انتشارات روزنه

انتشارات روزنه


این کشور پدران و پسران را از هم جدا می‌کند و باعث شده بسیاری از مسافران مسیر خود را گم کنند. اینجا گم شدن کار ساده‌ای است. تلماکوس، ادگار، هملت و پسران بی‌شمار دیگری ماجراهای شخصی خودشان را در سکوت پشت سر گذاشتند، از جایی نامعلوم بین گذشته و حال سردرآوردند و سرگردان به نظر می‌رسند. این مردها، مثل همه‌ی مردها، از طریق مرد دیگری به این جهان آمده‌اند. کسی که حامی آن‌هاست، در را برایشان باز می‌کند، و اگر خوش‌شانس باشند، لبخند به لب دارد و ضربه‌ای دلگرم‌کننده روی شانه‌شان می‌زند. و پدران، که خودشان زمانی پسر کسی بوده‌اند، می‌دانند حضور شبح‌وار دستشان تا آخر عمرِ پسرانشان با آن‌ها باقی می‌ماند. می‌دانند هر مسئولیتی به شانه‌ی پسرانشان گذاشته و هر بوسه‌ای که بر آن‌ها زده شود، آن شانه‌ها تا ابد به پدران وفادار می‌مانند و دست مردی را که آن‌ها را برای ورود به جهان راهنمایی کرده هرگز فراموش نمی‌کنند. مرد بودن یعنی بخشی از این زنجیره بودن؛ زنجيره‌ی قدردانی و به خاطر داشتن، سرزنش کردن و به فراموشی سپردن، تسلیم شدن و طغیان کردن. این زنجیره آن قدر ادامه پیدا می‌کند تا نگاه خیره‌ی پسر خسته می‌شود و وقتی به گذشته نگاه می‌کند چیزی جز سایه‌ها نمی‌بیند.



نام کتاب : پدران، پسران و سرزمین بینشان

نویسنده : هِشام مَطَر

ترجمه: مریم الماسی

#خاطرات #سرگذشتنامه #سفر #لیبی

🏆#برنده_چایزه_پولیتزر_سال_2017

#کتاب_خوب_بخوانیم #پیشنهاد_کتاب

#کسی_تنهاست_که_کتاب_نمیخواند


Report Page