اى فاطمه نوزادت را «على» نام بگذار

اى فاطمه نوزادت را «على» نام بگذار

مسیر مستقیم




فاطمه بنت اسد وارد مسجد شد، در حالی که نُه ماه آبستن بود و زمان وضع حملش فرا رسیده بود.

در برابر کعبه ایستاد و به آسمان نظر کرد و گفت:

«پروردگارا! من به تو و به هر پیامبر و رسولى که فرستاده‏ اى و به هر کتابى که نازل نموده‏ اى، ایمان آورده‏ ام و گفته‏ هاى جدّم ابراهیم خلیل را که خانه کعبه را بنا کرده است، تصدیق نموده‏ ام. از تو تقاضا مى‏ کنم به حق این خانه و به حق آن کسى که این خانه را بنا کرده است و به حق این فرزندى که در شکم من است و با من سخن مى‏ گوید و با سخن گفتن خود، مونس من شده است و یقین دارم که او یکى از آیات جلال و عظمت تو است، این ولادت را بر من آسان کنى.»

چون فاطمه از این دعا فارغ شد، دیوار عقب خانه خدا شکافته شد، فاطمه از آن شکاف داخل خانه شد و از دیده‏ ى  مردم پنهان شد، پس شکاف دیوار به اذن خدا به هم پیوست ومردمان هرچه  سعی کردند در خانه را بگشایند، ، گشوده نشد.

فاطمه سه روز در داخل کعبه ماند، تا حدّی که اهل مکه در کوچه‏ ها و بازارها این قصّه را نقل مى‏ کردند و زن‌ها در خانه‏ ها این حکایت را یاد کرده و تعجّب مى‏ نمودند.

همین که فاطمه بنت اسد درون کعبه قرار گرفت چهار بانو برای کمک در ولادت امیرالمومنین علیه السلام وارد شدند

آنان حوا ومریم و آسیه ومادر موسی علیهن السلام بودند.. در حالی که لباسی همچون حریر سفید بر تن داشتند وعطری خوش تر از مشک ناب از آنان شنیده می شد

روبه فاطمه بنت اسد کردند وگفتند:((السلام علیک یا ولیه الله؛ سلام بر تو ای بانویی که از اولیای خدا هستی.))

فاطمه جواب سلام آنان را داد.آنگاه زنان بهشتی برابر او نشستند درحالی که هر یک ظرف عطری از نقره در دست داشتند.....

بعد از تولد امیرالمومنین علیه السلام  ، حوا حضرت را درآغوش گرفت. علی علیه السلام نگاهی به صورت او انداخت وبا بیانی رسا گفت: «سلام بر تو ای مادر!»

حوا در پاسخ گفت: «سلام بر تو پسرم!»

حضرت پرسید:«پدرم((آدم))چه می کند؟»

پاسخ داد: «در جوار پروردگار غرق در نعمت های اوست»

حضرت مریم نزدیک آمد ودر حالی که ظرف عطری همراهش بود علی علیه السلام را از آغوش حوا گرفت. مولود کعبه نگاهی به روی مریم کرد وگفت: «سلام بر تو خواهرم!»

گفت:«سلام بر تو برادرم!»

پرسید:«عمویم چه می کند؟»

گفت:«خوب است وبه تو سلام رسانده است.»

آنگاه مریم با عطری که همراه داشت نوزاد را معطر نمود.

سپس حضرت آسیه علی علیه السلام را در آغوش گرفت واو را در پارچه ای که همراه داشت پیچید.

روز چهارم که فرا رسید، همان قسمت از دیوار کعبه که شکافته شده بود، دیگرباره شکافته شد، فاطمه بنت اسد بیرون آمد در حالی که فرزند خود، علىّ بن ابى‌طالب علیه السلام را در دست داشت، ‏گفت: «اى مردم! به درستى که‏ حقّ تعالى مرا از میان خلق خود برگزید و بر زنان برگزیده‌ا‌ی که پیش از من بوده‏ اند، فضیلت داد؛ زیرا خداوند، آسیه (همسر فرعون) را برگزید و او پروردگار را پنهانی و در موضعى (خانه فرعون) که عبادت در آن جا سزاوار نبود، مگر در حال ضرورت، عبادت کرد، و مریم دختر عمران را برگزید و ولادت حضرت عیسى (علیه السلام) را بر او آسان گردانید و در بیابان، درخت خشک را جنبانید و رطب تازه از براى او از آن درخت فرو ریخت. حقّ تعالى مرا بر آن دو و همچنین بر جمیع زنان عالمیان که پیش از من گذشته‏ اند، برترى داد؛ زیرا که من فرزندى آورده‏ ام در میان خانه برگزیده او و سه روز در آن خانه محترم ماندم و از میوه ‏ها و طعام‌هاى بهشت تناول کردم و چون خواستم که بیرون آیم در هنگامى که فرزند برگزیده من بر روى دست من بود، هاتفى از غیب مرا ندا کرد که: «اى فاطمه نوزادت را «على» نام بگذار؛ زیرا او بلند مرتبه است، خداوند على اعلى مى‏ فرماید: من نام او را از نام خود اقتباس نموده و به ادب و اخلاق خود او را پرورش داده‏ و او را بر اسرار علم خود توانا ساختم. او است که در خانه‏ ام بت‌ها را شکسته و در بام خانه‏ ام اذان می‌گوید و مرا به پاکى و بزرگوارى یاد نماید. خوشا به حال کسى که او را دوست بدارد و واى بر آن کس که او را دشمن داشته و بر او کینه ورزد و فرمانش نبرد»

منابع

الإرشاد فی معرفه حجج الله على العباد، ج ‏۱

بحار الانوار ج ۳۵

روضه الواعظین ص ۸۰

معانی الأخبار

بشاره المصطفى لشیعه المرتضى


Report Page