استفانیک به جای چنی؛ خداحافظ محافظهکاری، سلام ترامپیسم!
دیدارنیوز ـ روحالله نخعیینگه دنیا ۷
«ینگه دنیا» ستون ثابت روحالله نخعی روزنامهنگار حوزه بینالملل در دیدار است که به فضای سیاسی ایالات متحده میپردازد. در این شماره به موضوع تسلط ترامپیسیم بر حزب جمهوریخواه پرداخته شده است.
اوایل این هفته، سؤال مهم پسا۲۰۲۰ جمهوریخواهان عملا جواب قطعی خود را گرفت. آیا قرار است حزب جمهوریخواه بعد از شکست ترامپ راه خود را برود یا بناست همچنان شخصیت حزب در هماهنگی با شخصیت ترامپ تعریف شود؟ آخر هفته گذشته و با رأی جمهوریخواهان مجلس نمایندگان، لیز چنی از ایالت وایومینگ، از جایگاه ریاست کنفرانس جمهوریخواه در مجلس یعنی جایگاه شماره ۳ این حزب در این نهاد برکنار شد و یکی دو روز بعد از آن، چنان که پیشتر هم پیشبینی شده بود، الیز استفانیک از ایالت نیویورک به عنوان جانشین او انتخاب شد. کنارزدن چنی و انتخاب استفانیک برای جانشینی او مشخص کرد که حزب جمهوریخواه چنان که میشناختیم، در سال ۲۰۱۶ به پایان رسیده است و اکنون در آمریکا با موجودیت سیاسی کاملا جدیدی مواجهیم که تنها و تنها یک محور دارد: دونالد ترامپ.
این تنها تفسیری است که از برکناری چنی ممکن است. جرم او این بود که پس از پیروزی جو بایدن در انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۰، صحت این انتخابات را انکار نکرد و ریاستجمهوری بایدن را غیرقانونی و نامشروع نخواند. البته او به ارتکاب این عمل شنیع در گامهای بعدی هم ادامه داد. بعد از حمله هواداران ترامپ به کنگره در ششم ژانویه ۲۰۲۰ در نتیجه درخواستهای او که با کشته و زخمی و خرابی همراه شد، او از این حمله حمایت نکرد، ترامپ را بابت این حمله شایسته مذمت دانست، از برخورد کنگره با ترامپ بابت اقداماتش حمایت کرد و رفتار ترامپ و حامیانش را در این زمینه رد کرد.
چنی البته کمی بعد از ماجراهای ژانویه یک بار در معرض رأی مخفی نمایندگان قرار گرفت و از برکناری جان به در برد، اما بعد از گذشت زمان، رهبران و بازیگران حزب جمهوریخواه در تصمیم خود مبنی بر روند پیشرو مصمم شدند. چنی حاضر نشد از دوربرگردان استفاده کند و برخلاف مواضع روزهای قبلش در محکومیت ترامپ، دوباره در پایگاه او قرار گیرد و خط بقیه را تکرار کند، همانند کاری که کوین مککارتی، رهبر جمهوریخواهان مجلس یا نیکی هیلی، مقام سابق دولت ترامپ کردند و بعد از انتقادهای تند اولیه، کمی بعد دوباره ساز موافق با آقای رئیس را کوک کردند. چنی البته در این فاصله مرتکب یک گناه نابخشودنی دیگر نیز شد و وقتی رئیسجمهور جدید، جو بایدن برای اولین سخنرانیاش در جلسه مشترک کنگره آمد، به شیوه مرسوم شیوع دوران کرونا مشت به مشت او کوبید و عملا با او دست داد. پخش گسترده ویدئوی این لحظه از تعامل حداقلی این نماینده جمهوریخواه با رئیسجمهور دمکرات به عنوان یک اتفاق جنجالی در شبکههای اجتماعی، خود نشان میداد که چنی در چه دنیایی حضور دارد.
برعکس الیز استفانیک که حالا جای چنی را گرفته است، البته خیلی پیشترها چنین دورزدنی را تجربه کرد. استفانیک که با شعارهایی نسبتا میانهروانه و با ادعاهای نوگرایانه و متفاوت به مجلس راه یافته بود، در همین مدت فهمید که در این حزب جایی برای مخالفخوانی او نیست و برخلاف مواضع پیشینش، به تمجیدکنندگان ترامپ پیوست. البته پاداشش را هم گرفت و در همین سن و سال و سابقه کم، به جایگاهی بالا در ساختار حزب رسید.
مقایسه چنی و استفانیک به خوبی نشان میدهد که موضوع اصلی در تصمیمگیریهای بازیگران ارشد حزب چیست. اگر از میان جمهوریخواهانی که لب به مخالفت با ترامپ گشودهاند، کسانی مثل سناتور میت رامنی یا سناتور سوزان کالینز، میانهرو خوانده شوند، چنی را نمیتوان میانهرو خواند. او که از سابقهداران جمهوریخواه است، مواضعی کموبیش شبیه به پدرش دارد، یعنی دیک چنی، معاون اول رئیسجمهور جورج دبلیو بوش و چهرهای که در زمان خودش تندرو محسوب میشد. او به جز مخالفت اخیرش با ترامپ، جای دیگری ساز مخالف با حزب نزده است و اساسا به دلیل مواضع و سوابقش به جایگاهی که داشت رسیده بود. حتی در رابطه با ترامپ نیز نمیتوان گفت او از مخالفان جدی رئیسجمهور سابق در مجلس نمایندگان بوده است. طبق بررسی وبسایت ۵۳۸، او در ۹۲.۹ درصد آرایی که در مجلس نمایندگان در دوران ترامپ داده است، هماهنگ با موضع دولت و رئیسجمهور ترامپ تصمیم گرفته است، در حالی که این نسبت درباره استفانیک بسیار کمتر بوده است، تنها ۷۷.۷ درصد. عملکرد چنی در جایگاه خود نیز انتقادی به همراه نداشته است. استفانیک هم البته آن قدر در این ساختار سابقه نداشته که بشود گفت، جایگزین بدیهی چنی شده است. چنی برکنار شد، چون وقتی گردوخاک خوابید و قرمزها به خودشان آمدند، دست از انتقاد از ترامپ و دفاع از نتیجه انتخابات برنداشت و الیز استفانیک به جانشینی او انتخاب شد تا در سخنرانیاش از رئیسجمهور محبوب سابق تقدیر و تشکر کند. معیار تنها یک چیز بود.
این رفتوآمد بالاخره تکلیف را مشخص کرد. روندی که از ۲۰۱۶ با پیروزی ترامپ در انتخابات مقدماتی حزبی ریاستجمهوری کلید خورد، با ناکامی ترامپ در رسیدن به دوره دوم و شکست او در انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۰ متوقف نشده و بلکه به کمال رسیده است. همان طور که سال گذشته مشخص شد، وقتی برای اولین بار، حزب جمهوریخواه هیچ سند و پلتفرمی به عنوان مسیر پیش رو در مجمع عمومی خود منتشر نکرد و هیچ اولویت، وعده، خواست و دغدغهای را به عنوان چراغ راه حزب در بزنگاههای در پیش مشخص نکرد. برنامه حزب در یک جمله، تلاش برای پیروزی رئیسجمهور ترامپ در انتخابات خلاصه کرد بدون این که حتی رهبران حزب به خود زحمت بدهند و بگویند در صورت کسب این پیروزی، چه میخواهند بکنند. همه چیز در ترامپ خلاصه شد.
موضوع اصلی در حزب جمهوریخواه دیگر رویکرد محافظهکار نیست، گرایشهای قدرتمحور و تکیه بر فشار و نیروی نظامی در صحنه سیاست خارجی نیست، رویکردهای سنتی و مذهبی در صحنه مسائل اجتماعی نیست، راستگرایی اقتصادی نیست، حمایت از صاحبان سرمایه نیست، اقناع مردم به حمایت از سیاستهای جمهوریخواهانه نیست، حمایت از نیروهای نظامی و پلیس نیست. شاید همه یا بیشتر اینها کموبیش مواضع جمهوریخواهان باشند، اما موضوع دیگر هیچ کدام از اینها نیست. موضوع اصلی و شاید تنها موضوع، تبعیت از منویات پیشواست!