افسردگی و بیماری قلبی؛ شناسایی و درمان هم‌ابتلایی 

افسردگی و بیماری قلبی؛ شناسایی و درمان هم‌ابتلایی 


✍🏻 Kevin Campbell

ترجمه توسط کانال تلگرام علی نیک‌جو

https://t.me/alipsychiatrist

پیشرفت‌‌ها در تشخیص و درمان، میزان بقای بیماران پس از حمله قلبی را افزایش داده است و نسبت به گذشته تعداد بیشتری از مبتلایان به بیماری قلبی برای زمان زیادی به زندگی خود ادامه می‌دهند.‌

با وجود گستردگی و دسترسی بیشتر به درمان علائم ‌حاد و عوارض جسمی حمله قلبی، عوارض روانی آن اغلب مورد تشخیص و درمان قرار نمی‌گیرند.

بروز افسردگی به دنبال بیماری های جسمی وخیم شایع است و در مرحله بهبودی پس از درمان‌های قلبی‌عروقی مثل جراحی بای‌پس یا کاشت پیس‌میکر، اختلالات خلقی در بسیاری از بیماران اتفاق می‌افتند. در واقع، در حدود ۲۰ درصد از بیماران مبتلا به اختلالات قلبی‌عروقی، از افسردگی همزمان رنج میبرند. حتی بیمارانی که تشخیص یک بیماری قلبی برای آنها گذاشته می‌شود و حمله حاد یا مداخله درمانی تا کنون نداشته‌اند هم در ریسک افسردگی هستند. 

تغییرات خلقی و پیشرفت اندوه طبیعی پس از بیماری، به افسردگی، میتواند باعث از دست رفتن کامل انگیزه شود. بیماران مبتلا به افسردگی به احتمال کمتری تغییرات لازم در سبک زندگی‌شان را اعمال می‌کنند و کمتر در فرآیند درمانشان مشارکت میکنند. به علاوه افراد با تغییرات خلقی به احتمال بیشتری کمک دوستان و اعضای خانواده شان را پس می زنند.

عدم قطعیت و ترس از ناشناخته‌ها که به دنبال حمله قلبی و قرار گرفتن در روند درمان تجربه میشود میتواند منجر به احساس درماندگی و کرختی شود. برای بسیاری از بیماران، مواجهه با واقعیت میرایی، و تطابق با شکنندگی‌های تازه‌شان، به دنبال یک وضعیت حاد قلبی، دشوار است. بخصوص برای کسانی که تمایلات کنترل‌گرانه بیشتری دارند، وابستگی به دارو و اطرافیان، ناخوشایند است.

بسیاری از بیماران احساس میکنند که خودشان مستقیما مسئول بیماری جسمی‌شان هستند. اگرچه سبک زندگی خاصی میتواند منجر به خطر بیماری قلبی شود ولی بیماران نباید احساس کنند که مستقیما برای حمله قلبی‌شان مقصر هستند. این احساس گناه، بخصوص زمانی که بیماری قلبی اثری بر روابط فرد با یکی از نزدیکان میگذارد، میتواند باعث افسردگی شود.

زمانی که بیماران با واقعیت‌های زندگی با بیماری قلبی مواجه میشوند، شروع به فکر کردن به سوالاتی میکنند مثل اینکه "از این به بعد چه کارهایی را نباید انجام بدهم؟" "آیا ممکن است شغلم را از دست بدهم؟" "آیا میتوانم دوباره ورزش کنم؟" محدود شدن فعالیتها و احساس تردید در مورد توانایی های خود، موضوع دیگری است که میتواند باعث ایجاد افسردگی شود.

علاوه بر احساس تردید نسبت به خود، بیمارانی که در مرحله بهبودی پس از حمله حاد هستند، ممکن است دچار احساس شرم و ناباوری نسبت به این موضوع باشند که "این اتفاق برای 'من' افتاده است." برای بسیاری از افراد، بیماری و بستری شدن نشانه ای از ضعف تلقی می‌شود و حتی ممکن است منجر به کناره‌گیری از حلقه‌های اجتماعی سابق شود. 

افسردگی میتواند اثر منفی بر روند بهبودی پس از حمله قلبی یا مداخلات درمانی مربوط به بیماریهای قلبی‌عروقی دیگر داشته باشد. افسردگی، در بیماران با اختلال قلبی زمینه‌ای میتواند باعث افزایش فشار خون، افزایش چسبندگی پلاکت‌ها (سلولهای ایجادکننده‌ی لخته در عروق قلب) و افزایش سطح التهاب در تمام بدن شود. مطالعات نشان میدهند که ریسک مرگ در طی ۶ ماه بعد از حمله قلبی، در بیماران مبتلا به افسردگی، ۱۷ درصد بیشتر از بیماران غیرمبتلا به افسردگی است. از سال ۲۰۰۸ انجمن قلب امریکا شروع به توصیه برای غربالگری روتین افسردگی در تمام بیماران مبتلا به اختلال قلبی‌عروقی کرده است.

روش‌های درمانی زیادی، شامل دارو و‌ رواندرمانی برای افسردگی مرتبط با بیماری قلبی وجود دارند. اما علاوه بر این درمان ها، بعضی اقدامات از سوی خود بیمار میتواند برای پیشگیری از علائم افسردگی و درمان آنها موثر باشد: 

- بازتوانی قلبی؛ اینکه بیماران بهبودیافته از حمله قلبی در برنامه‌های بازتوانی منظم و تحت نظر یک متخصص، شرکت کنند، در پیشگیری از افسردگی بسیار کمک کننده است. ورزش بخش مهمی از روند بازتوانی است و می‌تواند باعث بازسازی اعتماد به نفس و بهبود تصویر ذهنی از بدن خود شود. به علاوه، بازتوانی قلبی بیماران را در محیطی قرار میدهد که با افراد دیگری که در روند بهبودی از اختلالات قلبی هستند، در تماس قرار می گیرند.

- گروه‌های حمایتی؛ در گروه های درمان حمایتی که برای افراد با بیماری جسمی مشابه در بعضی موسسات وجود دارند، بیماران تشویق می‌شوند که تجربه هایشان را به اشتراک بگذارند و با افرادی که مبتلا با وضعیت های مشابهی هستند، وارد تعامل شوند. چنین تعاملاتی در اغلب موارد باعث احساس جرات‌مندی بیشتر برای گفتگو درباره بیماری و پیشگیری از احساس انزوا و تنهایی میشود‌.

- حرف زدن با دوستان و اعضای خانواده؛ مبتلایان به وضعیت های جسمی وخیم در دوره حاد و بهبودی باید به ارتباط کلامی با نزدیکانشان تشویق شوند‌. حفظ تعاملات نزدیک ضمن کاهش فشار احساسات، برگشت به زندگی روزمره را تسهیل می‌کند. تقسیم مسئولیت شناسایی افسردگی، بین خانواده، پزشک معالج و خود بیمار، در کنار آگاهی از شیوع بالای هم‌ابتلایی‌ به افسردگی و اختلال قلبی، می‌تواند باعث سود بردن بیمار از یک درمان همه جانبه، و بهبودی بدون عارضه روانشناختی در طی ماه‌های پس از حمله قلبی شود.



https://www.psychologytoday.com/gb/blog/the-heart-health/201601/depression-heart-disease-and-recovery-steps-success


Report Page