نود و نه درصد علم دنیا رایگان در اختیار ماست: با آن چه کردهایم؟[1]
رضا منصوریمیتوانم به شما قسم بخورم: یک نفر ایرانی از صبح تا موقع خواب، در عالم خیال چه خدمتهای نمایان به وطن میکند، چه مجاهدتها در دفاع نوع تصور میکند، چه تجارتهای سودمند مینماید، چه زمینهای بایر و ویران را آباد میکند، چه قناتهای جاری قشنگی دایر میکند؛ لکن، همه خیال است، اساس نیست.[2]
اخیراً گزارههای جالبی از آقای محرابیان، وزیر صنایع، نقل شده است که خیلیها را به فکر فرو برده است؛ هریک به فکری:
«چاپ مقالات در مجلات بینالمللی فروش رایگان علم است ... که به صاحبان قدرت منتهی میشود.»
«متأسفانه در جامعهء علمی نگاهی ایجاد شده، که بهصورت نامحسوس و کاملاً سازماندهیشده، علم کشورها را به بهای بسیار ارزان بهفروش میرسد.»
«... نظامات علمی در کشورهای مختلف مثل کشور ما تابع ضوابط غلط بینالمللی قرار گرفته است که نمونهء بارز آن همان چاپ اعضای هیئت علمی در مقالاتISI است.»
«با این کار، علم دانشمندان ایرانی و دانشمندان سایر کشورها در اختیار قدرتی قرار میگیرد که از این قدرت علیه همان کشور استفاده میشود.»
بنده که در سالهای گذشته سهمی در اعمال سیاستهای تشویق پژوهشگران به انتشار در سطح بینالمللی داشتهام از این گزارهها بیواسطه بهتزده شدم: مگر میشود مدیران ارشد کشور ما اینچنین فکر کنند؟ اولین فکر من این بود که عدهای میخواهند پیشرفت بلامنازع ایران پس از انقلاب را مخدوش کنند. اما نه! وزیر صنایع که اینچنین فکر نمیکند! او هم مانند مدیران ارشد دیگر کشور رشد و توسعهء ایران و عزت ایران را میخواهد. پس چرا اینگونه صحبت میکند؟
کمی تأمل مرا یاد پیچیدگی دنیای مدرن، پیچیدگی مفهوم علم مدرن، و نیز پیچیدگی رابطهء میان علم، دانش، دانش فنی، و رشد اقتصادی و سیاسی کشورها انداخت. بسیار ممارست و زمان میخواهد که ما جهان سومیها ذهنهای پیچیده پیدا کنیم و راهحلهای بسیط برای مسئلههای پیچیده مطرح نکنیم. مسئلهء ما ناتوانی در رشد صنعتی و تولید فناوری و برقراری رابطه میان علم و فناوری و تجارت و کسب و کار است. این مسئلهء بسیار پیجیدهای است که کمتر کشوری موفق بهحل آن شده است. تمام کوشش خیرخواهان و ذهنهای پیچیدهء ایرانی از ابتدای انقلاب تاکنون دستاوردهایی داشته است که شاهد آن هستیم، اما هنوز از آن راضی نیستیم. هنوز در این زمینه در ابتدای راه هستیم! پس اگر بعضیها راهحلهای ساده برای این مسئلهء پیچیده پیشنهاد میکنند تعجب نکنیم؛ اگر عیبهای بخش خود را بهحساب پژوهشگران دانشگاهی میگذارند ناراحت نشویم. اینها همه از روی خیرخواهی کسانی است که به پیچیدگی دنیای مدرن و مفاهیم آن عادت نکردهاند.
بگذارید این پیچیدگیها را با چند سئوال و چند عدد بیان کنم: میدانیم علم نوین چیست؟ میدانیم دانشِ علمی چیست؟ میدانیم دانشِ فنی چیست؟ میدانیم مالکیت معنوی چیست؟ میدانیم ایران چند مقاله (بخوانید گزارش علمی) درخور توجه در سطح جهان در سال منتشر میکند؟ میدانیم جهان، بیگانگان، و قدرتهای بیگانه چند مقاله منتشر میکنند و در اختیار ما قرار میدهند؟ میدانیم چرا ما نمیتوانیم از این علم بیگانگان بهنفع خودمان و بهنفع صنعت خودمان استفاده کنیم؟ میدانیم چرا دشمنان ما علم خود را رایگان در اختیار ما قرار میدهند؟ چرا وزات صنایع از این همه علم رایگان روی زمین ریخته بهنفع کشور استفاده نمیکند؟
تولید مستنداتِ مکتوبِ علمی جهانی در سال 2008 حدوداً 2 میلیون مقاله بوده است. یک درصد آن میشود حدود بیستهزار مقاله! سهم ایران در سال 1387/2008 حدود 16000 یعنی کمتر از یک درصد بوده است! آمریکا به تنهایی 18 درصد این رقم را در آن سال تولید کرده است و همه را هم تماماً در اختیار ما میگذارد! در اختیار ما میگذارد تا اگر توانستیم به فناوری تبدیل کنیم و به دنیا بفروشیم! چرا وزارت صنایع از این 99 درصد علمِ مکتوبِ دنیا برای تولید فناوری استفاده نمیکند؟ چرا ما در استفاده از این دانشِ رایگانِ بر زمین ریخته ناتوانیم؟
وزارت صنایع برای استفاده از این ثروت انبوه چه تمهیدی اندیشیده است؟ به توبره کشیدن خاک ایران که هنر نیست! سیلیس را تنی 100 دلار بفروشیم و شیشهء اپتیک را بسیار گرانتر کیلوئی 1000 دلار بخریم؟ مگر نه اینکه دو دانه شیشهء عینک چند گرمی را به قیمت 100 دلار میخریم! وزارت صنایع توضیح دهد چه کرده است! مگر همین دانشگاهیان نبودند که بیست سال پیش دانش فنی تولید شیشهء اپتیک را در ایران بهدست آوردند اما وزارت صنایع نه تنها کمکی به تولید این شیشه نکرد که مانع هم شد؛ هنوز هم راه باز است: این گوی و این میدان! خاک ایران را به توبره نکشیم؛ کارشناسان وزارت صنایع مثالهای فراوان دیگری از این به توبره کشیدن خاک ایران دارند! انتشار «مقالههایISI »را (که ترکیبی ایرانی و عوامانه است) تقبیح نکنیم که این ره به جایی نخواهد برد! نه از 99 درصد علم دنیا میتوانیم استفاده کنیم و نه حتی از دانش فنی تولیدشده در ایران که نه به صورت مقاله درمیآید و نه دانشگاهیان با آن ارتقاء دانشگاهی گرفتهاند!
واقعیت این است که ما نه علم را میشناسیم، نه مفهوم دانش فنی را درست درک کردهایم. آنچه کشورها و بنگاههای اقتصادی رایگان به کسی نمیدهند دانش فنی است نه علم مکتوب! بنابر تعریف جدید، علم هنگامی علم است که در چارچوب «گفتمان علم» بهصورت ارائهء مقاله در همایشهای ملی و بینالمللی و یا انتشار در مجلات در «اجتماع علمی» مطرح و به بحث گذاشته شود، وگرنه هنوز علم نیست و تولید (مکتوب و نامکتوب) علمی هم تلقی نمیشود.
همکاران پژوهشی سختکوش نگران نباشند. بیدغدغه به کار خودشان ادامه دهند و راه انتشار یافتههایشان را در اجتماع علمی ملی و بینالمللی به هرصورت ممکن بجویند! ما باید این مرحلهء «مشق علم» را همراه با افزایش تولید مقالات ادامه دهیم، تا پس از گذر از این «دورهء مشق» به مرحلهای وارد شویم که سیاستمداران ما سیاست علمی را درک و اجرا کنند، درکی از اعتبارات پژوهشی داشته باشند، توانایی تبدیل دانش علمی به تولیدات صنعتی یا فرهنگی را پیدا بکنند؛ و تا آن موقع با حضور بینالمللی نقش خودمان را در جهان و وظیفهء خودمان را نسبت به مردم کشورمان ادا کنیم، تا شاید از احترامی که «زاغ و بورها» برای علم ایران قايل میشوند سیاستمداران داخلی هم توجهی به توانایی متخصصان ایرانی پیدا بکنند و تا با مشکلی برمیخورند بهسراغ غرب یا شرق نروند!. آینده ارزش این زحمت را درک خواهد کرد. و البته امیدوار باشیم نسل بعدی مدیران کشور ما هم به نقش خود بهتر واقف شوند و راه تولید دانش فنی و تجاریسازی این دانش را هموار سازند؛ از خود بصیرت نشان بدهند و بصیرت ما را با سپر ولایی دفع نکنند!
والذین جاهدا فینا لنهدیهم سبلنا
[1] تیر 1389. رک به کتابم سندرم دورهء نقل، یادداشتهای ۱۳۸۰-۱۳۸۹، یادداشت ۲۵، ص ۳۴۳.
[2] خاطرات تاجالسلطنه، بهکوشش مسعود عرفانیان، نشر تاریخ ایران، تهران، چاپ چهارم، 1378.