بردابرد

بردابرد




دکتر محمدرضا رجبی شکیب

جرات ورزی ترجمه رایج واژه assertiveness است. بارها گفته ام که با این واژه مسأله دارم. گویا اسرتیو بودن، یعنی پررو بودن. نه. اسرتیونس یعنی «بردابرد». یعنی بتوانیم با دیگران جوری تعامل کنیم که هردو طرف احساس رضایتمندی داشته باشند.


اگر نمی گویید به قاعده همه ماست فروش ها نمی گویم ماست من ترش است، باور دارم که از میان مهارت های زندگی (Life Skills) این یکی، از همه مهم تر است؛ و چقدر باعث تاسف، که در نظام آموزشی ما چه چیزها که به خورد بچه هایمان نمی دهند، و از آموزش آنچه در زندگی به کارشان بیاید، خبری نیست.


دوستانی که در خارج از ایران دارم می گویند که در چند سال اخیر، دوره های آموزش جرات ورزی را در اداره ها و در دانشگاه ها بسیار برگزار می کنند. در مدارس و حتی مهد کودک های آن کشورها هم، کم کم آموزش جرات ورزی در حال شکل گیری است. در ایران ما چطور؟


درباره اسرتیونس، کمتر کسی می داند و همکاران روان شناس ما هم، اغلب آن را ذیل مهارت های زندگی تعریف می کنند که نهایتا در کارگاه هایشان، چند ساعتی درباره اش حرف می زنند. اما باور من این است که به جرات ورزی، اگر به عنوان یک دیدگاه و فلسفه در زندگی، و‌نه صرفا یک جعبه ابزار نگاه شود، حلال بسیاری از مشکلات خواهد بود. جرات ورزی یا «بردابرد» به عنوان نوعی درمان شناختی رفتاری، و نه صرفا آموزش یک مهارت.


برای اسرتیو شدن، سر کلاس نشستن کافی نیست. گروه درمانی اسرتیونس، به عنوان روش انتخابی، فرصتی فراهم می کند که افراد، هفته ها در تعامل با یکدیگر جرات ورزی را مشق کنند. اینگونه است که تغییر به تدریج در شناخت و رفتار افراد ایجاد می شود. 


هرچند آموزش مهارت جرات ورزی، در درمان بسیاری از مشکلات، از جمله کمالگرایی پاتولوژیک، شخصیت های وابسته و اجتنابی و... توصیه شده است، اما من، نه به عنوان مربی جرات ورزی، که به عنوان مردی که سالها در زندگی شخصی اش جرات ورز نبوده و پیامدهای آن را لمس کرده، باورم این است که ما همه، برای صلح با خود، دیگران و دنیایی که در آن زندگی می کنیم، نیازمند فراگیری مکتب «بردابرد» هستیم

Report Page