بازنشستگان و وضعیت اخیر ما
بازنشستگان و وضعیت اخیر ما
احمد میدری
میدونی من از نوه و عروس و دامادم فرار میکنم تا شرمنده اونها نباشم؟
یک بازنشسته
از چند ماه قبل از درگذشت مهسا امینی مخالفت با حجاب اجباری به مسئلهای اجتماعی تبدیل شده بود. مسئلهای که اذهان عمومی ایرانیان را به خود جلب کرده بود و بسیاری از نویسندگان در مورد آن نوشته و بسیاری از سیاستگذاران در مورد آن موضع گرفتند. مخالفت با حجاب اجباری و سپس اعتراض به درگذشت مهسا امینی، نمادی از تضادها یا شکاف فرهنگی میان حکومت و گروهی از مردم است. جرقه اعتراضات اخیر را مسئلهای فرهنگی زد، اما این جرقه بر بستری اقتصادی و سیاسی تبدیل به یک حرکت اعتراضی در سطح جامعه ایران شده است. اعتراضات اخیر بدون تردید نقطه عطفی در تاریخ ایران است و باید از زوایای مختلف به فهم آن نشست.
جنبش زنان و جوانان در غرب نیز هر چند جنبشی فرهنگی بود، اما در دو بستر متفاوت به دو نتیجه کاملا متفاوت منجر شد. از اواخر دهه 1960 که جنبشهای دانشجوئی، فیمنیستی، محیط زیست، حقوق بشر و سپس هیپیها شکل گرفت، مسئله شکاف بیننسلی بیش از پیش توجه تحلیلگران را به خود جلب کرد. گویی که انقلابی آرام در جوامع دور از چشم همگان رخداد داده بود که یکباره در اعتراض خیابانی خود را هویدا کرد. سیر تغییرات به مار بزرگ پیتون تشبیه شد که در یک سالن سینما آرام آرام از میان صندلیها عبور کرده بود و زمانی تماشاچیان متوجه حضورش شدند که در کنار پرده سینما رسید و تعجب، ترس و جیغ همه را درآورد. چرا این تحول بزرگ فرهنگی رخ داد؟ علل آن چه بود و چه باید کرد؟
غربیان هنگامی که با نسل جدید رو به رو شدند، برای فهم آنان نظریههای مختلفی تدوین کردند. برخی گفتند این شکاف نسلی اصلا پدیده تازهای نیست و در قرن نوزدهم هم شاهد آن بودهایم. حرکت نسلها مانند رسیدن رودخانه به دریاست: نسل جوان ذاتا انقلابی است و نسل مسن محافظه کار. افراد مسن که از تحولات امروز جوانان متعجباند روزی خود توجه دیگران را به خود جلب کرده بودند.
این ویژگی روانشناختی انسان در سنین مختلف در بستر مادی و سیاسی به کنشهای مختلف جمعی میانجامد. جوانان اواخر دهه 1960 تا اواسط دهه 1970 در دوره طلائی نظام سرمایهداری متولد و بزرگ شدند، دوره ای که گویا آینده اقتصادی تضمین شده است و مشکلی به نام بیکاری وجود ندارد. جوانان خوششناس این دوره خواهان دنیایی آزادتر، سالمتر و انسانیتر بودند چرا که نیازهای مادی آنها تامین شده بود. این جوانان در سلسله مراتب نیازهای مازلو به اولویتهای معنوی و فرهنگی صعود کرده بودند.
جهتگیری جنبش جوانان و زنان، می تواند مترقی یا واپس گرا باشد و این جهت متفاوت به بستر اقتصادی و سیاسی بستگی دارد. جنبش جوانان در دهه نخست قرن بیست و یکم در زمانی که بحران مالی 2008 میلادی رخ داد و آینده خود را تیره و تار دیدند برای نجات از فلاکت احتمالی آینده به رهبران پوپولیسم و ملیگرائی افراطی متوسل شدند، پشت سر رهبرانی مانند ترامپ راه افتادند که به معنای واقعی کلمه مرتجع بودند. گاه این جنبش به صورت جهانوطنی، ضد جنگ و بشردوستانه بروز میکند و خواهان حقوق بشر برای همگان است و در زمانی دیگر منادی نژاد پرستی و ناسیونالیسم افراطی است.
به طور خلاصه تحول فرهنگی در شرائط دولت رفاه و عصر طلائی سرمایهداری جنبشی دمکراتیک بود و در عصر بحران بازارهای مالی جنبشی با رهبران پوپولیسم است ( برای مطالعه این دیدگاه مراجعه کنید به مصاحبه پیپا نوریس استاد دانشگاه هاروارد با نیویورکر در اول نوامبر 2022
A Powerful Theory of Why the Far Right is Thriving across the Globe
پیپا نوریس با اینگلهارت نوشتههای مختلفی در زمینه تحولات فرهنگی و ریشهها و پیامدهای آن منتشر ساخت).
اما وضعیت اقتصادی ما چگونه است!؟
شاخصهای کلان اقتصادی وضع نامناسبی را به تصویر میکشند. جمعیت زیر خط فقر در 15 سال گذشته از 18 درصد جمعیت به حدود 40 درصد افزایش یافته است، نرخ بیکاری مردان 7.8 درصد و نرخ بیکاری زنان 16.1 درصد، نرخ بیکاری جوانان 8 تا 35 ساله در مردان 13.8 درصد و زنان 28.3 درصد، نرخ مشارکت اقتصادی مردان 68 درصد و زنان تنها 13.8 درصد است، نرخ تورم در سال 1398 به میزان 33.5 و 1399 به میزان 35.8، 1400 به میزان 37.2 و تا تیر 1401 به میزان 34.5 درصد بوده است ( همه آمارها به استثنا جمعیت زیر خط فقر از « شاخص های کلان اقتصادی و اجتماعی کشور تیرماه 1401 مرکز آمار ایران » گرفته شده است).
در کنار تصویرکلان اقتصادی برای فهم اعتراضات اخیر نیازمند شناخت وضع اقتصادی و اجتماعی اقشار مختلف و شهرهای ایران هستیم. هر یک از اقشار مختلف از کارگران، کارمندان، بازنشستگان، روستائیان و شهرنشینان در هر یک از اعتراضات چه قدر مشارکت داشتهاند و هر کدام در چه وضعیت اقتصادی به سر میبرند؟
بازنشستگان یکی از اقشار بزرگ به لحاظ جمعیتیاند. در کشور 5 میلیون و 500 هزار بازنشسته و حدود 25 میلیون و 600 هزار خانوار داریم. بنابراین احتمالا حداقل از هر شش خانواده، سرپرست یک خانواده بازنشسته است. وضعیت بازنشستگان کشور شاید بتواند بخشی از واقعیت امروز ما را توضیح دهد. گروهی از جوانانی که امروز در خیابانها معترضاند، فرزندان بازنشستگان کشورند، اما بدون تردید بسیاری از آنها پدر و مادرانی شاغل یا بیکار دارند. شناختی از وضعیت اقتصادی و اجتماعی معترضین نداریم و ناچار باید در این زمینه به حدس و گمان متوسل شویم. وضعیت اقتصادی افراد معترض چه قدر در حضور آنها در خیابان نقش داشته است؟ خاستگاه اجتماعی و اقتصادی معترضین چیست؟ و دهها سوال دیگر که برای فهم حرکتهای اعتراضی اخیر مهم است، بیپاسخ است زیرا به اطلاعات مورد نیاز دسترسی نداریم.
یکی از گروههایی که در چند سال گذشته به اعتراضات خیابانی دست زدند، بازنشستگان کشور بودند. حتی بازنشستگان نیروهای مسلح که اعتراض در خیابان و تجمع نسبت به سایر مشاغل به ندرت صورت میگیرد، در چند سال اخیر در کنار سایر بازنشستگان دست به اعتراض زدند. بازنشستگان شاید تنها گروهی باشند که موفق به برگزاری تجمع و اعتراض خیابانی به صورت مسالمتآمیز شدند. اعتراض بازنشستگان با همه گروهها متفاوت است. بازنشستگان حداقل 50 سال سن دارند و همین سن، کار را برای نیروی امنیتی خیلی سخت میکند.
وضعیت متفاوت اقتصادی و اجتماعی و حتی روحی و سن و سال این گروه به نظر میرسد تاثیر پیچیده و مهمی بر فرزندان آنها بر جای گذاشته است. در ایران قواعد بازنشستگی تقریبا با همه دنیا متفاوت است. افراد میتوانند با 25 یا 30 سال بازنشسته شوند. متوسط سن بازنشستگی در صندوق کشوری که صندوق کارکنان دولت است 52 سال و در نیروهای مسلح 48 سال و در سازمان تامین اجتماعی که بازنشستگان کارگری است حدود 56 سال است. در کشورهای دیگر سابقه مبنای محاسبه نیست و افراد باید به 60یا 65 سال برسند تا بازنشسته شوند. منافع مدیران دولتی و افرادی که احتمال میدادند میتوانند مجددا کاری دست و پا کنند و همچنین پوپولیسم بسیاری از سیاستمداران، سن بازنشستگی را در ایران از 65 سال در دهه 1330 به50 سال کاهش داد.
بازنشستگی برای عموم افراد یک سقوط اقتصادی و اجتماعی است. تنزل در شان اجتماعی کارمندان پس از بازنشستگی را به سختی میتوان توصیف کرد. یک مرتبه خانه نشین میشود، فرزندان به سن ازدواج رسیدهاند و برحسب سنت ایرانی باید پدر برای او دست بالا زند یا جهیزیه بدهد، بیماریها شروع میشوند، هزینه درمان از زمان بازنشستگی تا فوت حداقل 5 برابر تولد تا زمان بازنشستگی است و معمولا کمک بیمه کفاف هزینه درمان را نمیدهد، افزایش حقوق بازنشستگان سالانه توسط دولت تعیین میشود که عموما کمتر از تورم است. در یک کلام بازنشسته اسیر حوداث است و احساس عجز و استیصال بر او حاکم میشود.
معاون رفاه اجتماعی وزارت تعاون، یکی از مسئولین مرتبط با بازنشستگان است. در 8 سالی که معاون رفاه اجتماعی بودم بارها با بازنشستگان معترضی که کنار وزارتخانه تجمع کرده بودند گفتگو کردم. ارتباط نزدیک و سپس مطالعات و نظرسنجی از بازنشستگان درکی از زندگی این گروه از مردم به من داد.
یکی از تلخترین خاطراتم در معاونت رفاه ( مهر 1392 تا مهر 1400) مواجهه با بازنشستگان بود. یکی از آنها به سینه من زد و گفت میدونی امثال تو روزی دانشآموز من بودند؟ میدونی از روزهای تعطیل میترسم که نوهها به منزلم میآیند و برای پذیرائی دستم خالی است؟ یا یک روز از استانداری مشهد به فرودگاه میرفتم. هنوز راننده چند جملهای بیشتر شکایت نکرده بود که از او پرسیدم بازنشسته کدام سازمانی؟ تصویری که یک بازنشسته از زندگی میدهد کم و بیش روشن است. روزی نامه یکی از مشاهیر ایران را دیدم که به وزیر نوشته بود. حدود سال 1394 بود و از حقوق یک میلیون و 800 هزار تومانیش شکایت داشت. آن موقع حقوق من به عنوان استاد دانشگاه حدود 8 میلیون تومان بود.
نه تنها وقتی بازنشستگان پیش مسئولین میآمدند که قاعدتا باید شکایت میکردند تا طرف مقابل را با خود همراه سازند، بلکه وقتی چند بازنشسته با هم ر مینشینند، تصویر سیاهی به نمایش میگذارند که مانند صحنه آخر فیلم «آنها به اسبها شلیک میکنند» پایان یافتن زندگی، بهترین گزینه است.
بازنشستگان در سالهای اخیر بارها به خیابان آمدند و در کنار وزارت کار، سازمان برنامه و مجلس تجمع کردند. بر اساس بررسی انجام شده در صندوق بازنشستگی کشوری از سال 1385 تا آذر 1400 بازنشستگان 114 بار تجمع کردند. تحقیق مشابهی در مورد سازمان تامین اجتماعی و سایر صندوقها انجام نشده است و اعداد زیر تنها بخشی از اعتراضات بازنشستگان را نشان میدهد و برای داشتن یک تصویر کامل باید اعتراضات بازنشستگان فولاد که بسیار گسترده است و همچنین اعتراضات بازنشستگان سازمان تامین اجتماعی و 15 صندوق دیگر محاسبه شود.
فراوانی اعتراضات به تفکیک سال
ردیف
سال وقوع اعتراضات
فراوانی
درصد
1
1385
6
3 / 5
2
1386
1
9 / 0
3
1387
5
4 / 4
4
1388
0
0
5
1389
3
6 / 2
6
1390
0
0
7
1391
0
0
8
1392
2
8 / 1
9
1393
3
6 / 2
10
1394
8
7
11
1395
14
3 / 12
12
1396
17
9 / 14
13
1397
16
14
14
1398
6
3 / 5
15
1399
9
9 / 7
16
1400
24
1 / 21
جمع
114
100
منبع: امیدی، رضا (۱۴۰۰)، پیامدهای اجتماعی و سیاسی چالش در صندوقهای بازنشستگی (پژوهش منتشر نشده در موسسه پژوهشی صندوق بازنشستکی کشوری)
در برخی از سالها مانند 88 تا 90 هیچ اعتراضی ثبت نشده است که احتمالا به علت جلوگیری از همسوئی با مسائل سیاسی بوده است. اما نزدیک به 30 درصد تجمعات در دو سال ۱۳99 و 1400 بوده است. برحسب توزیع جغرافیائی هم در جدول بعد آمده است. تهران و شهرهای بزرگ قاعدتا محل تجمع است.
وقایع اعتراضی در مناطق مختلف کشور
ردیف
شهرها
فراوانی
درصد
1
تهران
58
9 / 50
2
زنجان
2
8 / 1
3
اسلامشهر
1
9 / 0
4
کرمانشاه
2
8 / 1
5
مازندران
1
9 / 0
6
آذربایجان غربی
1
9 / 0
7
سمنان
1
9 / 0
8
تهران و همزمان در استانهای دیگر
28
6 / 24
9
اصفهان
3
6 / 2
10
یاسوج
6
3 / 5
11
تهران و کرمانشاه
1
9 / 0
12
خرمآباد
1
9 / 0
13
آبادان
1
9 / 0
14
تبریز
1
9 / 0
15
تهران و مشهد
1
9 / 0
16
تهران و اصفهان
1
9 / 0
17
شیراز
3
6 / 2
18
رشت و اهواز
1
9 / 0
19
ذکر نشده
1
9 / 0
جمع
114
100
منبع: امیدی، رضا (۱۴۰۰)، پیامدهای اجتماعی و سیاسی چالش در صندوقهای بازنشستگی
این اعتراضات تماماً مربوط به نقاط شهری بوده و اعتراضی مربوط به نقاط روستایی گزارش نشده است. ثانیاً، در مورد نقاط شهری نیز، به جز در مورد آبادان، اعتراضی مربوط به شهرهای کوچک و متوسط گزارش نشده است. با لحاظ کردن اینکه اسلامشهر نیز جزء مجموعۀ شهری تهران و منضمشده بدان است، تقریباً تمامی اعتراضات در شهرهای دارای مرکزیت سیاسی (مراکز استانها) رخ داده است. مرکز اصلی اعتراضات نیز تهران بوده است؛ 58 اعتراض یعنی حدود 51 درصد اعتراضات به تنهایی در تهران رخ داده است. با لحاظ کردن اعتراضات همزمان در تهران و دیگر شهرهای کشور نیز مجموعاً 89 واقعۀ اعتراضی در تهران رخ داده است.
در مورد نحوۀ برخورد حاکمیت با اعتراضات بازنشستگان، آنچه مشخص است غالباً برخورد مبتنی بر مدارا و کنار آمدن با معترضان بوده است. این موضوع همسو با مواردی همچون صنفی و غیرحاکمیتی بودن اعتراضات بازنشستگان و به ویژه سالمندی معترضان است. به جز 7 مورد (6.1 درصد) برخورد خشن و تقابل امنیتی با اعتراضات، در 107 مورد (94 درصد) موارد یا برخوردی صورت نگرفته است (78 مورد برابر با 68.4 درصد اعتراضات) و یا در 29 مورد (25.5 درصد) نیز یا به درخواست معترضان رسیدگی شده یا اینکه وعدۀ رسیدگی داده شده است. در مجموع میتوان گفت، برخورد حکومت با بازنشستگان ملایم و غیرخشونتآمیز بوده و حکومت جمهوری اسلامی، با اعتراضات بازنشستگان برخورد سرکوبگرانه نداشته است. اعتراضات آنها در قیاس با اعتراضات اصنافی چون کارگران، رانندگان، و معلمان با مدارای بیشتری از سوی نیروهای نظامی و امنیتی مواجه شده است.
نحوۀ مواجهۀ حکومت با اعتراضات
ردیف
نحوۀ مواجهه حکومت
فراوانی
درصد
1
رسیدگی (ارسال نامه به مجلس، گفتگو با معترضان)
12
5 / 10
2
دادن وعده به معترضان
16
14
3
لغو تجمع
1
9 / 0
4
دادن وعده و ضرب و شتم معترضان
2
8 / 1
5
بیان عدم امکان پرداخت از بودجه دانش علوم پزشکی
1
9 / 0
6
برخورد خشونت آمیز نیروی انتظامی
1
9 / 0
7
برخورد خشونت آمیز نیروهای امنیتی
3
6 / 2
8
بدون برخورد
78
4 / 68
جمع
114
100
منبع پیشین
برخورد مسالمتآمیز با معترضین بازنشسته، تجربه کمنظیری است. اگر تعمیم این تجربه به سایر گروهها امکان پذیر بود، تفاوت اساسی در رفتار سیاسی جامعه و رابطه دولت با مردم در ایران رخ می داد. اعتراضات اخیر حرکتی فرهنگی و سیاسی است، در صورتی که اعتراض بازنشستگان اقتصادی است. افزایش حقوق بازنشستگان هرچند زمینه ساز کسری بیشتر دولت بود اما با مرزهای اقتدار و ایدئولوژیک نظام رو در رو نمیشد.
برخی دیگر از دادهها نیز از وضعیت بد بازنشستگان خبر میدهد. دادههای پیمایش صندوق بازنشستگی نشان میدهد که سرگرمی و تفریح (36 درصد) و پوشاک (34.5 درصد) بهترتیب دو حوزهای هستند که افراد پس از کاهش درآمد، از سبد مصرفی خود حذف میکنند (نورینیا و عبدی، ۱۴۰۰). حذف اوقات فراغت از سبد مصرفی خانوادههای بازنشسته در دیگر پیمایشها نیز نمایان است.
براساس موج دوم پیمایش کیفیت زندگی که در سال 1398 انجام شده، نزدیک به 53 درصد از بازنشستگان مورد بررسی امکان فعالیتهای تفریحی خود را خیلی کم و کم دانستهاند و در مجموع نمرۀ این معیار از شاخص سلامت محیطی بازنشستگان 2.5 (از 5 نمره) بوده است (ایسپا، 1399). سفر نیز بهعنوان یکی از امور تفریحی جایگاهی کمرنگ در زندگی بازنشستگان پیدا کرده است. براساس دادههای پیمایش ارزشها و نگرشها در سال 1394 «39.1 درصد بازنشستگان هیچ سفر داخلی نداشتهاند و 28.5 درصد آنان یک سفر داخلی تجربه کردهاند» (دفتر طرحهای ملی، ۱۳۹۵).
براساس پیمایش صندوق بازنشستگی کشوری، بازنشستگان این صندوق خلاء درآمدی خود را به ترتیب از طریق صرفهجویی (54 درصد)، دریافت وام (31 درصد)، و ورود مجدد به بازار کار (19 درصد) پر کردهاند (نورینیا و عبدی، ۱۳۹۹).
بازنشستگان در عموم کشورها نسبت به سایر اقشار احساس خشنودی کمتری دارند. براساس پیمایش ارزش های جهانی در سال 2021 به طور متوسط احساس شادی در جهان 3.14 از عدد 4 است در صورتی که این عدد برای بازنشستگان 3.03 است.احساس شادی ایرانیان 2.78 و بازنشستگان 2.80 است. در مورد احساس رضایت از زندگی برای کل 7.21 و برای بازنشستگان 7.24 از عدد 10 است. در ایران این وضعیت متفاوت است احساس رضایت ایرانیان 6.20 و بازنشستگان 6.25 است (موسسه راهبردهای بازنشستگی صبا، ۱۴۰۰).
در جداول زیر وضعیت چند شاخص میان بازنشستگان، شاغلین، و بیکاران مقایسه شده است. بازنشستگان نسبت به سایر گروهها سرمایه اجتماعی بیشتری دارند و نسبت به آینده خوشبینتر از آنها هستند.
پیمایش ملی سرمایه اجتماعی ۱۳۹۴
وضعیت سرمایه اجتماعی سطح کلان بازنشستگان در مقایسه با کل و گروههای شاغل و بیکار
خیلی کم یا کم
تا حدودی
زیاد یا خیلی زیاد
بازنشسته
44.8
45.8
9.4
شاغل
50.4
41.9
7.8
بیکار
50
42.8
7.3
کل
48.2
43.6
8.2
منبع: (دفتر طرحهای ملی، ۱۳۹۴).
ارزیابی بازنشستگان از وضعیت آینده در حوزههای مختلف در مقایسه با کل و گروههای شاغل و بیکار
متغیر
وضع فعالیت
بدتر میشود
فرقی نمیکند
بهتر میشود
وضعیت رفاهی
بازنشسته
28.8
30.8
40.4
شاغل
31.8
34.4
33.8
بیکار
34.2
34.4
31.4
کل
32.1
33.4
34.5
وضعیت نابرابری اجتماعی
بازنشسته
35.8
36.1
28.1
شاغل
37.3
39
23.7
بیکار
38.1
40.5
21.4
کل
36
40.1
23.9
پایبندی به ارزشهای اخلاقی و دینی
بازنشسته
33.9
35.1
31
شاغل
42.4
32
25.6
بیکار
41.4
33.5
25.2
کل
40.5
32.7
26.8
وضعیت اقتصادی
بازنشسته
42
27.8
30.2
شاغل
47
28.6
24.4
بیکار
47.8
30.1
22.1
کل
46.6
28.9
24.4
وحدت و همدلی
بازنشسته
29.1
37.3
33.7
شاغل
33.6
39.4
27
بیکار
32.5
40.4
27
کل
32.5
39.1
28.4
وضعیت جرم و جنایت
بازنشسته
41.9
31.5
26.6
شاغل
48.4
29.4
22.2
بیکار
48.7
31.1
20.2
کل
47.6
29.8
22.6
وضعیت فقر و نداری
بازنشسته
46.7
26.1
27.2
شاغل
54.8
25.2
20
بیکار
56.9
24.2
18.9
کل
53.8
25.2
21
منبع: (دفتر طرحهای ملی، ۱۳۹۴).
جمعبندی:
اعتراض به حجاب اجباری و وقایع پس از درگذشت مهسا امینی بر بستری اقتصادی بنا شده است. فهم این بستر اقتصادی میتواند در چرائی این تحولات و پیامدهای آن موثر باشد. علاوه بر شاخصهای کلان اقتصادی به فهم وضعیت اقتصادی گروهها و اقشار مختلف نیازمندیم. بازنشستگان چه به لحاظ تعداد و چه به لحاظ تاثیرگذاری بر سایر گروهها یکی از گروههای مهم در جامعه ایران و سایر جوامع هستند. بازنشستگان به علت کاهش دریافتی و ارتباطات اجتماعی معمولا از اقشار ناراضی در جوامع هستند. حتی در جامعهای مانند سوئد 80 درصد بازنشستگان حقوق خود را برای یک زندگی خوب ناکافی میدانند. وضعیت اقتصادی بازنشستگان به دلائلی که برشمرده شد، نامطلوب است. بازنشستگانی که مستاجر هستند، زیر خط فقر خواهند بود. این گروه در سالهای اخیر برای افزایش مستمری و همسانسازی حقوق خود با شاغلین بارها به خیابان آمدند و به بخشی از مطالبات خود دست یافتند. پیمایشهای مختلف نشان میدهد که این گروه مانند سایر گروهها نسبت به آینده چندان امیدوار نیستند، اما از شاغلین و بیکاران خوشبینترند.
منابع
امیدی، رضا (۱۴۰۰)، پیامدهای اجتماعی و سیاسی چالش در صندوقهای بازنشستگی، موسسه صبا
نورینیا، حسین و عبدی، ریحانه(1400) پیمایش مطالبات و مشکلات بازنشستگان مستمریبگیر صندوق بازنشستگی کشوری
مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا 1399) کیفیت زندگی بازنشستگان و شاغلان دولتی در ایران؛ موسسه راهبردهای بازنشستگی صبا
دفتر طرحهای ملی (1395)؛ گزارش کشوری پیمایش ملی ارزشهای و نگرشهای ایرانیان (موج سوم)
موسسه راهبردهای بازنشستگی صبا (1400) (؛ شادکامی و بهزیستی و در میان بازنشستگان و مستمریبگیران جهان؛ گزارش شماره ۱۰۱
دفتر طرحهای ملی، پژوهشگاه فرهنگ و ارتباطات (1394) گزارش کشوری پیمایش ملی سنجش سرمایه اجتماعی
قوامی، نسرین (۱۴۰۰)؛ «شادکامی و بهزیستی در میان بازنشستگان و مستمریبگیران جهان»؛ موسسه راهبردهای بازنشستگی صبا، شماره 101
(دیتاست پیمایش در این لینک)
۲. قوامی، نسرین (۱۳۹۹)؛ «سرمایه اجتماعی بازنشستگان؛ برگرفته از گزارش کشوری پیمایش ملی سنجش سرمایه اجتماعی کشور (۱۳۹۴)»؛ موسسه راهبردهای بازنشستگی صبا، شماره ۸۴
(گزارش کشوری پیمایش در سال ۱۳۹۵ توسط دفتر طرحهای ملی منتشر شده است)
۳. قوامی، نسرین (۱۳۹۶)، «سیمای بازنشستگان در پیمایش ارزشها و نگرشهای ایرانیان: برگرفته از گزارش کشوری موج سوم پیمایش ارزشها و نگرشهای ایرانیان»، شماره ۱۸، ۱۳۹۶