اندر مصائب دوران دکترا
احمدرضا دانشفرچالشها و مشکلات دانشجویان دکتری، موضوعیست که گهگاه در دانشگاه به گوش میرسد و بسیاری از آنها در سکوت به فراموشی سپرده میشود. مشکلاتی که بعضی از آنها حتی راه به برنامهی روز دانشجو با حضور وزیر علوم بردند. پرداختن به چالشهای دانشجویان مقطع دکتری آنجا اهمیت پیدا میکند که ادامهدار شدن این چالشها، در طول زمان منجر به افت آموزشی و پژوهشی در بالاترین مقطع، آنهم در بهترین دانشگاه صنعتی کشور خواهد شد. در ادامه و البته پس از نشستن پای حرف چند دانشجوی دکترای حال حاضر شریف، چکیدهای از چالشهای قابل حل افراد در این مقطع بررسی خواهد شد:
![](/file/0adbe7cc67fa9ad830218.jpg)
مالی، مالی، مالی
میان انبوه مشکلات دانشجویان دکتری، به جرات میتوان گفت که بزرگترین و سختترین چالش، بحث مالی دانشجویان چه برای گذران امور اولیهی زندگی و چه برای پرداخت هزینههای پژوهشی است. شاید بتوان گفت ابتداییترین خواسته دانشجوی دکتری این باشد که دانشگاه هزینههای اصلی پروژههای دانشگاهی را برای این مقطع تامین کند. این شرایط را در نظر بگیرید که دانشجوی دکتری عملاً نیروی تمام وقت دانشگاه به حساب میآید چراکه با یک بررسی اولیه میتوان فهمید که جز در
مواردی محدود آنهم با شرایط خاص و اگر ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کار باشند و به کمک وی بیایند، او اجازهی کار کردن ندارد و اگر جایی مشغول شد و بیمهای برایش رد کردند، باتوجه به قوانین و روندها و سنتهای نانوشته، بسیاری از همین امکانات محدود دانشگاهی را نیز از دست میدهد. مثلا دانشجوی دکتری اگر جایی کار کند و بیمه برایش رد شود، دیگر نمیتواند درخواست وامهای دانشجویی داشته باشد. در این موارد شاید بدیهیترین خواسته از دانشگاه این است که اگر امکاناتی ویژه دانشجویان این مقطع در نظر نمیگیرد، وی را از امکانات رفاهی دیگر محروم نسازد؛ آنهم در حالیکه در مقایسه با دانشگاههای ضعیفتر و غیرقابل قیاس با دانشگاه شریف، ماجرای کمک هزینه، حقوق و شرایط بیمهای دانشجو کاملا متفاوت با فضای فعلی دانشگاه است. فارغ از این مساله که دانشجو بخش بزرگی از زمان خود را مشغول دانشگاه و درس و بحث و پژوهش و تحقیق است و اجازه کار نیز ندارد، باید بتواند زندگی مجردی یا حتی متاهلی خود را بچرخاند، بههمین دلیل در این شرایط، مشکلات مالی دیگری نیز برای بعضی دانشجویان مطرح میگردد؛ آنهم عدم تامین هزینههای پژوهشی دانشجوست. هدف دانشگاه اگر انجام این پروژهها و تحقیقات است، انتظار میرود همانطور که زمان دستاوردسازی، به فکر اعداد و ارقام کسب شده است، در زمان پژوهش نیز به فکر رفع دغدغههای مالی دانشجو باشد. البته که این موضوع، دانشکده به دانشکده و استاد به استاد متفاوت است. اما در همین شرایط هم اگر سری به دانشگاههایی مانند تربیت مدرس و علوم پزشکی بزنید، این تفاوت برایتان مشهود خواهد بود. فارغ از این مسائل در نظر بگیرید که مقالهی شما برای ارائه در یک کنفرانس خارج از کشور پذیرفته شود؛ در این صورت علاوه بر هزینههای چاپ مقاله در مجلات و کنفرانسها، همه چیز پای دانشجو خواهد بود. از هماهنگیها برای ویزا، تا دردسرهای رفتن و آمدن. شاید این مشکل به طور کلی مسالهای بنیادین به نظر نرسد، اما نکتهای که آن را مهمتر از همه میسازد این است که دیدگاه دانشگاه نسبت به دانشجوی دکتری به چه صورت بروز پیدا میکند؟ به نظر میرسد دانشگاه پس سالها، هنوز هم دانشجوی دکتری را پژوهشگر حساب نمیکند و این دیدگاه صرفا در رابطه با اساتید برایش مطرح است. حمایتها و امکانات به اساتید مربوط میشود اما بیشترین سختگیریها برای دانشجویان دکترایی است که «باید» مقاله بدهند. در حالیکه دانشکدهها از اساتیدشان حمایتهایی دارند، آن هم درحالیکه در مورد دانشجوی دکتری، در اکثر موارد حمایتی در کار نیست.
امان از سنوات
اگر سری میان فارغ التحصیلان مقطع دکتری -نه تنها در شریف بلکه در دیگر دانشگاهها- بچرخانید و با آنها به گفتگو بنشینید، متوجه خواهید شد کمتر کسی پیدا میشود که توانسته باشد یک مقطع دکتری خوب را در چهار سال تمام کند. این درحالیست که اصرار دانشگاه و وزارت علوم و... با استفاده از تمام قوانین و روند و قوایشان بر این است که دانشجو هر طور شده طی چهار سال پرونده دکتری را بسته یا فکری برای باز شدن پرونده سنواتش بکند. آنهم در شرایطی که دانشجویان تعداد بسیار کمتر و غیرقابل مقایسهای با دانشجویان دیگر مقاطع دارند. اخذ هزینه بابت سنواتهای اضافی، برخی چالشها در روند طی کردن نیمسالهای اضافی و... بخشی از این چالشها بهحساب میآید و چند وقت پیش یک نمونه آن صدای بسیاری از دانشجویان دکترا را درآورد.
حتما ارتباط با صنعت!
یکی دیگر از مشکلاتی که بیشتر دانشجویان دکتری با آن مواجه میشوند، واژه «ارتباط با صنعت» است. به نظر میرسد آنطور که باید، فضایی غیرصنعتی برای دانشجویان مقطع دکترای علومپایه در نظر گرفته نشده و پژوهش در مواردی مانند ریاضی یا فیزیک محض و به عبارتی جا به جا کردن دیوار علم، هنوز در دانشگاه نهادینه نشده است. شاید بتوان گفت با میزان حمایتهایی که از موارد این چنینی صورت میگیرد، استقبالی از سوی دانشگاه برای پیشبرد مواردی این چنینی وجود خارجی ندارد. از طرفی توزیع متوازنی هم تا حدی میان پروژههایی که در دانشکدهها یا اساتید تقسیم میشود به چشم نمیخورد و همین باعث میشود که وضعیت برخی دانشکدهها بسیار خوب و برخی هم در شرایط سختی روزگار بگذرانند.
هفتخان آزمونها
در میان آزمونهای زبان تعریف شده، معمولا با توجه به هزینههای پایینتر و تعداد برگزاریهای آن معمولا دانشجویان سراغ MSRT میروند. فارغ از مشکلات ثبت نام در این آزمون که تاثیر سرعت شما در آن بیشباهت به سامانه ثبتنام خودرو یا حتی سامانه قبلی انتخاب واحد شریف نیست، مشکل اصلی این است که نسبت به دیگر آزمونها، نمونهی استانداردی تلقی نمیشود. باتوجه به این قبیل مشکلات، در دیگر دانشگاهها، یکی از راهحلها کاهش نمره قابل قبول به 50 است در حالیکه در شریف نهتنها کمتر نیست بلکه این عدد روی 60 قرار دارد!
خان دوم آزمونها، آزمون جامع است. آزمونی که ذات برگزاری آن با حواشی زیادی همراه است. فرض کنید که شما دانشجوی دکتری هستید و آزمون جامع دارید. شما درسی را در مقطع ارشد پاس کردهاید، برای کنکور دکتری همان درس را امتحان دادهاید و در مصاحبه علمی مقطع دکتری نیز درباره آن از شما سوال شده است؛ حالا در سال دوم دانشگاه نیز با آزمونی جامعی مواجه هستید که حداقل سه بار به صورت رسمی توان خود در آن مبحث را نشان دادهاید اما همچنان باید در آن شرکت کرده و نمره مطلوبی بگیرید.
همه اینها در شرایطیست که شاید امتحان پایانترم درس مربوطه اصلا کتابباز برگزار شده باشد و منطقی پشت حفظ کردن خیلی از مواردی که در آزمون جامع میآید نباشد؛ اما در آزمون جامع خبری از کتاب نیست چرا که نسخهای نه تنها ناکارآمد بلکه یکسان برای تمامی دروس پیچیده شده و اصطلاحاً همه را به یک چشم میبیند. کمی که دقیقتر شویم، متوجه خواهیم شد همانطور که خبری از منطق در برگزاری این آزمون دیده نمیشود، بلکه در قبال دیدن برگه یا اعتراض نیز، امکانی برای دانشجوی شرکتکننده وجود ندارد و این تبدیل به اهرم فشاری برای بعضی از اساتید شده است. در خیلی از دانشگاهها این آزمون با شرط معدل برای افراد برگزار میشود، درصورتیکه دانشجویان دکتری شریف فارغ از نمرات و سابقه تحصیلی باید در این آزمون شرکت کرده و نمره قبولی بهدست آوردند.
اینجا نتیجه نگرفتن، نتیجه نیست
اصل و ذات پژوهش در خیلی از دانشگاههای دنیا، بعد از اتمام دوره مطالعه چهارساله دکتری اجباری بر چاپ مقاله نیست و صرف نظر از مقاله، نتایج عملکرد چهارساله دانشجو در حیطههای مختلف گزارش شده و مانع یا اصراری برای دفاع وجود ندارد. اما در شریف، موضوع وجود مقاله برای دفاع کردن، یکی از مسائل اذیت کننده دانشجویان این مقطع است؛ چرا که شما را ملزم به نتیجه گرفتن در موضوع مورد بررسی میکند و اگر احیانا در پروژه تعریف شده به نتیجه نرسیدید بعد از چهار سال باید موضوعی جدید دست و پا کنید که مقالهای از آن دربیاید. تمام اینها در شرایطی است که تحت رخداد تجارتی پرسود بسیاری از مقالات دانشجویان به سبب تحریمهای دانشگاه، مورد پذیرش قرار نمیگیرد؛ مدت تحصیل دانشجو طولانی میشود و خلاصه تمام اسباب سنواتی شدن دانشجو یکجا فراهم میشود. در حالیکه دانشجو شاید مقصر هیچیک از مشکلات نباشد اما باید تاوان آن را به خوبی و تمام و کمال بپردازد.
کلام آخر
تمام این مشکلات درحالی است که روی کاغذ و مخصوصاً هنگام برگزاری نشستهای دانشجویی، تمام تلاشها برای نرفتن دانشجویان از کشور و عدم ادامه تحصیل در دانشگاههای دیگر کشورها صورت میگیرد؛ درصورتیکه در واقعیت و در عمل، بسیاری از شرایط موجود به خودی خودی برای رفتن افراد ایجاد انگیزه میکنند و هرچقدر هم که از طرفی اصرار بر نرفتن باشد اما وضعیت طوری چیده میشود که یک دانشجو راهی جز رفتن مقابل خود نبیند. دانشجویی که بنا به همین دلایل روی کاغذ، بخواهد بماند، بخواهد اپلای نکند و بخواهد همینجا تحصیل خود را ادامه دهد، باید با هزار سختی، همان کارهایی را انجام دهد که در آنطرف آب دانشجویی با امکاناتی بسیار متفاوت از اینجا باید انجام دهد.
اگرچه حل این قبیل مشکلات میتواند مسیر گفتههای مسئولین را هموار سازد، اما حداقلیترین انتظار این است که با حل نشدن این شرایط و این قبیل چالشها، دیگر توپ رفتن به خارج از کشور در زمین دانشجویان نباشد و خیلیهای دیگر نیز خود را در این شرایط مسئول و مقصر و موثر بدانند.