اندازهگیری نادیدنیها
vinesh.irنویسنده مقاله: پویا بهنام
شاید با شنیدن واژه اندازهگیری اولین چیزی که به ذهن میرسد اندازهگیری چیزهایی مانند ابعاد یک شی، وزن، نیرو و امثالهم باشد. ولی چیزهای بهظاهر نامشهودی مانند کیفیت محصول یا خدمات، بهرهوری کارکنان، اثربخشی روشهای تدریس، تأثیر آموزش بر عملکرد کارکنان، حفظ مشتری، امنیت، وجهه عمومی برند شرکت و… را چطور میتوان اندازه گرفت؟ به نظر میرسد داگلاس هوبارد نویسنده کتاب «چگونه هر چیزی را اندازه بگیریم» پاسخ این پرسشها را در آستین دارد و هدفش از نگارش این کتاب آن است پس از مطالعه کتاب بتوانیم روشهایی برای اندازهگیری تکتک چیزهایی که به نظر میرسد غیرقابل اندازهگیری هستند، پیدا کنیم.
نام کتاب: چگونه هر چیزی را اندازه بگیریم
نویسنده: داگلاس هوبارد
مترجم: علیرضا خاکساران، سعید زرگریان
ناشر: آموخته
نوبت چاپ: ۲
سال چاپ: ۱۴۰۰
تعداد صفحات: ۵۶۰
شاید با شنیدن واژه اندازهگیری اولین چیزی که به ذهن میرسد اندازهگیری چیزهایی مانند ابعاد یک شی، وزن، نیرو و امثالهم باشد. ولی چیزهای بهظاهر نامشهودی مانند کیفیت محصول یا خدمات، بهرهوری کارکنان، اثربخشی روشهای تدریس، تأثیر آموزش بر عملکرد کارکنان، حفظ مشتری، امنیت، وجهه عمومی برند شرکت و… را چطور میتوان اندازه گرفت؟
اگر ما دو هزار سال پیش زندگی میکردیم چه طور میتوانستیم محیط کره زمین را بدون پیمایش آن و با چند مشاهده ساده با خطای بسیار پایین محاسبه کنیم؟ برای برآورد تعداد ماهیان یک دریاچه، بهجز خشککردن دریاچه و شمارش تکتک ماهیان مرده آن چه راهی وجود دارد؟ امنیت در حوزه فناوری اطلاعات را چطور میتوان اندازه گرفت؟ ارزش یک ازدواج موفق و حتی ارزش زندگی انسان و روابط این زندگی انسانی را چطور؟ به نظر میرسد داگلاس هوبارد نویسنده کتاب چطور هر چیزی را اندازه بگیریم پاسخ این پرسشها را در آستین دارد و هدفش از نگارش این کتاب آن است پس از مطالعه کتاب بتوانیم روشهایی برای اندازهگیری تکتک چیزهایی که به نظر میرسد غیرقابل اندازهگیری هستند، پیدا کنیم.
داگلاس هوبارد بنیانگذار موسسه پژوهشی هوبارد و مبدع روش «اقتصاد اطلاعات کاربردی» است که به سازمانهای دولتی و خصوصی کمک میکند عدم قطعیت، ریسک و چیزهایی را اندازه بگیرند که در نگاه اول غیرقابل اندازهگیری به نظر میرسند. هوبارد که نویسنده دو کتاب دیگر به نامهای ناکامی در مدیریت ریسک و ضربان است، اعتقاد دارد اندازهگیری زمانی اهمیت دارد که تأثیر ملموسی بر تصمیمات و رفتارهای ما بگذارد و داشتن اطلاعات درباره مقدار و اندازه یک چیز بتواند به اقدام متفاوتی از سوی ما منجر شود. برای این منظور نویسنده در این کتاب ضمن اشاره به داستانها و مثالهای مختلفی، چرایی، چگونگی و چیستی اندازهگیری را نشان میدهد. هوبارد اعتراف میکند که شاید برخی از این مثالها بهطور مشخص مربوط به حوزه کاری بسیاری از خوانندگان کتاب نباشد، ولی آنها باید بدانند چیزی که به دنبال اندازهگیریاش هستند، بالاخره نتایج قابلمشاهدهای دارد که اگر اطلاعات بیشتری درباره آن داشته باشند میتوانند تصمیمی آگاهانه درباره آن بگیرند و با صرف هزینهای ناچیز از زیانهای هنگفتی جلوگیری کنند. او اینگونه ضرورت و چرایی اندازهگیری امور نامشهود را توضیح میدهد.
هوبارد اندازهگیری را اینطور تعریف میکند: بیان کمّی کاهش عدم قطعیت بر اساس یک یا چند مشاهده. بر این اساس هر چیزی که عدم قطعیت را حتی کمی کاهش دهد، اندازهگیری محسوب میشود و نباید به دنبال به صفر رساندن عدم قطعیت بود، چراکه چنین چیزی نشدنی است. سپس این نویسنده با در نظر داشتن این تعریف و هدف، به سراغ روشهای بسیار ساده و برخی روشهای آماری و شبیهسازی میرود که اغلب سادهترین بخش یک کار و محاسبه ریاضیاتی هستند و اگر خواننده کمی پیشزمینه ریاضی و آمار داشته باشد کفایت میکند. هوبارد در این بخشها چگونگی اندازهگیری امور نامشهود را توضیح میدهد.
و ضمن رد ادعاهای مبنی بر ناممکن بودن اندازهگیری به سه ایراد متداولی میپردازد که مدیران و تحلیلگران مطرح میکنند تا از زیر بار اندازهگیری شانه خالی کنند. هوبارد در بخش دوم کتابش توضیح میدهد که پیش از اندازهگیری چه کارهایی باید انجام داد، به چه پرسشهایی باید پاسخ داد و چرا باید ابتدا تعریف درستی از مسئلهای که قرار است دربارهاش تصمیم بگیریم ارائه دهیم. پس از اینکه خواننده متوجه شد چه چیزی را و چرا باید اندازه گرفت، در بخش سوم با روشها و ابزارهای مختلف اندازهگیری آشنا میشود و در نهایت در بخش چهارم استفاده از این روشها و ابزارها را با مثالهای واقعی یاد میگیرد.
اما پرسشی که ایجاد میشود این است که کتاب چگونه هر چیزی را اندازه بگیریم اصولاً به درد چه کسانی میخورد؟ اگر کسی میخواهد درباره پذیرش یا رد یک طرح سرمایهگذاری تصمیم بگیرد، یا تصمیم دارد کسبوکارش را گسترش دهد ولی نمیداند کار درستی است یا نه، یا اینکه میخواهد سامانه جدیدی را در سازمانش راه بیندازد تا اینکه کیفیت و بهرهوری سازمانش را بالا ببرد و بهطورکلی میخواهد درباره هر کاری که عدم قطعیت و ریسک در پی دارد، تصمیمی بگیرد، کتاب داگلاس هوبارد همان چیزی است که نیاز دارد. این کتاب اصولاً نوشتهشده تا به کسانی که در معرض عدم قطعیت و ریسک یک تصمیم قرارگرفتهاند کمک کند. زیرا اساساً اگر عدم قطعیت و ریسکی در کار نباشد، اندازهگیری و سنجش یک چیز لزومی ندارد.
طبق ادعای نویسنده کتاب روشهای معرفی شده در اینجا، برای اندازهگیری هر رویدادی مرتبط با کسبوکار، دولت، آموزش، هنر یا هر چیز دیگری به کار میآیند. اما بااینوجود مینویسد: «تمرکزم در این کتاب بر اندازهگیریهایی است که به درد تصمیمات مهم سازمانی میخورند و نقش حیاتی در این تصمیمات دارند. اندازهگیری چیزهایی که به نظر میرسد راهکار کاربردی و مشخصی برای اندازهگیریشان وجود ندارد».
طبیعتاً درکتاب چگونه هر چیزی را اندازه بگیریم مصادیق محدودی مورد اشاره مستقیم نویسنده قرار گرفته است و ممکن است خوانندگانی باشند که این مصادیق را به حوزه کاری خودشان غیرمرتبط بدانند. اما موضوع این است که کتاب تلاش میکند یک نقشه راه کلی و عام ارائه بدهد تا بتوان با آن همه مواردی را که غیرقابل اندازهگیری به نظر میرسند، اندازه گرفت. هوبارد در این خصوص مینویسد: «اگر بهطور خاص اسمی از مسئله اندازهگیری مختص کار شما نبردم فکر نکنید روشهای مرتبط با آن مسئله در این کتاب بررسی نمیشوند، رویکردی که در اینجا درباره آن حرف میزنم برای هرگونه عدم قطعیتی که به نوعی به سازمان اجتماعی یا حتی زندگی شخصیتان مرتبط است کاربرد دارد. همانطور که در ریاضیات برای ضرب هر دو عددی رویه یکسانی به کار میرود، روشهایی هم که در اینجا بحث میکنیم پایه هر مسئله اندازهگیری بهحساب میآیند؛ فارغ از اینکه بهطور مشخص اسمی از آنها برده باشم یا خیر… بنابراین اگر مسئلهتان جزو مسائلی است که بهطور خاص در این کتاب تحلیل نشده است، نگران نباشید؛ کافی است کل کتاب را بخوانید و گامهای تشریحشده را به کار ببندید. سپس پی میبرید مسئلهای که به نظرتان اندازهگیریاش نشدنی بود، خیلی هم شدنی است».