بازی با کودک در طبیعت
برگرفته از وبسایت آموزککودکان در همه گروههای سنی به طور ژنتیکی به بازی تمایل دارند. آنچه به آن نیاز مندند، وجود بزرگسالانی است که این تمایل را درک کنند و پشتیبانی خودرا به عنوان یک همراه به کودکان نشان دهند. راهکارهایی که در زیر آمدهاند به بزرگسالان کمک میکنند فرزندانشان را در "بازی در طبیعت" همراهی کنند. بازی کودک محور چگونه است؟
آرام باشید و در کناری بایستید
بخش مهم یک بازی کودک محور، بردباری، کنار ایستادن و مشاهده است. برای انجام این کار ما باید به خود آرامش دهیم. در بازی کودک محور باید صبر کنیم و ببینیم چه پیش میآید. والدین در بازی کودک محور نباید شتاب کنند.
همه ما در حال یادگیری دائمی هستیم
به عنوان پدر و مادر، یکی از مهمترین چیزهایی که باید به خاطر داشته باشید، این است که شما ناچار به درک تمام کارهای فرزندتان نیستید. چه مرحله ای از رشد کودک باشد و چه علم گیاه شناسی و پرنده شناسی، نباید تمام لحظات را به عنوان یک فرصت آموزشی نگاه کنید. بهتر است عقب نشست و اجازه داد که فرآیند یادگیری خود پیش برود. در واقع بدون آموزش دادن والدین نیز فرآیند یادگیری رخ خواهد داد. همچنین بهتر است همه موقعیتها را برای فرزندانمان آماده نکنیم و به آنها اجازه دهیم مشکلاتشان را خودشان حل کنند. والدین میتوانند چیزهای زیادی را با بردباری و مشاهده آنچه برای فرزندشان آشکار میشود، بهدست آورند. در این صورت ما نیز همانند فرزندانمان و به همراه آنها یاد خواهیم گرفت.
چطور شروع کنیم؟
"بازی در طبیعت" تجربههای بسیاری در اختیار شما قرار میدهد. برخی کودکان، پیش از اینکه شما متوجه شوید،فرآیند بازی و یادگیری را شروع میکنند. شما میتوانید در همان جایی که هستید بمانید،یا با فاصله آنها را دنبال کنید و درجایی بنشینید و آنها را تماشا کنید. برخی از کودکان ترجیح میدهند مدتی با شما باشند. در این صورت، میتوانید در محیطی طبیعی، از بودن با هم لذت ببرید. ممکن است خودتان هم احساس کنید که میخواهید در طبیعت شروع به مکاشفه کنید. میتوانید از دوستان جوان خود دعوت کنید که به شما بپیوندند. حتی اگر در مقام راهنمای گروه باشید، میتوانید در یک حالت بازی موازی به بازی بپردازید و لذت کشف طبیعت را با هم تقسیم کنید.
حرکت و تعادل
بازی با حرکت آغاز میشود. به همین دلیل بخش مهمی از بازی کودک محور، دادن آزادی لازم برای حرکت به فرزندان مان برای دستیابی آنها به تعادل است. وقتی ما از آشکار شدن طبیعی حرکت و پیشرفت کودکان
پشتیبانی میکنیم، آنها با سرعت مناسب خود بازی را هدایت میکنند و متناسب با ظرفیتها و آمادگی خودشان ریسکها را میپذیرند. از آنجا که وقت کافی به کودکان داده میشود، آنها برای آزمایش کارهای جدید صبر میکنند تا آمادگی کافی برای انجام آن کارها را داشته باشند. در نتیجه، چنین کودکانی نسبت به آنهایی که دیگران کمکشان میکنند، باحادثه های کمتری رو به رو میشوند.
بازی کودک محور به معنای انتظار برای آشکار شدن موقعیتهاست،؛ نه اینکه کودکا ن تان را در وضعیتی قرار دهید که نتوانند خودشان وارد آن، یا از آن خارج شوند. در این حالت نیازی نیست که شما به کودکتان کمک کنید، به ویژه اگر نمیتوانند خودشان از عهده آن برآیند.
خزیدن روی زمین
کودکان در فرآیند رشد فیزیکی خود، به طور ژنتیکی، پیش از نشستن، بلند شدن یا راه رفتن، روی زمین میخزند. خزیدن روی زمین مرحله رشد مهمی برای هر کودکی است و بدن او را آماده و تعادلش را برقرار میکند. در نتیجه کودکان میتوانند بدون افتادن، بنشینند، بایستند و راه بروند. خزیدن روی زمین زمانی آغاز می شودکه قدرت بینایی جنبی کودکان رشد یافته است و هماهنگی دست و پا تکامل مییابد. بازی کودک محور به معنای انتظار برای آشکار شدن موقعیتهاست؛ نه این که کودکی را که در مرحله خزیدن روی زمین است ا روی دو پا ایستانده، راه ببریم یا ازجایی بالا ببریم.
ایستادن
کودکان پس از مرحله خزیدن روی زمین، با نگه داشتن اشیای پیرامونشان میتوانند بایستند. بهترین چیزها برای نگه داشتن، آنهایی هستند که تکان نمیخورند. به تدریج کودک بدون کمک روی دو پا میایستد. به طور طبیعی ماهها طول میکشد تا کودک به این مرحله مهم از تعادل برسد. وقتی کودک از تعادل خود مطمئن شد، ریسک حفظ تعادل روی یک پا و راه رفتن با دیگری را میپذیرد و نخستین گام خود را بر میدارد. بازی کودک محور به معنای انتظار برای آشکار شدن موقعیتهاست، نه این که پیش از این که توانایی راه رفتن بدون کمک دیگران یا بالا رفتن از چیزی را داشته باشد، او را ناچار به انجام این کارها کنید.شما نمیتوانید به جای فرزندتان حفظ تعادل را یاد بگیرید. در حالی که شما دست فرزندتان را گرفتهاید تا بایستد، راه برود و از چیزی بالا برود، غیر ممکن است که قابلیت حفظ تعادل خود را افزایش خودشان دهد.
کمک کردن به کودک
کودکانکار هایی را که برای انجام آنها ازنظر فیزیکی توانایی دارند، بدون کمک دیگران هم یاد میگیرند. وقتی کودکان به کمک دیگران برای انجام کارهای فیزیکی که آمادگی آنها را ندارند عادت کنند، عادت به کمک گرفتن در آنها شکل میگیرد. نمونههایی از این کمکهای ناخواسته عبارتاند از: کمک به بالارفتن کودک، جلوگیری از افتادن کودک در زمان تلاش او برای حفظ تعادل، کمک در زمان افتادن یا گیر افتادن. تمام این کمکها به این دلیل انجام میشوند که والدین صبر نمیکنند تا کودک، خود این موقعیتها را مدیریت کند.
در صورت تغییر روش کمک شما، ممکن است مدتی طول بکشد تا کودک خود را با آن سازگارکند. درآغاز، او برای گرفتن کمک به شما نگاه میکند ولی شما نباید به او کمک کنید. به آرامی به کودک اجازه دهید که مدیریت موقعیت را به دست بگیرد و ارزیابی خود از ریسک را مورد بررسی دوباره قرار دهد. این فرآیند نیازمند زمان است، پس آمادگی داشته باشید که به آرامی خود را ازنظر فیزیکی و احساسی از کودکتان جدا کنید.
در زیرسه روش سودمند برای کمک به فرزندتان آمده است:
- ۱- اول صبر کنید و پیش از این که کودک را از موقعیتی خارج کنید، زمان لازم را به او بدهید.
- ۲- هیچ گاه کودک را در موقعیتی که به تنهایی توانایی وارد شدن یا خارج شدن از آن را ندارد،قرار ندهید.
- ۳- بدون کمک شما کودکان تواناییهای خود را کشف خواهند کرد. راهنماییهای آرام وبدون مداخله شما به آنها کمک میکند تا راه حلهای مناسب را پیدا کنند.
اکتشاف اشیای مود علاقه
نوزادان به کمک دستها و دهان خود کشف میکنند. همه چیز برای آنها تازه است و بهترین راه برای دستیابی به اطلاعات از راه دهان است. در این حالت، کودک بیش تر اشیا را بعد از چشیدن طعمشان رها میکند. اگر
میخواهید چیزی را از دهان کودک خارج کنید، آن را از دهان او بیرون نکشید، بلکه دست خود را به سویش دراز کنید و در حالی که کف دستتان به طرف بالاست، از او درخواست کنید آن چیز را به شما پس بدهد. اشیای خطرناک و سمی هرگز نباید در دسترس کودک باشند. بازی کودک محور به معنای گرد آوری اطلاعات از راه لمس کردن، چشیدن و بوییدن است. نباید کودک را از اکتشاف باز دارید
خزیدن و بالا رفتن
کودکان کوچک تر که هنوز نمیتوانند به تنهایی راه بروند، برای اکتشاف نیاز به زمان کافی دارند. این کودکان برای اکتشاف نیاز دارند که دستها، زانوها، پاها و پشت خود را کثیف کنند، پس به آنها لباسهایی بپوشانید که کثیف شدنشان مانعی نداشته باشد. جایی پیدا کنید که به خوبی کودک خود را ببینید و او هم شما را ببیند. اگر بتوانید با کودک خود تماس چشمی برقرار کنید،امنیت عاطفی لازم را به او میدهید. اگر موقع بالارفتن کمی گیر کرد یا تعادل خود را از دست داد، صبر کنید و نگاه کنید. به کودک زمان کافی بدهید تا موقعیت فیزیکی خود را ارزیابی کند. کودک ممکن است ادامه دهد یا برای کمک شما را صدا بزند. در بازی کودک محور به کودکان امکان خزیدن و بالارفتن بدهید تا بتوانند تعادل خود را پیدا کنند. نیازی به نگه داشتن یا کمک کردن به آنها نیست.
بازی در بوته زار
کودکان بزرگ تر برای اکتشاف میتوانند روی دو پای خود راه بروند. کودک شما نیاز دارد که از حضور شما مطمئن باشد. بسیاری از کودکان تنها تا جایی دور میشوند که احساس امنیت کنند (خط امنیت نامرئی). اگر شما با کودکان حرکت کنید، آنها هم ادامه میدهند. اگر بایستید، آنها هنوز هم میتوانند حاشیه خط امنیت خود را پیدا کنند. یک نقطه تکیه گاه پیداکنید و تماس چشمی خود را حفظ کنید که از دور و نزدیک کودک راپشتیبانی کنید و تنها در صورت نیاز از نزدیک او را دنبال کنید.
اگر شما از جمله کسانی هستید که همواره پشت سر کودکتان هستید و او را دنبال میکنید، این را بدانید که کودکان تنها تا جایی که احساس راحتی کنند، دور میشوند و هر زمان که لازم باشد به پشت سر خود نگاه میکنند تا از بودن شما در پشت سرشان مطمئن شوند.
تقسیم کردن
تقسیم کردن مفهومی است که کودکان تا مدتها درکی از آن ندارند. کودکان کوچک میتوانند از دادن و گرفتن اشیا به یکدیگر احساس بسیار خوبی داشته باشند. اما گاهی ممکن است یک شیئ را به عنوان قسمتی از وجود خود بدانند و از دادن و گرفتن آن به کودکان دیگر ناراحت و عصبانی شوند. در این حالت بهتر است والدین دخالت نکنند. در واقع مشکل معمولا زمانی رخ میدهد که بزرگ ترها احساس میکنند که باید مفهوم "تقسیم کردن" را به کودکانشان آموزش دهند. کودکی که ناچار به تقسیم چیزی میشود، دستوری را که به او داده شده است، اطاعت میکند. برای پشتیبانی از کودکان در این حالت، بهتر است عقب بنشینید و تماشا کنید. اگر آنها در حال چانه زنی هستند،صبر کنید تا خودشان راه حل مناسب را پیدا کنند. اگر نتوانستند، کودکی که شیء را در دست دارد، صاحب آن است و بعد از این که مدتی آن را در اختیار داشت میتوان آن ر ا به کودک دیگر داد.
بازی کودک محور به معنای صبر کردن برای آشکار شدن نتیجه است. نه این که کودک ر ا ناچار به تقسیم کردن چیزی با دیگران کنیم.
تضاد
روبه رو شدن با تضاد به ما امکان میدهد چگونگی مذاکره با دیگران، دفاع از حقوق خود و دیدن رویدادها از دیدگاههای متفاوت را یاد بگیریم. تضادها همچنین میتوانند احساس ناخوشایندی در ما ایجاد کنند. روشی که ما برای روبه روشدن با تضادها در پیش میگیریم، میتواند آن را به یک تجربه یادگیری کودک محور یا یک تجربه آموزشی والد محور تبدیل کند. روبه روشدن با تضاد میان ما و فرزندان مان ممکن است به یکی از سه روش زیر باشد:
- ۱- اقتدارگرایانه (تو آن کاری را میکنی که من میگویم!)
- ۲- کودک محور و اقتدارگرا (بیا با هم به یک توافق برسیم.)
- ۳- منفعلانه (هر کاری که صدای جیغ تو را قطع کند.) در وضعیتی که یک موقعیت تضادآمیز به شکل منصفانه حل و فصل شود، هیچ کس شرمنده و خجالت زده نخواهد شد. بازی کودک محور به معنای صبر کردن برای آشکار شدن نتیجه است. ما تنها زمانی دخالت میکنیم که رفتاری آسیب زا در حال وقوع باشد.