برنامۀ مسئله زن با سخنرانی دکتر صدیقۀ وسمقی در دفتر انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران برگزار شد.
مشروح این سخنرانی را در ادامه مطالعه کنید:
دکتر صدیقه وسمقی: مسئله زنان از آنجا بررسي ميشود كه حاكميت در اين ٤٠ سال خواهان اجراي فقه بوده است. ديدگاه سنتي را فقه تئوريزه ميكند و زن را تحتالحمايه مرد قرار ميدهد و راضي نيست استقلال زن را به رسميت بشناسد. بین نگاه اسلام و نگاه سنتي تفاوت وجود دارد و زماني گرهخوردن فقه با سنت باعث ميشود فقه به اسلام گره بخورد. در بحث ديه قوانين مصوبه تبعيض آميز است. نه تنها زنان بلكه بسياري از مردان ديه را ناعدلانه ميدانند.
وسمقی ادامه داد: برداشت نادرست فقهي، حجاب را به موضوع پيچيده در اين ٤٠ سال تبديل كرده است در حالیکه ساده ترين انتخاب فردي انسان نوع پوشش اوست. درحالي كه مشاركت تمام انسانها در مقدرات اجتماعي و فردي جزء بديهيات عقلي و شرعي است، زنان در مديريت و قانونگذاري و ثروت سهمي ندارند. درحالي كه زنان در ايران ٦٠ درصد كار و تلاش را دارند ٥ درصد ثروت را در اختيار دارند.
وسمقی: در هرجا كه حكومتي به نام اسلام تشكيل مىشود دو مورد متبلور ميشود: يكي مجازاتها و ديگري قوانين خانواده و محور آن تبعيض عليه زنان است. اگر محوريت قوانين برابري باشد بحثي نيست ولي محوريت در فقه سنتي تبعيض عليه زنان است مانند اینکه در حضانت و طلاق نابرابري وجود دارد. ممکن است حاكمان ديني از مجازاتها به علت فشار حقوق بشري و فشار افکار عمومی كوتاه بيايند، مانند سنگسار اما نسبت به حقوق زنان آمادگي به جلب رضايت زنان نشان نمیدهند.انسان خجالتزده ميشود كه با آن همه مشكلات چگونه مسائل پيش پا افتادهای مانند ورود زنان به استادیوم يك بحران ميشود؛ اين نيست مگر اینکه انديشهای نادرست به زن وجود دارد و حاضر نیستند كوتاه بيايند تا مسائل حل بشود.
صدیقه وسمقی: اولين اقدامات حكومتهاي فقهی را اقدام به محدوديت عليه زنان است مانند عملكرد طالبان در افغانستان و اخوان المسلمين مصر.
در زنان امروز آگاهی نسبت به حقوقشان ايجاد شده است. اصلاحات قبل انقلاب حاصل مبارزات زنان نبود و زنان قدر آن را نميدانستند اما زنان در تنگناهای بعد انقلاب احساس کردند حقوق و منزلت آنان زير سؤال رفته است و مبارزۀ مستمري را آغاز کردند كه مبتني بر آگاهی است و با احساس رنج و مشقت حاصل محدوديتهاست. ضرر اين تقابل بین زنان و نهاد فقاهت در نهاد روحانيت و فقاهت زياد است.اگر اصلاحاتي كه به نفع كشور است و منجر به رضايت مردم ميشود چه خواهد شد؟دستگاه فقاهت بايد بپذیرد آنچه را به عنوان قوانين اسلامي در حوزۀ زنان تبليغ و ترويج ميكند ناکارآمد است و بايد از اينها دست بردارد. پس از سالها تجربۀ نابسامانيها و رنجهاي گوناگون الان يك چالش جدي، تعارض منافع فقه و مردم است.
وسمقی در ادامه افزود: اسلام خواهان ارتقاء و رضايت و حقوق زنان است و مؤيد اين است. حركتي كه پيامبر اسلام ١٤٠٠ سال پيش آغاز کرد در جهت ارتقاء حقوق زنان بوده است. در همان زمان قرآن ميگويد زنان و مردان از كسب و کار مالكيت دارند در حالي كه در قرن ١٨ مجامع اروپایی، زنان را صاحب صلاحيت براي مالكيت نميدانستند و این نا آگاهي فقها بوده است كه در جهت برجستهكردن حقوق زنان تلاشی نکردهاند و ندايي كه ميتوانست براي برابري زنان برخيزد از جای ديگري بلند شد. ارتقاء حقوق زنان پس از پيامبر متوقف شد، فقها و حاكمان فكر كردند هرچه در زمان پیامبر اسلام شد كافي بود و بايد متوقف شود و هرگونه ارتفاء حقوق زنان مخالف اسلام است. منافع اسلام را مردم همگي باهم تشخيص میدهند. حق حرفزدن اسلام در گرو گروه خاصي نیست که انحصار به وجود میآورد. هيچ ديني نيامد مگر براي همه عدالت، در جهان امروز برابري انسان عدالت است.
وسمقی حقوق انسان را دو دسته شمرد:
١- انسان به خاطر انسان بودن دارد كه همه انسان ها برابراند و جنسيت و مذهب و قوميت ندارد.
٢-حقوقي كه وابسته تلاش و زحمت است و اين حقوق متفاوت است.
در حقوق اساسي زن و مرد بودن نبايد تفاوتي داشته باشد.
معيار تشخيص ظلم و عدالت افكار عمومي است و باتوجه به شرايط تغيير ميكنند. اسلامي كه با حقوق زن مخالف باشد موجب رویگردانی است. دستگاه فقاهت با برداشت هاي خویش اسلام را دچار چالش ميكند. امروز پتانسيل تحول خواهي به آن میزان بالاست که اينگونه اصلاحات قطرهچكاني چون برخی فتواهای پیشرو به هیچوجه جوابگوی آنها نيست، استقامت دستگاه فقاهت مانند سدي مي ماند كه يك سيل خروشاني پشت آن جمع شده است. تا زماني كه این تحولات به نفع زنان انجام نشود در جامعه به ثبات نخواهيم رسيد.
این پژوهشگر مسائل اجتماعی و فقهی افزود: اگر اصلاحات ٢٠ سال پيش آغاز ميشد بهترين راه براي كشور بود و اين استقامت غير مدبرانه باعث شده است پتانسيل بزرگ تحولخواهي ايجاد شود و حتي گروهي متأسفانه دين را قبول نداشته باشند. ما خوابيم و سيل تحولخواهي رد ميشود و همهچيز را نابود ميكند. ظرفيت لازم براي هماهنگي با مطالبات مردم در نهاد حاكميت به وجود نيامده است اما چارهاي جز اين نيست. كاستي در نظام آموزشي حوزه و عدم ارتباط حوزویان با جامعه، نتوانسته است با مطالبات مردم هماهنگ باشد. در اين نقطۀ تاريخي يا دستگاه فقاهت شكست ميخورد و اگر نخواهد دچار شكست شود بايد به يك جهش تاريخي فكر کند تا بتواند باقي بماند و با مطالبات مردم سازگار باشد. دستگاه فقاهت معيار و ملاكش درست نيست و ملاك مردم عقل و تحربه است. قانون نبايد استفاده ابزاري براي يكي عليه ديگري باشد. قانون فقهي گذرنامه بر اساس خروج زن از خانه است. تعصبات كهن سنتي با توجيهاتي وارد فقه شده است و از آنجا به قوانين ما راه پيدا كرده است.
وسمقی: امنيت زنان در اين سالها به علت اجبار و محدوديت و تبعيض به قهقرا رفته است و تصورات غلط نسبت به جنس زن بايد اصلاح شود. مسئله زن فقط مسئله زنان نيست مسئله جامعۀ ماست و يك زيرساخت مهم دموكراسي است و برابري مهمترين پايه و اساس دموكراسي است. همۀ ما اگر ميخواهيم در ايراني آزاد زندگی كنيم بايد براي برابري تلاش كنيم و مهمترين عامل آن برابري زنان است و مسالمتآميزترين راه این است که از حقوق زنان شروع كنيم. مسالمتآميزترين جنبشها را زنان داشته اند. اسلام بر اساس تبعيض جنسيتي ارث را وضع نکرده است و بر اساس يك پكيج به عنوان قوانين اقتصادي و مالي است و ارث يك قانون اقتصادي و مالي متناسب با وظايف مالي است.
.