تاریخ شیطان پرستی

تاریخ شیطان پرستی

بهیموث فنز

آلیستر کراولی (1875-1947) غیبت‌گر بریتانیایی در طول زندگی‌اش به طور گسترده‌ای به عنوان یک شیطان‌پرست توصیف می‌شد. کراولی نه خود را شیطان پرست می دانست و نه شیطان را می پرستید، زیرا جهان بینی مسیحی را که اعتقاد بر این بود که شیطان در آن وجود دارد را نمی پذیرفت .

اما نوشته های متعدد آن در رابطه با جادو تاثیر بر شیطان پرستی معاصر گذاشت ، آنتوان لاوی در نهایت نخستین سازمان شیطان گرای تاریخ را رسماً تأسیس کرد .

لاوی که از سال ۱۹۵۲ به شدت غرق در مسائل جادویی و تحقیق پیرامون علوم غیبی بود، به عنوان یک هیپنوتیزور حرفه‌ای نیز فعالیت می‌کرد. او سخنرانی‌های جمعه شب خود را در حلقهٔ جادویی آغاز کرد. لاوی می‌خواست بر اساس تحقیقات و تجربیات شخصی‌اش، فلسفهٔ جدیدی را به آن‌ها معرفی کند. یکی از اعضای حلقه به نام ادوارد ام وبر به لاوی پیشنهاد داد که در راستای اندیشه‌هایش یک کلیسا تأسیس کند. پیشنهاد ام وبر، اولین جرقه برای تأسیس کلیسای شیطان بود، لاوی پیشنهاد او را پذیرفت و تصمیم به تأسیس کلیسای شیطان گرفت .

لاوی افرادی را که با فلسفهٔ فکری او همسو بودند به خانهٔ سیاه دعوت کرده و به آموزش جادوی سیاه پرداخت. او مدعی شد که می‌تواند با فرمول‌های خاصی نیروهای تاریکی را مهار کند. او به عنوان یک جادوگر، به چهره‌ای شاخص در سان فرانسیسکو تبدیل شده بود. لاوی افراد مختلفی را به مهمانی‌های خود دعوت می‌کرد. این مهمانان شامل افرادی نظیر کارین دی پلسن، سیسیل نیکسون و کنت انگر بودند .

در شب والپورگس در ۳۰ آوریل ۱۹۶۶، لاوی در حالی‌که سر خود را (به عنوان رسم آیین جدید) تراشیده بود، بنیان‌گذاری کلیسای شیطان را اعلام کرد. او خود را کاهن اعظم نامید و رسماً از تأسیس اولین کلیسای شیطان در آمریکا خبر داد. بنابر گفتهٔ لاوی، او هنگامی تصمیم به تأسیس کلیسای شیطان گرفت که متوجه شد مردم نیاز به کلیسایی دارند که نیازها و تمایلات نفسانی انسان را اصل قرار دهد. او هرگونه تلاش برای سرکوب امیال نفسانی را زاییدهٔ سنت‌های یهودیت و مسیحیت می‌دانست .

لاوی به تأسیس کلیسا اکتفا نکرد و در پی آن، سال ۱۹۶۶ را نیز به عنوان سال اول آنو سِیتانِس یعنی سال اول عهد شیطان اعلام کرد و از آن پس، گاه‌شماری شیطان‌گرایان بر پایهٔ تأسیس کلیسای شیطان شکل گرفت که البته در گاه‌شماری آنان، سال‌ها به شیوهٔ رومی نوشته می‌شوند. هنگامی که لاوی سازمان خود را کلیسای شیطان نامید، برخی این عبارت را کفر آمیز خواندند. لاوی علت استفاده از واژهٔ کلیسا را چنین توضیح داد: «این واژه از زبان یونانی می‌آید و به هر گروهی گفته می‌شود که برای اهداف خاصی از دسته‌بندی معمول جامعه خارج شوند.» شهرت کلیسای شیطان هیچ‌گاه به شهرت لاوی نرسید و جذابیت کلیسای شیطان ناشی از جذابیت شخصیت لاوی بود. کلیسایی که به گفتهٔ مت استفن شمار اعضای آن هرگز از حدود ۲۰۰۰ نفر فراتر نرفت و با تشکیل یک سازمان انشعابی جدید تحت عنوان معبد ست در ۱۹۷۵، حتی کاهش نیز یافت.

انتان لاوی از سال‌ها قبل، به تب روماتیسمی مبتلا بود و در سال آخر زندگی‌اش نیز چندبار به علت آریتمی خطرناک قلب و خون‌ریزی داخلی، به بیمارستان انتقال یافته و تحت درمان قرار گرفته بود. وی سرانجام در روز چهارشنبه ۲۹ اکتبر ۱۹۹۷ و در ۶۷ سالگی، در بیمارستان کاتولیک سنت ماری شهر سان فرانسیسکو، بر اثر ادم ریه که ناشی از اختلال دریچه میترال قلب بود، درگذشت. بنابر اعلام کلیسای شیطان، لاوی قبلاً هرگز در آن بیمارستان تحت درمان قرار نگرفته بود اما علت انتقال وی به بیمارستان کاتولیک، این بود که: «نزدیک‌ترین بیمارستان در دسترس ما، همان‌جا بود.» بلانچ بارتون شب قبل از مرگ لاوی را این‌گونه روایت می‌کند:


لاوی گفت که موقع نفس کشیدن سینه‌اش درد می‌گیرد. من با خودم گفتم بازهم کار به بیمارستان خواهد کشید، اما فکر کردم بهتر است تا ساعت ۱۱ صبر کنم که دوستمان مارجی برود و اگر بازهم وضعیت لاوی ادامه پیدا کرد او را به بیمارستان ببریم. کمی به ساعت ۱۱ مانده بود که حال لاوی بدتر شد و ناگهان هشیاری‌اش افت کرد. دیگر زمان تحت اختیار ما نبود. من فوراً کارلا را صدا زدم و گفتم پدرت بی‌هوش شده و به کمک تو نیاز دارد و سپس خودم با ۹۱۱ تماس گرفتم.


لاوی به بیمارستان منتقل شد و فردای آن‌شب نزدیک ساعت ۹ صبح، مقامات ارشد بیمارستان، مرگ او را اعلام کردند. تشییع جنازهٔ شیطانی لاوی، سه‌شنبهٔ هفتهٔ بعد و به صورت مخفیانه برگزار شد، از بیم آنکه مبادا مخالفان عقیدتی آن‌ها اختلالی در مراسم ایجاد کنند. بر طبق این سیاست، فقط افرادی می‌توانستند شرکت کنند که قبلاً توسط بستگان نزدیک لاوی به این مراسم دعوت شده بودند.این مراسم در کلیسای وودلاون مموریال شهر کولما واقع در منطقه خلیج سان فرانسیسکو برگزار شد.

لی هاوس کیپر سخنگوی خانوادهٔ لاوی گفت که کارلا لاوی از بابت حساسیت امنیتی این مراسم نگران بود و از تمام کسانی که از درگذشت پدرش و تشییع جنازهٔ شیطانی او باخبر بودند، خواست که در این خصوص رازدار باشند . در این مراسم، پیکر او سوزانده و خاکستر شد. اما از محل خاکسترش، اطلاع دقیقی در دست نیست. کتاب آرامگاه‌ها و مدفن بیش از ۱۴٬۰۰۰ شخص مشهور نوشته‌است که خاکستر بدن او، نزد دخترش در سان فرانسیسکو نگهداری می‌شود و بنا بر آنچه مایکل فلدر نوشته، خاکستر او را بین وارثانش تقسیم کردند.

معبد ست در سال ۱۹۷۵ توسط مایکل آکینو (Michael Aquino) در سان فرانسیسکو بنیان‌گذاری شد. او و چند نفر دیگر از کاهنان کلیسای شیطان به خاطر اختلافات بارز عقیدتی و مدیریتی، همچنین با ادعای فساد در کلیسای شیطان، از آن جدا شده و سازمان معبد ست را تشکیل دادند. در همان سال، معبد ست به عنوان یک کلیسای غیرانتفاعی در کالیفرنیا به ثبت رسید.

بارزترین تفاوت میان کلیسای شیطان (Church of Satan) و معبد ست مربوط به مفهوم شیطان است.


معتقدین به کلیسای شیطان (C.o.S)، که شیطان گرا یا سِیتنیست (Satanist) نامیده می‌شوند بر این باورند که شیطان موجودی نمادین است، و وجود خارجی ندارد. آنها از شیطان به عنوان سمبلی از غرور و آزادی و برای به استهزاء گرفتن مسیحیت بهره می‌گیرند.

مایکل آکینو و همسرش

در حالی که پیروان معبد سِت (T.O.S) که سِتیانس (Setians) نامیده می‌شوند معتقدند که شیطان واقعی وجود دارد که به آن «پادشاه تاریکی (The Prince of Darkness)» می‌گویند. آنها او را «ست، پادشاه حقیقی تاریکی» ("Set" the TRUE Prince of Darkness) می‌نامند. سِیتِن (Satan) نامی است مأخوذ از انجیل به عنوان پادشاه تاریکی؛ ولی سِت نام خداوند مرگ و عالم اموات در مصر باستان است.


پیتر گیلمور کاهن اعظم کلیسای شیطان در مقاله‌ای پیرامون مایکل آکینو و شکل‌گیری معبد ست، گفته که در نظام گراتوها که قبلاً در کلیسای شیطان پیاده‌سازی می‌شد، برخی از اعضا به جای آنکه دنبال پیشرفت شخصی باشند سعی داشتند که پیشرفت خود را به همان منطقه جغرافیایی خاص (قلمرو گراتو) محدود کنند و به همین خاطر از سال ۱۹۷۴ میلادی، کلیسای شیطان قوانین جدیدی را وضع کرد. مایکل آکینو در آن زمان سردبیر نشریه کلاون هوف بود و ناگهان ادعا کرد برخی مقاله‌هایش حاصل القائات و الهامات موجودات فراطبیعی هستند. او آن زمان در سطح چهار (سطح ماجیستر) به عنوان یکی از کاهنان کلیسای شیطان فعالیت می‌کرد. انتان لاوی پی برد که سطح و درجه اعضای کلیسا باید مبتنی بر جایگاه افراد در خارج از سازمان کلیسای شیطان نیز باشد و نه صرفاً جایگاه سازمانی آنها. مایکل آکینو طی گذشت زمان، زاویه انحراف بیشتری با کلیسای شیطان پیدا کرد و تصمیم گرفت از کلیسا جدا شود. آکینو لاوی را متهم کرد که پول می‌گیرد و به اعضای کلیسا درجه و رتبه می‌دهد و همچنین آکینو توانست چند نفر از اعضا را نیز مجاب کند که استعفا بدهند و برای تشکیل یک کلیسای شیطان جدید به آکینو ملحق شوند. اما به علت قانون کپی رایت، آکینو موفق نشد نام سازمانش را به نام کلیسای شیطان ثبت کند و در عوض نام معبد ست را برای آن انتخاب نمود. از نظر آکینو، شیطان موجودی واقعی است و او مدعی شده بود که مکاشفه‌ای ماورایی با شیطان داشته و این مکاشفه به او حق می‌دهد که کلیسای شیطان را مغلوب کند. پیروان معبد ست، به عنوان منتخب ست نام‌گذاری می‌شوند. آنها در فرایندی به نام Xper (که خِفِر تلفظ شده و در زبان مصر باستان به معنای تبدیل شدن است) تلاش می‌کنند تا به شکل خداگونه تکامل یابند.

مایکل فورد

از سازمان های دیگر نظم نه فرشته ، شادی شیطان ، و سازمان های لوسیفری با نقش محوری مایکل فورد .

قرن ۲۱ شاید گسترش فرقه های شیطان گرا با آراء متفاوت بود .


Report Page