تاج‌زاده در قامت رهبری یا آقا مصطفی در نقش گفتمان‌ساز 

تاج‌زاده در قامت رهبری یا آقا مصطفی در نقش گفتمان‌ساز 

فردای بهتر


📝📝📝تاج‌زاده در قامت رهبری یا آقا مصطفی در نقش گفتمان‌ساز 


✍🏻صادق پرهیزکار 


✅ظواهر امر حاکی از آن است که راهبرد موسوم به از تاج‌زاده تا شاهزاده، آنگونه که باید مورد اقبال قرار نگرفت. شوربختانه پس از ارائهٔ طرح، بهره‌ور ژورنالیست بریده از نظام ولایی، از این نقشهٔ راه بیشتر به جهت بیعت گرفتن برای یکی از دو سر این طیف گسترده، یعنی صنم نوین خود استفاده نمود.

با رخداد جنگ دوازده روزه، شاهزاده بی‌درایتی کرد و در کنار دشمن خبیث و منفور جهانیان قرار گرفت. بدین جهت او که در صورت رفتار منطقی،ظرفیتی قابل اعتنا برای گذار از جمهوری‌اسلامی در خود داشت، خودکشی سیاسی نمود و امروز باید با خود زمزمه کند که 

نه در غربت دلم شاد است 

نه رویی در وطن دارم

هم اکنون تاجزاده در معرض این انتظار و توقع است که مسئولیت سخنگویی، راهبری و انسجام بخشی طیف وسیع منتقدان را بعهده گیرد و بتواند قدرت‌ منتقدان متفرق را به نقطه کانونی تحول منتقل کند و برآیند قدرت طیف‌های مختلف را بسمت تغییر متمرکز نماید. روشن است این انتظار برای برخی کنشگران سیاسی گذار طلب که هنوز به مشی بدون رهبر باور ندارند، برجسته‌تر و مهمتر است اما این انتظار ( صرف نظر از اینکه شخص تاجزاده برای خود چه وظیفه‌ای در نظر دارد و آیا موافق چنین نگاهی به کنش سیاسی است) با موانعی مواجهه است.

آری، علیرغم حرکات مؤثر تاج‌زاده در تبیین وضعیت جاری و ارائهٔ راهکارهای نسبتاً واقع‌بینانه به خصوص در بیانیه‌ای که در ۱۶ آذر خطاب به دانشجویان نوشت، او برای تبدیل شدن به یک رهبر باید موانع متعددی را از پیش روی خود بردارد. واقعیت این است که تاج‌زاده 


۱- مقبول اکثریت اپوزیسیون که نیست بماند، حتی در میان اصلاح‌طلبان نیز از وجههٔ یک رهبر کاریزما برخوردار نمی‌باشد. برخی او را تندرو می‌دانند و گمان‌شان این است که او علیرغم اینکه در گفتمان از براندازی قهری ابراز انزجار می‌کند، رویه‌ای که در پیش گرفته لاجرم به این نتیجه منجر می‌گردد. بعضی با آنکه عمیقاً او را شایستهٔ احترام می‌پندارند، اما او را سزاوار آن نمی‌دانند که در جایگاه رهبری قرار گیرد، چرا که یا خود را برتر از وی ارزیابی می‌کنند و یا حداقل بر این باورند که او حداکثر هم عرض آنان است. عده‌ای هم که با توجه به سوابق پیش از انقلاب و مسئولیت‌های او در جمهوری‌اسلامی نه فقط وی را لایق رهبری نمی‌دانند که معتقدند او را باید به محاکمه کشید و با مساحمه از سر تقصیراتش گذشت.


۲- با جامعه‌ای بی‌روح و در کرختی مطلق مواجه است. مردم عادی که هیچ حتی قشر دانشجویی که در اکثر جوامع،پیشرو فعالیتهای سیاسی و اجتماعی هستند، مدتهاست که از پا افتاده و با تلاش و کوشش بیگانه شده، عطای کار در این زمینه‌ها را به لقایش بخشیده‌اند. به قول یکی از پیشکسوتان اهل مبارزه، نظام همه را اخته کرده و امروز به دلایل متفاوت، قریب به اتفاق فعالان دهه‌های پیشین رغبتی به این کار ندارند. دغدغه‌های نسل نو از جنسی است که اصولاً با مبارزه نسبتی ندارد، آنها یاد گرفته‌اند که با چه روش‌هایی به خواسته‌های خود دست پیدا کنند.نظام هم جنس کار آنان را با ماندگاری خود در تضاد نمی‌داند، برخلاف داد و فریاد ظاهری،خیلی به پروپای آنها نمی‌پیچد و کاری به کار آنان ندارد.


۳- با حکومتی بنای رویارویی دارد که به دلیل عدم مشروعیت و مقبولیت، از هر گونه تشکلی هراسان است و هرگونه سازماندهی برای تصحیح امور را تفسیر به براندازی می‌نماید و لذا با شکل پیدا کردن هر جمعیتی با هرگونه هدف و انگیزه‌ای به شدت مقابله می‌کند. این ترس تا آنجا پیش رفته که حتی گعده‌های دوستانه، شکل‌گیری جمعیت‌های امدادی مردم‌نهاد، فعالان محیط زیست را در تضاد با ادامهٔ حیات خود محسوب می‌نماید.


۴- برخلاف شاهزاده که در میان افراد غیرسیاسی به ویژه عوام جایگاه قابل اعتنایی داشت و اکنون نیز با آنکه ریزش معناداری داشته، باز هم در میان درصدی از آنها مقبول است، متأسفانه تاج‌زاده شناخته شده نیست و اکثریت مردم عادی شناختی از وی ندارند. علاوه براین اهداف و مقاصد مد نظر وی با مطالبات مردم کوچه و بازار اگرچه اشتراکاتی دارد، اما قطعاً یکسان نیست و نمی‌توان انکار کرد که دغدغه‌های اساسی تاج‌زاده و قشر خاکستری از هم‌پوشانی‌ کمی برخوردار است.


✅اینها و برخی حقایق دیگر از این دست، باعث می‌شود که نگارنده در اینکه در آینده‌ای نزدیک بتوان تاج‌زاده را در نقش رهبر اپوزیسیون مشاهده کرد، تردید بسیار داشته باشد. البته با تیزهوشی‌ای که از مرد سراغ دارم،خیلی هم متعجب نمی‌شوم که این فاصلهٔ زمانی بسیار کوتاه‌تر گردد، به شرط آنکه تاج‌زاده عزمی برای به عهده گرفتن این نقش و جایگاه داشته باشد.


✅اما آنچه ضروری است این است که منتقدان نیازمند حلقهٔ وصلی برای گفتگو، همگرایی، گفتمان‌مشترک ساختن و اجماع نسبی بر مطالبات و و در یک کلام سامان‌یابی و سازماندهی دارند و بهتر از تاجزاده کسی از عهده این مهم بر نمی‌آید.

Report Page