اعتماد اجتماعی

اعتماد اجتماعی

شایان طالع ماسوله

نگاهی اجمالی به مبنای رفتارهای اجتماعی در بحران های آشکار و پنهان

منتشر شده در روزنامه فرهیختگان در تاریخ ۹۸/۰۱/۱۹

✍ شایان طالع ماسوله


🔹️در سال ۱۹۹۷ کره جنوبی که تا آن سال با پیشرفت چشمگیر اقتصادی و توسعه به یازدهمین اقتصاد بزرگ جهان تبدیل شده بود، دچار بحرانی شدید و بی سابقه گردید. این بحران با فروپاشی بات (واحد پول تایلند) شروع شد و اقدامات دولت تایلند (شناورسازی بات در برابر دلار برای پشتیبانی از بات و اقتصاد کشور) نتوانست از گسترش بحران و فروپاشی اقتصادی جلوگیری کند. این بحران به سرعت به کشورهای همسایه تایلند نیز سرایت کرد. اما همه کشورها به یک اندازه تحت تاثیر آن قرار نگرفتند. کره جنوبی به علاوه تایلند و اندونزی بیشترین آسیب را از آن بحران متحمل شدند. اقتصادهای بزرگ جهان و صندوق بین المللی پول از ترس اینکه این بحران، اقتصاد جهان را تحت تاثیر گذاشته و آن را با مشکل مواجه کند در ازای تغییرات و اصلاحات در نظام اقتصادی کره جنوبی بزرگترین کمک مالی که تا کنون به کشوری شده است را به مبلغ ۵۸/۴ میلیارد دلار به آن کشور اختصاص دادند. اما بازپرداخت این وام برای دولت آسان نبود؛ دولت بودجه کشور را افزایش داده و با سیاست های ریاضتی در پی بازپرداخت بسته کمکی و بدهی خویش برآمد. این عمل خود باعث ایجاد معضلاتی در کشور گردید.

مردم کره جنوبی که قبلتر نیز برای کمک به کشورشان بسیج شده بودند (در سال ۱۹۰۷ و پرداخت بدهی به امپراتوری ژاپن توسط مردم که زن ها طلاهایشان و مردها پول سیگارشان را به اینکار اختصاص داده بودند.) این بار نیز با راه اندازی کمپینی برای کمک به دولت و بازپرداخت بسته کمکی پیش قدم شدند. آنان با پلاکارد هایی زرد رنگ که روی آن نوشته شده بود: «بیایید با جمع آوری طلا بر بحران پول خارجی غلبه کنیم» (1)

هموطنانشان را به پیوستن به این کمپین تشویق نمودند. در نهایت چیزی حدود یک چهارم جمعیت کشور در این مشارکت عمومی شرکت کرده و به طور متوسط به ازای هر نفر ۶۵ گرم طلا به مبلغ ۲/۲ میلیارد دلار جمع شد. با این حرکت و حمیت ملی دولت کره توانست بسته کمکی را سه سال زودتر از موعد تسویه نماید و این حرکت در تاریخ کره به عنوان نماد از خودگذشتگی و انسجام ملی شناخته می شود. (2)

نمونه هایی از این دست بسیار است، بازهم برای مثال: رفتار و برخورد دولت و مردم ژاپن در زلزله سال ۲۰۱۱ و ویرانی نیروگاه اتمی فوکوشیما.

و یا در کشور عزیزمان ایران در سالهای جنگ تحمیلی و حمیت و انسجام مردم و کمک های آنان به یکدیگر و حمایتشان از دولت در زمان جنگ و یا بلایا و اتفاقات ناگوار طبیعی همچون بروز زلزله و کمک مردم به هموطنان آسیب دیده.

🔹️اما چنین حرکت هایی در کشورمان (هر چه جلوتر آمده ایم) با موجی احساسی و زودگذر شروع شده و خیلی زود هم تمام می شوند و به عنوان یک حرکت عقلائی و مستمر در تمامی بحران های جامعه مشهود نیستند. در بحران هایی همچون وقوع زلزله و سیل که نتایج تخریبش پیش روی ماست و به شکلی دردناک و سخت دیده می شود این رفتار ها و همدلی ها با تهییج افراد مشهور، جریح شدن احساساتمان و حس نوع دوستیمان شروع شده، و البته به سرعت نیز با گذر زمان تمام می شود. اما در بحران هایی که فرسایشی هستند و نتایج نگران کننده اش در لحظه نمود ندارد و یا آنچنان معلوم نیست و نتایج دهشناکشان در آینده ای نامعلوم اما قطعی به وقوع می پیوندد این چنین رفتارهایی دیده نمی شود و یا آنچنان که باید و شاید ملموس و مشهود نیست و نمی توان به عنوان یک حرکت ملی برای رهایی و گذر از آن بحران بدان نگریست و چه بسا از آن شرایط برای نفع شخصی نیز بهره می بریم؛ برای نمونه گرانی های سرسام آور کالا و خدمات به خاطر عدم مدیریت صحیح در تنظیم بازار و تحریم های ظالمانه آمریکا و بد عهدی های دول خارجی و رفتارهای خودخواهانه ما در این موارد. دلیل این مسئله فروپاشی و یا کم رنگ شدن اعتماد اجتماعی در جامعه است که به عنوان مهمترین رکن سرمایه های اجتماعی قلمداد می شود. به زعم پارسونز عامل ایجاد اتحاد و انسجام اجتماعی و ثبات و نظم در جامعه «اعتماد» می باشد. او عقیده دارد اعتماد، این باور را در افراد ایجاد می کند که دیگران به منظور دستیابی به موقعیت گروهی از منافع شخصی دست می کشند. (3)

یعنی اگر اعتماد اجتماعی، اعتماد مردم به دولت و مردم به مردم در کشور افزایش یابد؛ به همان نسبت روحیه از خود گذشتگی و ترجیح منافع جمعی به جای منافع شخصی نیز افزایش پیدا می کند.

🔹️اعتماد خيری عمومی است و می تواند در حل مشکلات و معضلات کشور، زمينه مشارکت مردم و مشوق آنان برای غلبه بر مشکلات باشد و تعيين کند که آحاد مردم می توانند بر سر نوشت شان تاثير بگذارند. دوتوکویل معتقد است مشخصه اصلی جوامع شهری، اعتماد اجتماعی و همکاری مردم با یکدیگر است که این فعالیت ها روح شهروندی را ایجاد می کند. اما در نبود اعتماد، نظم اجتماعی پدید نمی آید. اما بودن آن باعث افزایش مشارکت اجتماعی، توسعه شبکه های مردمی و سازمان های مردم نهاد می شود و می تواند از بار اضافی دولت کاسته و جامعه را از حیث اجتماعی غنی تر و عقلانی تر (بنا به گفته وبر) کند. (4)

اما چه دلیل و یا دلایلی باعث از بین رفتن و یا کم رنگ شدن اعتماد اجتماعی در جامعه می شود؟ اگر در جوامع کهن نظم اجتماعی بر پایه احساسات دو سویه و روابط نزدیک و عاطفی (معمولا خانوادگی، قومی، عشیره ای و دوستانه) شکل می گرفته و افراد بر این اساس به عنوان اعضای یک کلیت اجتماعی گرد هم جمع می شدند و وظایفشان را به عنوان عضوی از جامعه به صورت خودانگیخته انجام می دادند. در نظم جدید دیگر این گرد هم آمدن شکلی بروکراتیک و غیرشخصی پیدا کرد. سازماندهی و کنترل اجتماعی ناشی از قرارداد [اجتماعی] به پشتیبانی دولت پدید آمده و اراده افراد، سنجيده و حساب شده است و هر فرد در کنار افراد ديگر، براى پيش‌برد منافع و مقاصد خويش و بیشینه کردن آن مقاصد تلاش مى‌کند.

🔹️این دو نظم در آرای فردیناند تونیس با عناوینی همچون گماین شافت Gemeinschaft) ) یا کامینیوتی و دومی گزلشافت Geselschaft) ) یا سوسیتی نام گذاری شده است. اعتماد در جوامع گماین شافت (نوع اولی که تونیس بر شمرد) بر پایه حس تعلق شخصی به کلیتی همچون خانواده، قوم و یا عشیره فضیلتی برای افراد محسوب می شود و در حالی که در جوامع گزل شافت این اعتماد غیر شخصی و رسمی می گردد و بر پایه عقلانیت و منافع فردی و گروهی (که پیوستاری دارد) شکل می گیرد. (5)

در ایران با گذار از نظم کهنه به نظم جدید، نسبتی از انضباط سیستمی توسط مدرنیته آمرانه (شبه مدرنیستی که توسط حکومت پهلوی اجرا شد.) به وجود آمده و آن نظم مندرس کم و بیش جامعه، که البته همچنان از پیوندهای خانوادگی، قومی و عشیره ای نیز خارج نشده بود (جمعیت روستانشین در سال ۱۳۰۰: ۷۲ درصد، در سال ۱۳۵۰: ۵۸/۷ درصد و در سال ۱۳۵۷: ۵۱ درصد بوده است) را پیش می برد.

با وقوع انقلاب اسلامی و رجعت مردم به اخلاقمداری و ارزش های معنوی و انتشار روحیه دینی در جامعه و وقوع جنگ تحمیلی و نزدیکی مردم به یکدیگر برای گذر از بحران جنگ از یک طرف و نظمی که از قدیم (نسبتی به خاطر بستر سازی اداری و سازمانی و مقداری به خاطر پیوندهای خانوادگی، خونی و قبیله ای) بر جا مانده بود از طرفی دیگر انسجام اجتماعی و کارکرد جمعی آنرا میسر می کرد. اما بعد از اتمام جنگ و مهاجرت هر چه بیشتر مردم از روستاها به شهر، سرازیر شدن پول نفت در اقتصاد (6)، تمرکز صنایع در تهران و چند شهر بزرگ دیگر، اجرای سیاست های نئولیبرالیسم اقتصادی (بدون توجه به بستر آن و شکل گیری طبقه نوکیسه و رانتی. هر چند اگر نئولیبرالیسم در بستر خود نیز محقق شود خود اژدهاییست چند سر! ) و تولید سوژگان نئولیبرال که جز به منافع شخصی خویش نمی اندیشند (لذت طلبان عاری از روح همچون زامبی های مصرف گرا)، اتمیزه کردن جامعه و افراد و جامعه زدایی از جامعه با اجرای سیاست های خصوصی سازی (شما بخوانید خصولتی سازی) و سهم اندک خدمات اجتماعی از تولید ناخالص ملی (چیزی حدود ۲۴ درصد) حتی کمتر از بسیاری از کشورهایی که سر دم دار سیاست های نئولیبرال و خصوصی سازی بوده اند (۷) و تاکید بیش از اندازه به سیاست های توسعه تک قطبی (صرفا توسعه اقتصادی بدون توجه به ابعاد دیگر توسعه)، افزایش ضریب جینی و شکاف طبقاتی (که قبلتر به خاطر سبک زندگی و سطح درآمدی مردم تقریبا یک دست بود) و به طور کلی تغییر و تحولات در سبک زندگی مردم و از طرفی موج جهانی سازی و جهانی شدن که پدیده ای فراگیر بود؛ هر چه بیشتر باعث گسست ما از نظم کهن و دور شدن از پیوندهای خانوادگی و قبیله ای و ارزش های اخلاقی شد که در گذشته آن ارزش ها جامعه را پیش می برد.

به تعبیر دوتوکویل: در اجتماعی که پیوندهای خانوادگی، کاستی، طبقاتی و اخوت های صنفی در آن از بین رفته باشند، مردم بسیار آمادگی دارند که تنها بر حسب منافع شخصی شان بیندیشند و بر وفق یک فردیت گرایی بسیار محدود، فقط در اندیشه خود باشند و هیچ گونه دلبستگی به خیر همگانی از خود نشان ندهند. (۸)

🔹️وقتی برای اداره و تنظیم جامعه نظم کهنی نباشد (آنطور که بالاتر توضیح داده شد)، دولت و حاکمیت موظف است با بستر سازی مناسب و اجازه دادن به شکل گیری سازمان های محلی، مردم نهاد، صنفی و انجمن ها، مشارکت مردم را در اداره جامعه بیشتر کرده و از طرفی دیگر با حساس کردن و التفات مردم نسبت به یکدیگر و آینده اشان حس مسئولیت پذیری در قبال دیگر افراد و جامعه را در آنان تقویت کرده و باعث افزایش اعتماد در جامعه، اعتماد مردم به یکدیگر و اعتماد مردم به دولت شوند. عدم مشارکت مردم در تعیین آینده خود، تصمیم ها و مسائل؛ اعتماد نداشتن مردم به نهادهای رسمی (به خاطر عدم شفافیت سیاسی و اقتصادی و فساد اداری موجود) و نبود ساز و کار نقد به حاکمیت، انفعال و یا عدم برخورد قاطع حاکمیت در مواجه با اختلاس ها و تعلیق قانون، کمرنگ شدن عدالت اجتماعی و افزایش شکاف طبقات اجتماعی و فقیر ترشدن فقرا، ناکارآمدی سازمانی و چابک نبودن مکانیزم اداری در عمل اعتماد اجتماعی را در سطح جامعه کاهش داد. انسان ها به دنبال بیشینه کردن منافع خویش و توانایی هایشان برای تعقیب اهدافشان هستند. (۹) در این وضعیت منافع اشخاص با یکدیگر در تصادم قرار می گیرد؛ هابز این وضعیت را جنگ همه علیه همه توصیف کرده است. از آنجا که افراد نمی توانند تا ابد در این وضعیت باشند و این باعث نابودی آنان می شود عقل سلیم حکم می کند که افراد برای بیشینه کردن منافع خود به دنبال منافع دیگران هم باشند. راولز با تقریری جدید از قرارداد اجتماعی از حجاب جهل (Veil of ignorance) در وضع نخستین (Original Position) سخن می گوید.

به تعبیر او در وضع نخستین هيچ كس وضعيت طبقاتى يا مقام و موقع اجتماعی خود را نمى شناسد و نمى داند سهم او از موهبت ها و توانايی هاى طبيعى، هوش و قدرت و چيزهاى ديگر، چقدر است. بنابراین افراد در این وضعیت آن چیزی را که برای خود می خواهند برای دیگران نیز می خواهند؛ این چنین رفتاری عقلایی و دوراندیشانه است. بنابراین سرنوشت ما به یکدیگر گره خورده است و نمی توانیم انتظار داشته باشیم در وضعیتی خودخواهانه تنها منافع خود را تامین کرده و وضعیت خود را بهبود دهیم و نسبت به وضعیت دیگران و آینده بی تفاوت باشیم.

🔹️اما با همه این تفاصیل چه باید کرد ؟

پاسخ همان است که بالاتر در بیان عوامل این وضعیت عنوان گردید. اما با توجه به تجربه تاریخی و امکانات و موانع موجود اگر بخواهیم دولت ها با راندمانی بالا این چنین عملگرایانه اصلاحات لازم و بستر سازی مناسب را انجام دهند کمی خوشبینانه است. (به خاطر ماهیت سیاسی و غیر عملگرایانه اشان، آنطور که تا کنون بوده اند) بنابراین برای انسجام جامعه و بهبود وضعیت و کارآمدی آن باید از خودمان شروع کنیم؛ هر چند شاید راه علاج واقعی این نباشد.

زیرا بحران اخلاقی ریشه در بحران اندیشه و معرفت دارد و تا آن بهبود پیدا نکند آن یک درست نمی شود و درمان واقعی در ساختن بستری مناسب است. باید به ارزش ها بازگردیم؛ بازگشت به ارزش ها، که می توان آن ارزش ها را در فرهنگمان، تاریخ گذشته امان، اسطوره ها و دین بازجست.

رجعت به ارزش ها آن چیزی نیست که در سلفی گری میبینیم؛ سلفی گری بازسازی ارزش های کهن دینیست که از روح معنوی خود تهی گردیده و نسبتشان را با امر قدسی از دست داده اند. و یا پیاده سازی ارزش ها در تمامی عرصه ها که عملا کارکرد آن ها را خنثی می سازد، نیست. (۹)

رجعت و بازجویی ارزش ها نوعی رویکرد هرمنوتیکی به ارزش هاست برای خروج از امتناع و بحران حال و نه بازسازی نعل به نعلشان. در این رویکرد آنچه مورد نیاز است برای خروج از بحران بازجویی (Repetition) می شود و از آن جهت که این ارزش ها در حافظه و تجربه تاریخی ما و روح جمعی ما نمود و حضور دارد پذیرشش برای جامعه آسان تر است. اما این بدان معنا نیست که دین را توسط آئین نامه ها و بخش نامه های دولتی و توسط اتوریته حاکمیت در جامعه نشر داد، زیرا این عمل نه تنها کمکی نمی کند بلکه دین را از خودش و ارزش هایش تهی کرده و کارکرد آن را از بین می برد. بنابراین می توان از این میراث گرانبها برای پیش برد جامعه و تعالی آن، حفظ و افزایش اعتماد اجتماعی سود جست و امیدوار بود که دولت ها ساختار اداره جامعه را اصلاح کرده و زمینه و بستر مناسبی برای پیشرفت و اعتلای جامعه را فراهم نمایند.


پانوشت:

۱- Let's overcome the Foreign Currency Crisis by collecting gold Forbes ,Frank Holmes, 27 sep 2016

۲-گی روشه، جامعه شناسی تالکوت پارسونز، ترجمه عبدالحسین نیک گهر، تهران: موسسه فرهنگی تبیان، ۱۳۷۶

۳- وبر رفتار عقلانی ارزشی و عقلانی را وابسته به وجود و حضور اعتماد می داند، اعتمادی که منشا آن منافع فردی و گروهی است.

۴- جیمز کلمن، بنیاد نظریه های اجتماعی، ترجمه منوچهر صبوری، تهران: نشر نی، ۱۳۷۷.

۵- از لحاظ تاریخی، مازاد کشاورزی، منبع اصلی استقلال مالی و قدرت استبدادی دولت‌های ایرانی بوده است. این بهره مالکانه ای بود که دولت دریافت می‌کرد. این، منطق جامعه کم‌آب و پراکنده بود. منطق جامعه نفتی نیز شبيه همانست. عواید نفت، بهره مالکانه ای است که از خارج از اقتصاد سیاسی برای استفاده در داخل بخش شهری دریافت می‌شود، با این تفاوت که درآمد نفت ماحصل فعالیت‌های تولیدی هیچ یک از بخش‌های اقتصاد سیاسی نیست و نیز برای نخستین بار دولت ايران توانست زندگی در روستاها را تحت سلطه استبدادی خود درآورد. از لحاظ تاریخی، دولت همواره عامل استثمار روستاها بود که مازاد تولید را می‌گرفت، اما دولت شبه مدرنیست نفتی که بی‌نیاز از کشاورزی بود، به ده وارد شد که آن را نابود کند، و یا زندگانی ساکنانش را اداره کند . دولت دیگر وابسته به مازاد محصولات کشاورزی (به ‌عنوان منبعی برای تأمین مالی) نبود زیرا عواید نفت به راحتی از دست دادن حتی تمامی عوايد کشاورزی را جبران می کرد. اقتصاد سیاسی ایران،محمد علی همایون کاتوزیان ترجمه محمدرضا نفیسی و کامبیز عزیزی

۶- بازمحمدی، حسین و اکبر چشمی(1385)، اندازه‌ی دولت در اقتصاد ایران، تهران : اداره‌ی بررسی‌ها و سیاست‌های اقتصادی بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران

۷- الکسی دوتوکویل، انقلاب فرانسه و نظام پیش از آن، ترجمه محسن ثلاثی، تهران: نشر مروارید، ۱۳۹۱.

۸- فصلنامه جمعیت شماره 15 و 16 ، تحولات و مرفولوژی جمعیت ایران 78 -79

۹- شریعتی و ذاکری(1394)، «موقعیت دین در جامعه ایران: قدسی تقدس‌زدایی شده»، مجموعه مقالات گزارش وضعیت اجتماعی کشور؛ تهران : پژوهشکده‌‌ی مطالعات اجتماعی و فرهنگی


دیگر منابع:

امیر کافی، مهدی(1374)، اعتماد اجتماعی و عوامل موثر بر آن، پایان نامه کارشناسی ارشد پژوهشگری، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، تهران، دانشگاه شهید بهشتی.

عبدالملکی، احمد (1387)، بررسی اعتماد اجتماعی و عوامل موثر بر آن وچگونگی نقشرسانه در افزایش آن، فصلنامه پژوهش و سنجش، شماره 53، پیاپی 1.

باربارا میتسال، بررسی مفهوم اعتماد در میان جامعه شناسان کلاسیک، ناصرالدین غراب، فصلنامه نمایه پژوهش، سال پنجم، شماره 48.


❌پایان❌

Report Page