🔷 بحرانهای آینده بزرگتر از آن هستند که نادیده گرفته شوند؟
🖌️ گزیدهای از نوشتهی دیلن بالفور/ ترجمهی هانیه دارائی🔵 تصور کنید یک میلیون دلار به شما داده شده است تا به امور خیریه مورد علاقهتان کمک کنید. این پول را چگونه خرج میکنید؟ شاید آن را به هدف مورد علاقهتان، مانند یک پروژه اجتماعی محلی، اهدا کنید یا شاید سعی کنید با تأمین مالی امدادرسانی در بلایا یا توزیع پشهبندهای ضد مالاریا به فقرای جهان کمک کنید.
🔵 طرفداران یک جنبش فلسفی رو به رشد که با عنوان «بلندمدتگرایی» شناخته میشود، به طور شگفتآوری استدلال میکنند که خرج کردن پول به این روشها اشتباه است! «بلندمدتگرایان» معتقدند که شما باید تقریباً به طور کامل نگرانیهای افراد نیازمند «امروز» را نادیده بگیرید و در عوض از این پول برای کمک به تضمین و بهبود «آینده بلندمدت» بشریت استفاده کنید. هدف آنها سود رساندن به افرادی است که در هزاران، میلیونها و میلیاردها سال آینده وجود خواهند داشت. بلندمدتگرایی یا Longtermism دیدگاهی است که میگوید ما باید آیندهی دور بشریت را در اولویت قرار دهیم و در درجهی اول از طریق جلوگیری از انقراض بشر و بهبود زندگی نوادگان دوردستمان تلاش کنیم.
🔵 طرفداران نظریه بلندمدتگرایی اغلب دیدگاه خود را با اشاره به حجم عظیم جمعیت بشر در آینده توجیه میکنند. با یک تخمین محافظهکارانه، زمین ممکن است بتواند در مجموع حدود ده کوادریلیون (quadrillion) نفر را (یعنی یک با پانزده تا صفر) قبل از غیرقابل سکونت شدن در خود جای دهد و اگر بشریت با موفقیت در سراسر کهکشان راه شیری گسترش یابد، این تعداد ممکن است به میزان زیادی افزایش یابد. دیدگاه بلندمدتگرایی همچنین با این پیشنهاد پشتیبانی میشود که ما وظیفه داریم از نسلهای آینده مراقبت کنیم، همانطور که اجدادمان برای ما این کار را انجام دادند.
🔵 بلندمدتگرایان معمولاً دو نوع اقدام پیشگیرانه را که فکر میکنند باید در اولویت قرار گیرند، برجسته میکنند: نخست، جلوگیری از فجایع وجودی است؛ یعنی رویدادهایی که میتوانند حرکت تمدن را متوقف کنند یا باعث انقراض نوع انسان شوند. مانند جنگ هستهای، برخورد سیارکها و تغییرات شدید آب و هوایی. بسیاری از محققان همچنین نگران خطرات ناشی از هوش مصنوعی پیشرفته هستند که اگر اهداف آن با منافع ما همسو نباشد، میتواند برای بشریت خطرناک شود. پیشگیری دوم، اعمال تغییر مثبت در مسیر تمدن یا به عبارت دیگر، تلاش برای بهبود روند بلندمدت تمدن است. به عنوان مثال، بهبود نرخ رشد اقتصادی سالانه حتی به میزان کسری از درصد، ثروت عظیمی را تنها در عرض چند قرن ایجاد میکند.
🔵 بلندمدتگرایی دیدگاهی بحثبرانگیز است و انتقادات زیادی به آن وجود دارد. یکی از ایرادات این است که بلندمدتگرایی به پیشبینیهایی مبتنی است که نمیتوانیم با اطمینان از آنها سخن بگوییم: مثلا ما نمیدانیم واقعا بشریت چقدر دوام خواهد آورد یا بسیار دشوار است که دقیقاً بدانیم کدام اقدامات آینده دور را بهبود میبخشد. در مقابل، میتوانیم از توانایی خود برای سود رساندن به افراد موجود امروز بسیار مطمئن باشیم.
ایراد دیگر مربوط به این است که با طرح این درخواست از ما برای توجه کمتر به منافع کسانی که امروز زنده هستند و بسیاری از آنها رنج زیادی میکشند، در واقع بلندمدتگرایی از ما میخواهد که به طرز غیرقابل قبولی بیرحم باشیم.
🔵 یکی از پاسخ¬های رایج بلندمدتگرایان به این انتقادات این است که انسان مجبور است در عین حال که میپذیرد بلندمدتگرایی بیرحمانه به نظر میرسد؛ آن را قبول کند؛ زیرا نیازهای نسل حاضر ممکن است کشش عاطفی بیشتری بر ما ایجاد کند، اما این بدان معنا نیست که آنها از نیازهای نسلهای آینده اهمیت بیشتری دارند. طرفداران دیدگاه بلندمدتگرایی حتی ممکن است همین انتقادات را وارونه کنند و علیه انتقادکنندگان استفاده کنند: یعنی از نظر ایشان بلندمدتگرایی دستکم به همان اندازه بیرحمانه است که منافع نسلهای آینده را که تعدادشان بسیار بیشتر از ما است و در عین حال هیچ قدرت اجتماعی یا سیاسی ندارند، نادیده بگیریم. امتیاز دادن به نسل فعلی ما ممکن است به معنای نادیده گرفتن تریلیونها انسانی باشد که در راهند و نمیتوانند از منافع خود دفاع کنند.
🔵 بلندمدتگرایی به این معنی است که ما باید منابع کمتری را صرف مبارزه با مشکلات امروز کنیم، به جای اینکه از آنها برای کمک به نسلهای آینده استفاده کنیم. به خاطر بسیاری از افرادی که ممکن است به وجود بیایند، باید پیشنهادهای بلندمدتگرایی را با دقت ارزیابی کنیم، حتی اگر بحثبرانگیز باشند.