیز دنبال شد...

در خاطرات عزت شاهی، برای نخستین بار از طرح ترور آیت‌الله خمینی در سالهایی گفته می شود که فلاحیان به وزارت اطلاعات رفته بود و او تلویحا بدون نام آوردن «قتلهای زنجیره‌ای» درباره‌شان می‌گوید : «بعدها جنایات دیگری هم کردند» اما او جزئیات بیشتری را دراین‌باره نمی‌گوید و به‌ سرعت از آن رد می‌شود و می‌گوید: « می‌خواستند کارشان را با ترور آیت‌الله خمینی آغاز کنند!

میشل فوکو در معرفی کلمات و اشیاء برای اولین بار روش «باستان‌شناسی سیاست و دانش» را مطرح می‌کند باستان‌شناسی علوم سیاسی و علوم انسانی، بحث در شرایط امکان این علوم است. بدین ترتیب فوکو سه دوره معرفتی (اپیستمه) در تاریخ مغرب زمین را تشخیص می‌دهد.

اگر با تبعیت از روش فوکو بخواهیم به خاطرات عزت شاهی و بخش‌های مهم نوشته‌شده و نانوشته آن پرداخته و به باستان‌شناسی «سرویس‌های امنیتی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی» که به‌ واقع با تأسیس کمیته‌های انقلاب اسلامی و سپس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و اطلاعات نخست‌وزیری آغازشده است بپردازیم، باید از همان فعالیت‌هایی آغاز کنیم که شاید دلیل استعفای عزت شاهی هم شده است و جستجو کنیم که چرا باید در جمهوری اسلامی و در میان «انقلابیون» طرح ترور آیت‌الله خمینی ریخته شود؟ چرا نباید با آن‌ها برخوردی جدی نشده و آن‌ها مجال یابند که بقول عزت شاهی «بعدها جنایات دیگری هم کردند» این بخش البته با بررسی قتل‌های زنجیره‌ای و «حذف سید احمد خمینی» نه ‌تنها کامل که سؤال‌برانگیزتر می‌شود.

عزت شاهی ترور نافرجام خمینی را تلویحا به تیم فلاحیان و هاشمی و چه بسا سعید امامی نسبت می دهد و به سرعت از کنار آن رد می شود. 

اما پیش از آنکه به گفته های نقاشیان بپردازیم اگر به نحوه مرگ خمینی که (مفصلا درباره آن پیشتر اینجا نوشته‌ام) هم باز نگاه بیندازیم حضور پر رنگ هاشمی را در آنجا می بینیم مختصری به داستان مفصل مرگ خمینی نگاه بیندازیم :

با گذشت ۳ دهه از مرگ آیت الله خمینی هنوز علت واقعی مرگ وی مشخص نیست

سیر بیماری منجر به فوت آیت الله خمینی از روز اول خرداد ماه سال ۱۳۶۸ آنهم با اعلام خوداو و نه تشخیص پزشکان آغاز می شود.

خمینی در حالی که طبق گفته های پزشکانش روزانه توسط چندین پزشک کنترل و چکاپ می شدند و جز بیماری قلبی هیچ مشکل دیگری نداشتند به یکباره بر اثر ابتلا به سرطان فوت می کنند!

از اوايل خرداد ۱۳۶۸ خمینی به فرزندش اطلاع می دهد دل درد شدیدی دارد و تغییر رنگ مدفوعش را حس کرده ، احمد خمینی به هاشمی و پزشکان اطلاع می‌دهد و پزشکان پس از آزمایشهایی که زیر نظر هاشمی رفسنجانی کنترل می شده مطلع می شوند دست کم وی بیش از دو سال است به سرطان معده و سپس سرطان روده مبتلا شده و از حوالی ۵ تا ۶ خرداد پزشکان مداوای سرطان وی را آغاز کرده و تیم پزشکان تصمیم به جراحی دستگاه گوارش وی می گیرند، اما این عمل به واسطه تاخیر در تشخیص و متاستاز شدن کامل بدن قبل از عمل موثر واقع نمی شود و سرانجام آیت الله خمینی در ساعت ۲۲:۲۰ روز شنبه سیزدهم خرداد ماه سال ۱۳۶۸ فوت نموده.

پس نتیجه اینکه به گفته پزشک معالج خمینی، بیماری قلبی وی تا پایان عمرش تحت کنترل بوده و بنابر اظهارات تیم پزشکی، آنچه در نهایت منجر به وخامت حال روح الله خمینی شد، سرطان معده و روده بوده .

چگونه است که در آزمایشهای هفتگی هیچ پزشکی متوجه سرطان وی در این سالها نشده است ؟

حتی بنابر آنچه دکتر باطنی مدیریت دوم تیم پزشکی خمینی نیز اعلام کرده وقتی در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۳۶۸ خمینی علائمی همچون درد شدید شکم و خونریزی روده بزرگ را متوجه شده اند باز به وجود سرطان واقف نشده تا آنکه چند روز بعد و پس از آنکه خودش به احمد اطلاع می‌دهد و آزمایش هایی با نظارت هاشمی رفسنجانی آنطور که در خاطرات هاشمی آمده است انجام می گیرد نهایتا تیم پزشکی پی به تشخیص سرطان معده و روده داده‌ ‌اند.

دکتر غلامرضا باطنی ابتدا بیماری خمینی را زخم معده تشخیص می دهد اما یک هفته بعد مشخص می شود او مبتلا به سرطان است!

خاطرات پزشکان معالج خمینی از اوایل خرداد ۱۳۶۸ حاکی از آن است که هر روز نزدیک به ۱۶ پزشک مشاور درباره نحوه کنترل بیماری ایشان جلساتی با حضور سیداحمد خمینی و برخی مسئولان تشکیل می‌دادند. در نهایت با توجه به این نکته که خونریزی شدید می‌توانست خطرناک و تهدید کننده باشد، تیم پزشکی عمل جراحی را اجتناب ناپذیر دانستند، عملی که بسیار دیر صورت گرفته بود.

تا بعد از مرگ خمینی هیچ کس از وجود بیمارستان فوق سری جماران خبر نداشت

حالا با گفته های نقاشیان مشخص می شود خمینی توسط داروهایی که به او داده شده «ترور بیولوژیک» شده است .

او اگر چه به داروخانه‌ای در لندن اشاره می کند اما نمی‌گوید وزارت اطلاعات مسئول تامین این داروها از طریق شرکتهایی که وزارت اطلاعات تحت عنوان «تهیه و تامین داروهای تک نسخه‌ای» ایجاد کرده بود .

این شرکتها زیر نظر مستقیم فلاحیان و با مشارکت افرادی همچون سعید امامی و اکبر خوش کوش و مهندس رضا موسوی ایجاد شده بود.

حالا با پذیرش «صدق گفتار» نقاشیان می شود تیم ترور خمینی را از وزارت اطلاعات تا حسینیه جماران ترسیم کرد، خط تروری که هاشمی نیز اگرچه در آن نقش سمت داشته اما مشخص است که نقش نداشته یا بی اطلاع بوده .

هاشمی آنطور که نقاشیان می گوید نخواسته است این موضوع علنی شود ، شاید می دانسته اگر علنی شود خودش هم ناخواسته متهمی است در این تیم .

با مرگ خمینی و آغاز ریاست جمهوری هاشمی اگرچه فلاحیان به وزارت اطلاعات می‌رسد اما هاشمی برای او شرطی می گذارد که چندین نفر از جمله سعید امامی ، رضا موسوی و اکبر براتیان از معاونتها حذف و در حد مشاور جایگزینی شوند .

هاشمی در یکی از مصاحبه های خودش اشاره به «جنایات و تخلفاتی» می کند که در وزارت اطلاعات شکل گرفته و آنها را به دادگاه تخلفات اداری معرفی کرده است.

شاید یکی از آن جنایات و تخلفات هم «ترور بیولوژیک خمینی» بوده است!

باید در روزها و هفته های آینده منتظر واکنش های بیشتری به این خبر باشیم که شاید بهتر بشود این «جاهای خالی پازل مرگ خمینی» را تکمیل کرد.

اما این مصاحبه فرصت مغتنم دیگری را هم پدید آورد تا به راوی آن بپردازیم !

حمید رضا نقاشیان کیست ؟

حمید رضا نقاشیان «تنها فردی است» که از دفتر خمینی از همان روزهای اول رهبری خامنه ای به دفتر او می پیوندد او اگرچه از روزهای خرداد ۱۳۶۸ در کنار خامنه‌ای قرار می گیرد اما کمرنگ ترین فردی است که از این مرد خاکستری در دفتر خامنه ای از او در رسانه ها گفته می شود، مردی با سوابقی بسیار مهم و کلیدی.

کوتاه ترین جوابی که می شود به این سئوال داد که چرا تنها و تنها نقاشیان است که از خیل ده‌ها افرادی که از دفتر خمینی به دفتر خامنه ای وارد شده داد این است که «نقاشیان فردی است که تمام ردپاهای فرقان و ترورهای مهم و کلیدی منتسب به این گروه را پاک کرده است» !

برای درک بهتر ربط خامنه‌ای در گروه فرقان و ترور مطهری خواندن مقاله « رازهای سر به مهر خانه‌های ابهام آلود خامنه‌ای » تاکید می شود.

مدرسه رفاه روزهای ابتدایی پیروزی انقلاب نقاشیان در کنار خمینی

 نقاشیان یکی از چهره‌هایی است که از همان روزهای اول انقلاب گرچه حضور فعال و پر رنگی در اطراف آیت الله خمینی و شورای انقلاب داشته است اما نامش پرآوازه نیست .

وی که فعالیت سیاسی را از پیش از انقلاب و با گروههای مسلحانه زیرزمینی همچون «فجر اسلام» و «توحیدی صف » آغاز کرد با افرادی همچون علی رسولی محلاتی ، عباسعلی و احمد ناطق نوری ، محسن رضایی و همچنین محمد بروجردی در تماس و فعالیت بود ، با پیروزی انقلاب اسلامی این گروهها که بعدها شاکله «سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی» و همچنین سپاه پاسداران بودند در روزهای ابتدایی پیروزی انقلاب تمامی نقشهای امنیتی آن ایام را برعهده داشتند .

با تصمیم آیت الله خمینی مبنی بر بازگشتش به کشور از سوی شورای انقلاب اکبر ناطق نوری مسئول می گردد که وظیفه استقبال از امام و انتظامات آن را برعهده گیرد و به این ترتیب ناطق نوری از حمید نقاشیان نیز می خواهد که در این مسئولیت وی را همراهی نماید و اینگونه بود که نقاشیان وارد « مدارس رفاه و علوی » گردید و در کنار آیت الله خمینی قرار گرفت .

وی به همراهی خود در کنار ناطق نوری و آیت الله خمینی ادامه داد و از همان روزهای اول بر اعدامهای سران پهلوی در مدرسه علوی و بازداشت آنها در زیر زمین مدرسه نظارت داشت تا در اردیبهشت سال ۱۳۵۸ که مرتضی مطهری توسط گروه فرقان ترور گشت.

آیت الله خمینی که در آن زمان هنوز هیچ نیروی امنیتی و یا انتظامی مورد وثوقی در اختیار نداشت به نقاشیان فرمان پیگیری و شناسایی عاملان ترور مطهری را می دهد و در فرصت بسیار کوتاهی حمید نقاشیان با همکاری گروهی که در زیر زمین سازمان ضد اطلاعات ارتش (واقع در چهارراه قصر تهران) که توسط محسن رضایی و محمد باقر ذوالقدر گردانده می شد و بند امنیتی ساواک در زندان اوین (بند ۲۰۹ فعلی) که مدیریتش در آن زمان در دست دوست دیگرش محمد بروجردی بود موفق می شود که عاملان ترور مطهری را شناسایی و بازداشت نماید و بلافاصله کار بازجویی از ضاربان را در همان اوین آغاز کند ( روایت ها از بازجویی بسیار است خود نقاشیان مدعی است کار بازجویی را خودش با کمک فرد دیگری به نام عباس بیجارچیان انجام داده اما در نقل قولهای دیگری از جمله خاطرات آیت الله منتظری آمده است که نقاشیان و ذوالقدر کار بازجویی را با هم انجام داده اند) در هر صورت نقاشیان پس از آنکه در بازجویی ها از اکبر گودرزی رهبر گروه فرقان و محمدعلی بصیری دیگر عضو گروه متوجه می شود که ضارب اصلی ترور بصیری است همان شب وی را در زندان اوین به ضرب گلوله می کشد! 

عبدالمجید معادیخواه عضو دفتر خمینی و اولین قاضی شرع دادگاه انقلاب

این در حالی بوده که خبر بازداشت ضاربان مطهری تازه به آیت الله خمینی رسیده و خمینی نیز به آیت الله منتظری فرمان می دهد که یک قاضی برای این گروه تعیین نموده و آنان را محاکمه نماید، منتظری نیز حجت الاسلام معادیخواه را انتخاب و روانه زندان اوین می کند.

معادیخواه سی سال بعد در گفتگو با اکبر منتجبی درباره آن شب و اتفاقات پیچیده ای که افتاد  می گوید :

«وقتی ما باخبر شدیم که این گروه دستگیر شدند، اولین چیزی که برایم اهمیت داشت این بود که قاتل شهید مطهری را ببینم به همین دلیل خیلی سریع به زندان اوین رفتم. آقای حمید نقاشان یکی از کسانی بود که برای دستگیری این افراد در تلاش بود.

مگر کسان دیگری هم بودند؟

بله. دو گروه به صورت همزمان فعال بودند تا گروه فرقان را کشف کنند. آنها جدا از هم کار می‌کردند و هر دو گروه به آقای هاشمی‌رفسنجانی مراجعه کرده بودند. ایشان این دو گروه را یکی کرد تا کارها خنثی نشود.

دو گروه را معرفی می‌کنید؟

یکی گروه آقای حمید نقاشیان بود. اینها جمعی بودند که دور هم جمع می‌شدند و اینجور کارها را دنبال می‌کردند.

عقبه اینها به چه کسی برمی‌گشت؟ شخصی بود که از آنها حمایت کند؟

آقای ناطق‌نوری اینها را بهتر می‌شناسد. موقعی که من اینها را دیدم، با آقای ناطق رفیق بودند. شخصی به نام هنردوست بود که او نیز همراه گروه بود. من قبلا آنها را در مدرسه علوی دیده بودم. چون آقای ناطق در مدرسه علوی مسئول انتظامات بود و نیروهایی که در کار انتظامات فعال بودند، همین گروه بودند. اصلا حمید نقاشیان خیلی وقت‌ها در کنار امام می‌نشست. عکس‌ها را اگر ببینید، او را در کنار امام می‌بینیم.

حمید نقاشیان در کنار آیت‌الله خمینی

گروه دوم چه کسانی بودند؟

آنها بچه ‌های سازمان مجاهدین انقلاب بودند. البته جریان راست مجاهدین انقلاب بودند. کسانی که بعدا جدا شدند.

شاخه نظامی سازمان؟

بله. من با گروه اول خیلی در ارتباط نبودم. فقط حمید نقاشیان را می‌شناختم و زمانی که به زندان اوین رفتم، با او گفت‌وگو کردم.

کی به زندان رفتید؟

همان شب ، شاید ۲۴ ساعت از دستگیری این افراد نگذشته بود که رفتم.

 بند خاصی بودند؟

بله. همین بند ۲۰۹ که الان زبانزد است، احتمالا کارش را با همین گروه شروع کرده است. آنجا از آقای نقاشیان سراغ قاتل شهید مطهری را گرفتم، گفت اعدامش کردیم! من شوکه شدم. برایم عجیب بود که در فاصله حدود ۲۴ ساعت او را اعدام کرده ‌اند.

وقتی آقای نقاشیان به شما گفت که قاتل را اعدام کردند، شما اعتراض نکردید که چرا بدون دادرسی این اتفاق افتاده؟

من گفتم که این کار از هر جهت خیلی بد است. ایشان گفت بقیه را هم می‌کشم.

حکم اعدام قاتل شهید مطهری را چه کسی داده بود؟

نمی‌دانم. هنوز هم مشخص نیست.بعید هم می دانم حکمی در این مورد داده شده باشد، بعدا هم که مشغول کار شدم، دیگر نپرسیدم چه کسی این حکم را صادر کرده است. شاید آقای محمدی گیلانی باید حکم را داده باشد. چون اوین یک افرادی را برای این کارها داشت. آن افرادی که آن زمان در اوین مشغول بودند، در راس‌‌شان محمدی گیلانی بود. بقیه نیروهای ایشان بودند.

آقای نقاشیان در زندان اوین سمت داشت؟

۲۰۹ دست ایشان بود. یعنی بند ۲۰۹ برای کار این گروه در نظر گرفته شده بود. پیش از اینکه اعضای گروه فرقان دستگیر شوند، جایی برای شنود لازم بود. بند ۲۰۹ برای چنین کاری تعبیه شده بود و دست اینها بود. من طبیعتا در فعالیت قبلی آنها نیستم و نبودم. فقط از همین مقطع وارد شدم.

وقتی آقای نقاشیان گفت همه را می‌کشیم واکنش شما چه بود؟

تعجب کردم. گفتم من خودم می‌ایستم و با آنها صحبت می‌کنم…

حمید نقاشیان در همایش مركز اسناد انقلاب اسلامی وابسته به وزارت اطلاعات

بهر حال در بعد از این اقدام بود که نقاشیان تبدیل به یک چهره امنیتی معتمد آیت الله خمینی می گردد چرا که در بعد از واقعه گروگانگیری سفارت آمریکا و حادثه طبس او وظیفه نگهداری تعدادی از گروگان‌های آمریکایی را به عهده می گیرد و از همین جا نقش وی در جریان معامله با جمهوری‌خواهان آمریکایی و تیم ریگان آغاز می شود ، وی که در تماس مستقیم با سید احمد خمینی و آیت الله خمینی بوده ماموریت می یابد تا آزادی گروگان‌های آمریکایی را به تعویق بیندازند تا رونالد ریگان که رقابت سختی با جیمی کارتر داشته است به ریاست جمهوری آمریکا برسد و بر همین اساس بود که دو طرف پیش از این اتفاق برای نشان دادن حسن نیت همدیگر دست به چند فقره معامله سلاح می زنند و نهایت گروگان‌های آمریکایی درست ۲۰ دقیقه پس از مراسم تحلیف رونالد ریگان آزاد می شوند !

نقش نقاشیان در معامله گروگانهای آمریکایی و رسوایی مک فارلین

روبرت پاری در فصل سیزدهم کتاب «حیله یا خیانت: رمز و راز اکتبر سورپرایز» که بعدها توسط ابوالحسن بنی صدر ترجمه و منتشر شده است درباره نقش حمید نقاشیان در این ماجرا می نویسد :«ویلیام هرمن، که همکار نقاشیان در خرید اسلحه بوده است به من گفت : « در ۲۱ ژانویه ۱۹۸۱، یک روز پیش از آن‌که از تهران به اروپا بروم، نقاشیان در هتل به دیدار من آمد و با هم براى صرف شام رفتیم. در باره آزادى گروگان‌ها بحث میکردیم. از گفتگوها که اشخاص مختلف انجام داده بودند و به آزادى گروگان‌ها راه بردند. نقاشیان به من گفت: در اکتبر ۱۹۸۰، پیش از انتخابات، معامله اى میان دستگاه ریگان با ما بعمل آمد نه براى اینکه گروگان‌ها آزاد شوند بلکه براى آن‌که تا بعد از انتخابات و تصدی ریاست جمهوری از سوى ریگان، آزاد نشوند. هرمن ادامه داد: من بر این باورم که آنچه نقاشیان به من گفت، حقیقت دارد. نقاشیان هیچ دلیلی براى دروغ گفتن نداشت. نه چیزى از دست میداد و نه چیزی بدست می آورد ، آن زمان، نقاشیان مأمور خرید سپاه پاسداران بود. من به آمریکا بازگشتم و با یك شركت برزیلی، ترتیب فروش اسلحه به ایران را دادم. به اتفاق نقاشیان به برزیل رفتیم تا با كارخانه هاى اين كشور معاملاتى را انجام دهیم. اوائل ۱۹۸۰ بود. ما بمدت ۱۰ روز به برزیل سفر کردیم و خریدهای لازم را انجام دادیم. بعد به اروپا رفتیم و از آنجا، من به آمریکا بازگشتم.

در ماه‌هاى اول، نقاشیان حاضر نمی شد با من اطلاعاتى را در میان بگذارد. اما در ایام عید تولد مسیح ۱۹۸۰، ما نخستین معامله را با هم کردیم. از آن زمان، این مرد به من اعتماد پیدا كرد و آن را به من نشان داد. در ژانویه ۱۹۸۱، من به تهران دعوت شدم تا با وزیر دفاع دیدار كنم. آن وقت بود كه من درباره تماس‌هاى جمهوریخواه ‌ها با رژیم خمینى، شنیدم.»

نقاشیان بیش ازدو دهه است اقامت امارات متحده عربی را دارد او مالک یک رستوران زنجیره ای در امارات است

حالا نه تنها نقاشیان یک چهره امنیتی است بلکه با وقوع این ماجراها تبدیل به یک چهره اقتصادی نیز شده است ، وی که با محسن رفیقدوست نیز از همان روز استقبال از آیت الله خمینی آشنا شده بود در وزارت سپاه پاسداران مسئول خرید خارجی گردید و در وزارت سپاه بود تا آن وزارت در وزارت دفاع ادغام گردید.

 در بعد از فوت آیت الله خمینی و ریاست رفیقدوست بر بنیاد مستضعفان و همراهی نقاشیان با وی بود که پای وی به حلقه در حال تشکیل رهبر جدید علی خامنه ای باز شد ، نقاشیان که آشنایی مختصری با علی خامنه ای در زمان جنگ و به واسطه فعالیتهایش در وزارت سپاه داشت به زودی به چهره معتمد در بیت رهبری بدل شد آنسان که در جمع نزدیکان رهبری از او به عنوان«بانک رهبر» نام برده می شود ، چرا که نقاشیان به واسطه زد و بندهای سیاسی و امنیتی اش توانسته بود بر شرکتها و بنگاههای اقتصادی متعددی دست بیابد ، کارخانه مبلیران ،موسسه صاحب الزمانی ، نمایندگی شرکت کاترپیلار، شرکت همکار ماشین ، شرکت کامپیوتری ایران کامپیوتر سیستم (ICS) ، موسسه مطبوعاتی سخن گستر (روزنامه های ایران نیوز و صبح اقتصاد) مرکز پخش مواد سوپر مارکتی هماک و… تنها گوشه هایی از شرکت هایی بود که نقاشیان توانسته بود در خلال این سالها بر آن دست یابد .

هزینه نگهداری و نظافت یکی از خانه های نقاشیان در دوبی

نقاشیان و یا همان «بانک رهبر» در تمامی سالهای رهبری خامنه ای در بسیاری از پروژه های امنیتی بیت رهبری به عنوان حامی و پشتیبان عمل کرده است.

حمایت مالی از تشکلهای سیاسی مورد نظر رهبری، حمایت مالی از انصار حزب الله و دهها گروه شبه نظامی و اطلاعات موازی مد نظر خامنه ای از جمله اموری است که خامنه ای به وی واگذار کرده است.

در دهه هشتاد با شروع ماجراهای برنامه هسته ای ایران و تلاش حکومت ایران بر دستیابی به صنایع نظامی هوا و فضا وی از سوی خامنه ای مامور میگردد تا با ایجاد شرکتهای اقماری در خارج از کشور من جمله انگلستان ، امارات متحده عربی،مالزی،تایلند و روسیه سعی بر دور زدن تحریمها نماید.

به عنوان مثال نامبرده در امارات و قطر صاحب «رستورانهای زنجیره ای دلی بایت » می باشد که مشخص نیست این شرکت در واقع برای خود اوست یا از جمله شرکتهای پوششی دفتر خامنه ای در امارات است.

آدرس و هزینه شارژ منزل همسر دوم نقاشیان در دوبی

حمید نقاشیان که در پیش از انقلاب راننده تاکسی بود و توانسته بود با قرض از دوستان دو اتاق در طبقه بالای منزل پدری اش در شهرآرا بسازد تا بتواند ازدواج نماید هم اکنون فرزندان خود را برای تحصیل و زندگی به انگلستان فرستاده است ( محمد نقاشیان هم اکنون در دانشگاه بیرمنگام انگلستان در مقطع دکترا در حال تحصیل می باشد ) و برای همسر اول ( که مادر یک پسر و سه دخترش هست و در بین کارکنان دفتر نقاشیان ملقب به حاج خانم بزرگه می باشد ) در منطقه دربند تهران خانه باغی به مساحت دو هزار متر تهیه و همسر دوم خود را خانم شهره نقدی که منشی اش در شرکت همکار ماشین بوده را ابتدا برای وی منزلی در کوچه مجاور شرکت تهیه نموده و پس از یک رسوایی اخلاقی که مجبور شد شهریور ۱۳۹۶ آن را به عقد خود درآورد ، در پنت هاوسی در دوبی در برج سلطانا در منطقه پالم به مبلغ پنج میلیون درهم ساکن نماید.

ویزا و اقامت تجاری محمد رضا نقاشیان پسر حمید رضا در امارات متحده عربی

عاقبت حمید رضا نقاشیان

نقاشیان علیرغم همه صعودها و ترقی هایی که در حوزه امنیتی و اقتصادی داشته - و چه بسا داشته باشد - در دو دهه اخیر سقوط هایی هم داشته است فلاحیان در مصاحبه‌ای در جواب انتقادهای تند و تیز او گفته است : «...بعد هم در كارهاى اقتصادى افتاد. در لندن، سر قضايايی كه بماند دستگير شد و بعد از آزادی و برگشت به ايران، پرونده های مالی و بدهكارى و اينها داشت. حدود سال ۷۵ - ۷۴ هم ممنوع‌الخروج شد. آقاى نيازى پيگير بحث‌هاى او بود تا نهايتاُ ممنوع‌ الخروج اش را لغو كرد.»

این تنها سقوط وی نیست و مشخص نیست حمید رضا نقاشیان چه شد که با خامنه ای در سال ۱۳۹۸ در می افتد ، او که در آن سالها به شدت با سازمان اطلاعات سپاه پاسداران و مجتبی خامنه‌ای نزدیک شده بود و حتی بنا به روایاتی رابط تامین مالی سازمان اطلاعات سپاه از سوی خامنه ای بود به یکباره از تمامی ارتباطات و مراودات دفتر خامنه ای کنار گذاشته می شود و در عیان گفته می شود چون نقاشیان دو همسر داشته است خامنه ای دستور داده یا همسر دومش را طلاق دهد و یا از دفتر اخراج شود ، موضوعی که حتی رسانه ای هم شد اما قطعا دلیل دیگری دارد که روزگاری مشخص خواهد شد.

گفته های نقاشیان مبنی بر «ترور خمینی» و لزوم « هزار برابر» شدن محافظت از خامنه ای و بیان «شبهه نفوذ» در دفتر رهبری را باید در بستر اختلافات شدید اما نهان سپاه پاسداران با خامنه ای تحلیل کرد، او بیش از افشاگری به خامنه ای دارد «هشدار» می دهد.

جماران وعده داده به زودی دفتر خمینی بیانیه ای را منتشر خواهد کرد

واکنشها به گفته نقاشیان

 تا کنون پایگاه خبری جماران، متعلق به موسسه تنظیم و نشر آثار آیت‌الله خمینی که در واقع رسانه و سخنگوی خانواده روح الله خمینی هست ادعای او را تکذیب کرده است.

جماران ادعاهای حمید نقاشیان در خصوص «بیماری و رحلت» رهبر پیشین ایران را بطور کل رد کرده و بدون نام بردن از او نوشت «این فرد جز دوره کوتاهی در ابتدای ورود امام به ایران در سال ۵۷، در بیت امام و حفاظت از ایشان نقشی نداشته است و ادعاهایی که مطرح شده نیز به هر انگیزه و علت که بیان شده، سراسر کذب و بی پایه است.»

جماران وعده داده است که به زودی دفتر خمینی بیانیه رسمی‌ای در این مورد خواهد داد اما تاکنون هیچ واکنشی از سوی دفتر و یا خانواده هاشمی رفسنجانی که در اظهارات نقاشیان به پرده پوشی مرگ رهبر وقت ایران متهم شده و یا دفتر خامنه ای که به «نفوذ» در آن متهم شده است سکوت کرده اند.


در همین مورد باید خواند:

ناگفته هایی از علت واقعی مرگ خمینی و تاسیس بیمارستانی فوق سری در محل زندگی وی

افشای رازهای سر به مهر خانه‌های ابهام آلود خامنه‌ای

با خاطرات عزت شاهی می‌شود به نفوذی های امنیتی انقلاب اسلامی رسید؛ خامنه‌ای یکی از آنهاست!

شدت گرفتن اختلافات داخلی در اتاقهای بیت علی خامنه‌ای


Report Page