تحلیل پوست شیر | اپیزود آخر فصل دوم

تحلیل پوست شیر | اپیزود آخر فصل دوم

محمدحسین گودرزی
©ArtTalks.ir


/فیلم‌نامه: عالی/

یک.

احتمالن همه‌ی مخاطبان، به‌طور غریزی، نسبت به فصل قبل، حس بهتری به پایان‌بندی فصل داشتند. صحنه‌ی آخر را که تقلاهای ساحل است، کنار بگذاریم. فصل از نظر فیلم‌نامه‌نویسی (و حتا روانی)، در صحنه‌ی دوئل نعیم و مشکات در خانه‌ی صمد تمام می‌شود. جایی‌که تیم‌کشی قطب‌های مختلف قصه، آرایش تازه و نیرومندی به‌خود می‌گیرد و قصه در یک فصل به تعادل می‌رسد و گروه‌بندی جدید، به‌طور ضمنی از فصل تازه‌ای از ماجراها خبر می‌دهد. از این نظر، فصل دوم، بهتر از فصل قبلی بود.


دو.

اگر کل فصل دوم را یک داستان مستقل در نظر بگیریم، دو نقطه‌ی عطفِ نزدیک‌به‌هم دارد این فصل: اول، افشای زنده‌بودن ساحل و دوم، همین فصل باخبرشدن مشکات از زنده‌بودن ساحل (خانه‌ی صمد) و تصمیم تازه‌اش برای پی‌گیریِ پرونده. سریال از هر دو عطف، سربلند بیرون آمد. اولی با ایده‌ی فیلم کوتاه و بدون کاتی که به ساحل توی ماشین می‌رسید، این‌جا هم میزانسن قابل‌توجهی دارد، که درباره‌اش حرف می‌زنیم.


سه.

هفته‌های قبل، درباره‌ی روایت خطوط متقاطع پوست شیر حرف زدیم. باز هم آن دو خط به‌هم نزدیک شدند و یک‌دیگر را قطع کردند. این‌بار شاید، آرایش تازه‌ی شخصیت‌ها، این روال را برای همیشه عوض کند.


چهار.

ماجرای تست دی‌اِن‌اِی، تا اطلاع ثانوی، خوب جمع شد. هر ایده‌ای مثل دست‌کاری صحنه‌ی جرم با تار مو، دندان، ناخن و غیره، یک قطب از قصه را تضعیف می‌کرد و چنان‌چه هفته‌های قبل نوشتم، خلاف جهان ساخته‌شده‌‌ی پلیس مقتدر قصه بود.


پنج.

پی‌رنگ موازیِ بیماری رضا پروانه هم دارد به‌سلامت پیش می‌رود. هرچند، موتور اصلی این پیشروی، هوش پایین کاراکتر مژگان برای دیر فهمیدن ماجرایی آشکار است. خیلی امیدوارم، پایان این پیرنگ، بیفتد روی یکی از فرازهای خط اصلی قصه. هفته‌های بعد، منتظریم ببینیم بیماری رضا به‌تدریج شدت پیدا کند یا نه، تا دراین‌باره بشود گمانه‌زنی کرد.


/کارگردانی و فنی: عالی/

یک.

نقطه‌ی عطف دوئل را بررسی کنیم. نعیم و صمد توی خانه روبه‌روی هم‌اند. صمد با عصبانیت حرف می‌زند. مشکات از حیاط به این دکوپاژ اضافه می‌شود، تا آرایش خطی شخصیت‌ها، صمد را میان مشکات و نعیم قرار دهد. با شلیکِ مشکات، صمد از این چیدمان حذف می‌شود. حالا نعیم و مشکات رودرروی هم قرار می‌گیرند. کارگردانی این صحنه، یک نمایش فشرده از تمام قصه‌ی اپیزودهای قبل است. صمد، مانع بود. فاصله ایجاد کرده بود. پیچِ بی‌خود به پی‌گیری‌های نعیم و مشکات داده بود. نعیم و مشکات باید رودرروی هم قرار می‌گرفتند، تا سرنوشت‌شان رقم بخورد. باید صمد از این میان حذف می‌شد، با دو شلیک، در نمای دو حفره‌ توی شیشه که سینمادوست‌ها حتمن طرفدارش هستند. بعد از شلیک، مشکات آرام وارد خانه می‌شود. «چرا زدی‌ش؟» از سمت نعیم، مقدمه‌ای می‌شود تا مشکات هم بفهمد ساحل زنده است. از این‌جا به بعد را جزئی‌تر جلو برویم: رسول بی‌سیم می‌زند. دوربین سیال، طی دو مرحله، شبیه به شوک عمل می‌کند و به کادرهای بسته‌تری از مشکات می‌رسد، تا وقتی مشکات بی‌سیم را بالا می‌آورد، در فضای بسته‌تری این حساسیت دنبال شود. مشکلات یک «نه» می‌گوید، که نعیم آن‌جا نیست. یادم نمی‌آید در اثر پلیسی ایرانی، این‌قدر گفتن یک کلمه توی بی‌سیم مهم شده باشد، یا اصلن این ابزارِ اصلی فیلم‌های پلیسی، تا این اندازه هویت پیدا کرده باشد. مشکات از نعیم می‌گذرد. کات. صحنه‌ی بعد؟ مشکات روی پله‌های حیاط نشسته، با دستش، خرده‌شیشه‌های صورت را جدا می‌کند، درحالی‌که به روبه‌رو خیره مانده. این همه راه اشتباه رفته را باید مرور کند و مبهوت بماند، هم‌زمان با این‌که مخاطب تیم‌کشی جدید را هضم و تحلیل می‌کند. مشکاتِ این نما، مشکات تازه‌ای‌ست.


دو.

اجرای تعقیب‌وگریز ابتدای این اپیزود، درخشان است. جایی‌که ماشین پلیس در تعقیب صمد است. اجرا، کاملن ضدکلیشه‌ها عمل می‌کند. صحنه نمایشی از آب درنیامده. تمرکز روی تیرهای خطای پلیس، و مکث‌های طولانی قبل از شلیک، از پلیس ایده‌آل به‌موقع آشنایی‌زدایی می‌کند و از نو به بازتعریف و بازتولید «استرس» در تعقیب‌وگریزهای ایرانی می‌رسد.


/بازی‌گری: عالی/

هم‌چنان با یکی از فرازهای کارنامه‌ی شهاب حسینی روبه‌روایم. پوست شیر، می‌تواند در کنار بهترین کارهای این بازی‌گر، تجربه‌های ناموفق اخیر را به‌کل به فراموشی بسپارد. به همان صحنه‌ی روی پله‌ها بازگردیم. مشکات همه‌جا را برای این پرونده زیرورو کرده، اما حتا صورت مسئله‌ی پرونده را تا به حال، دقیق نمی‌دانسته. اجرای حسینی در این‌جا، اجرای دقیقِ احساس درجازدن و بهت است و درون‌مایه‌های ارتباط احساسی با پرونده را هم در خود دارد. این اپیزود، به‌کل در اختیار اجرای قدرت‌مند حسینی است.


+ پوست شیر: بازار پیش‌بینی‌ها درباره‌ی این سریال داغ است. فکر کنم هفته‌ای چهار پنج ویدیوی پیش‌بینی (اینستاگرام و یوتیوب) فقط به‌دست من می‌رسد. ویدیوهایی که سعی می‌کنند با تمرکز روی یک نما از سریال، میان این داستان پلیسی نقشی بازی کنند و تکان خوبی به تعداد فالوئرهای صفحه‌شان بدهند. خب همین ماجرا، نشان‌دهنده‌ی موفقیت سریال بین مردم است. استاندارهای فنی بالایی هم که دارد. کاش جماعت قبلن منتقد سینمای ایران که شبانه‌روز از نابودی سینما و سریال‌سازی می‌گویند و هیبت جدید مفتش مجازی را سروشکل داده‌اند، یک متن در تحسین کار برادران محمودی می‌دادند (بین روزانه صدها استوری تحقیرآمیز درباره‌ی عوامل تولید در سینمای ایران). نقد فیلم در ایران، به مرحله‌ای نزدیک شده که از خوب در آمدن آثار، ناراحت می‌شود. باور کنید ناراحت می‌شود.

در تحلیل‌ هفته‌های قبل، چندین‌بار روی بازگشتِ از قبل ویژه‌ترِ مشکات تأکید داشتیم. حالا هم بنا به همان استدلال‌های قدیمی (تحلیل‌های قبلی را بخوانید)، پرونده می‌تواند به‌کل از نعیم به مشکات تغییر جهت پیدا کند. شیوه‌ی حل‌شدن قضیه‌ی دی‌ان‌ای هم به این پیش‌بینی دامن می‌زند. این را هم گفتم تا ما هم از بازار شب عید عقب نمانده باشیم. آرزو می‌کنم همین روایت و کارگردانی سرحال در فصل سوم در انتظارمان باشد. در این صورت، پوست شیر یک فصل فراموش‌نشدنی در سریال‌سازی‌مان خواهد بود.

Report Page