بررسی اختلال شخصیت مرزی از دیدگاه روان پویشی

بررسی اختلال شخصیت مرزی از دیدگاه روان پویشی

از دیدگاه اتوکرنبرگ🎴




🔶 کودک در دوران رشدی خود مجبور است که احساس عشق و نفرت را یکپارچه نماید برای انجام این مهم کرنبرگ سه مرحله رشدی را با توجه به دو نیم سازی متمایز می‌کند؛ مرحله اول : کودک خود و موضوع را به عنوان نهاد و ذات خوب و بد تجربه نمی‌کند. مرحله دوم : کودک خوب و بد را به این دلیل که متفاوت از هم هستند تجربه می‌کند اما به این علت که مرزهای بین خود دیگران هنوز تشکیل نشده‌اند افراد دیگر به عنوان اشخاصی کاملا خوب یا کاملا بد انگاشته می‌شوند

🔶البته با توجه به عملکرد خاص این افراد این تفکر که دیگری بد است متضمن بد انگاشته شدن خود نیز می‌باشد در نتیجه بهتر است که در مورد مراقب به عنوان دیگری خوب اندیشید تا خود هم خوب دیده شود.

🔶مرحله سوم : دو نیم سازی به این صورت حل و فصل می‌شود که خود و دیگری می‌توانند همزمان کیفیات خوب و بد را دارا باشند و داشتن افکار تنفر‌آمیز درباره دیگری به این معنی نیست که کل خود تنفر‌آمیز است و کل دیگری نیز تنفر‌آمیز است بلکه بخش هایی از آنها نفرت‌آور می‌باشند (سگال ،2006 ).

🔶حال اگر فردی در تکمیل این سه مرحله رشدی شکست بخورد اینجاست که آسیب شناسی شخصیت مرزی شکل خواهد گرفت و توسعه می‌یابد.

🔶شخصیت مرزی از یکپارچه کردن تصویر خوب و بد در هر دو مورد خود و دیگری ناتوان است. کرنبرگ همچنین شرح می‌دهد که در افرادی که از اختلال شخصیت مرزی رنج می‌برند بازنمایی بد بر بازنمایی خوب چیره گشته است و این چیرگی بازنمایی بد بر خوب آنها را مجبور می‌کند که عشق و روابط جنسی را به صورتی متفاوت و به خطا درک نمایند.

🔶این افراد از روابط صمیمی و محبت‌آمیز دچار اضطراب شدید می‌شوند چرا که مرزهای بین خود و دیگری شکل نگرفته و لحظات صمیمانه و محبت‌آمیز بین خود و دیگری به معنی ناپدید شدن و در واقع بلعیده شدن خود توسط دیگری می‌باشد که این موضوع به عنوان ماشه چکان و راه انداز اضطراب بسیار شدید در این افراد است.

🔶 برای غلبه بر این اضطراب تحمل ناپذیر دیگری باید تبدیل به شخص بدی شود تا به عنوان مسئول ایجاد اضطراب شناخته شود، اما اگر دیگری بد باشد ناگزیر خود نیز بد خواهد بود، اما خود را به عنوان شخص بد انگاشتن بسیار تحمل ناپذیر و سخت است.

🔶 در نتیجه از بعد دیگری مسئله را می‌نگرد : خود خوب است اما این به معنی دیگری خوب بد انگاشتن دیگری در تضاد است و این چرخه معیوب و لاینحل به خودی خود و مداوم تکرار می‌شود ( سگال ، 2006 ).

#borderline


Report Page