بلوای سرمایهگذاری
دکتر کوثر اخوان؛ کارشناس آکادمی هوش مالیبه بهانۀ دیدن فیلم «روز بلوا» از منظر سواد مالی
در چند سال اخیر، خبر زیان سرمایهگذاران در موسسات مالی و اعتباری، جز اخبار داغ کشور بود و مسأله نهایتاً با ورود دولت و پرداخت مبالغ مورد نظر به سرمایهگذاران حل شد. البته این اتفاق از آن دسته اتفاقاتی است که تنها در کشور ما رخ نداده و کشورهای دیگری هم قبلاً با مسائلی این چنینی مواجه شدهاند. از زمان این رویداد تا کنون، نقدهای زیادی بر عملکرد این موسسات و نهادهای ناظر وارد شده که موضوع این یادداشت نیست. اما هیچگاه رفتار این سرمایهگذاران برای انتخاب این موسسات موضوع بحث نبوده است. این که چقدر این افراد در شناخت موسسات اعتباری به عنوان یکی از حوزههای سرمایهگذاری، مهارت داشتند و چرا این موسسات را انتخاب کردند؟ و اگر این انتخاب را نمیداشتند، چه انتخابهای دیگری انجام میدادند؟ و نتایج آن انتخابها به چه صورت میشد؟
در صحنهای از فیلم «روز بلوا»، شاهد خودسوزی مادری مستأصل جلوی موسسۀ اعتباری هستیم که برای تأمین مخارج فرزندان یتیمش ارث همسر را فروخته و مبلغ آن را به یکی از این موسسات سپرده است. این صحنه، تلخترین رویدادهای زندگی یک انسان را نشان میدهد. اما آیا این بدان معنا است که نتیجۀ هر سرمایهگذاری این چنین خواهد شد؟
شنیدن مکرر اخبار افزایش قیمتها در بازارهای مختلف و بالا بودن هزینههای زندگی، افراد جامعه را ترغیب به سرمایهگذاری میکند تا در ابتدا ارزش پولشان را حفظ کنند و سپس به فکر کسب سود باشند و چه بسیار افرادی که برای رسیدن به وضعیت مالی مناسب و داشتن کیفیت زندگی بالاتر، سرمایهگذاری میکنند. عموماً اینان که دانش و مهارت چندانی در خصوص سرمایهگذاری ندارند به امید کسب سودهای زیاد و پیمودن راه صد ساله در یک شب، بدون بررسی یکباره کل زندگی خود را وارد یک یا چند حوزۀ سرمایهگذاری میکنند بدون آن که ریسکهای هر حوزه را بشناسند و بدانند کمتر شیوۀ سرمایهگذاری است که میتواند در مدت زمانی کوتاه، وضعیت زندگیشان را به طور قابل توجهی تغییر دهد و اگر آن سرمایهگذاری نتیجه ندهد تازه اول بدبختی است، زیرا اینان نمیدانند چطور باید زیانهای وارد شده را جبران کنند و طعم تلخ عواقب آن را در زندگی خود خواهند چشید.
احتمالاً تنها معیار این افراد زمان انتخاب یکی از حوزههای سرمایهگذاری، بالاتر بودن سود پرداختی است بدون آن که قبل از سرمایهگذاری برای خود مشخص کنند اگر سرمایهگذاری انجام شده، وارد زیان شود، چه تصمیمی بگیرند و وقتی در معرض ریسکهای سرمایهگذاری قرار میگیرند چگونه از خود و سرمایهشان محافظت نمایند. زیانی که سپردهگذاران در موسسات اعتباری غیرمجاز متحمل شدند میتواند برای سایرین در دیگر سرمایهگذاریها نیز اتفاق افتد اگر نوع سرمایهگذاری و ریسکهای آن را نشناسیم.
با این وصف بحران موسسات مالی غیرمجاز، نتیجه ناکارامدی نهادهای مالی و نهادهای ناظر بر آنهاست؛ اما نکته مغفول مانده آن است که ناکارآمدی این دو نهاد، در بستری از کم سوادی مالی مردمان در عرصه سرمایهگذاری (مانند ناآگاهی از گزینههای سرمایهگذاری، ناتوانی در سنجش ریسکها، پذیرش یا پوشش آنها و ...) روی میدهد.