از کتابسوزی‌ها تا دانش‌سوزی‌ها و این تمجید!

از کتابسوزی‌ها تا دانش‌سوزی‌ها و این تمجید!

علیرضا کفایی

ابن‌ندیم، نویسنده الفهرست می گوید در قصر آپادانا در تخت جمشید نوشته‌هایی به صورت لوح‌های چوبی، سنگ و خاک رس در موضوعات متعدد وجود داشت. تعداد بسیاری از این الواح به وسیله اسکندر مقدونی(۳۳۳ پیش از میلاد) نابود شد یا به کتابخانه اسکندریه فرستاده شد. کشف سی هزار لوحه از گل رس در سال ۱۹۳۴ میلادی در زیر زمین ویرانه‌های کاخ آپادانا در تخت جمشید این گفته را تأیید می‌کند

باستانشناسان این بخش را خزانه تخت جمشید یا کتابخانه استخر نامیده‌اند. اسکندر همین‌طور ۲۰۰۰۰ چرم گاوی را که اوستا بر روی آنها نوشته شده بود سوزاند"

تورج دریایی استاد کرسی ایران باستان دردانشگاه کالیفرنیا می‌نویسد: "اعراب مسلمان در خوارزم کتاب‌های مغان را سوزاندند که کار عجیب و نامعمولی بود"

شجاع الدین شفا، محمد معین و عبدالحسین زرین کوب در مورد کتاب‌سوزی در جندی شاپور پس از فتح ایران توسط اعراب سخن رانده‌اند، منابع اولیه تاریخی مورد اشاره همه این نویسندگان، کتاب مقدمه این خلدون است.

در جریان حمله سلطان محمود غزنوی به ری بخشی از کتابخانه بزرگ ری به آتش کشیده شد و بخشی دیگر به بخارا یا به نقلی دیگر به غزنین انتقال یافت، سوزاندن کتاب‌های شیعیان و برخی دیگر از گروهای اسلامی مد نظر بوده‌است.

دانشنامه کتابخانه و دانش اطلاعات می‌نویسد:"یک بار دیگر تمدن عظیم ایرانیان به وسیلهٔ مهاجمین نابود شد؛ این بار به وسیله قبایل مغولان و تاتارها(۱۲۲۰ میلادی)؛ آنها معبد ها را تبدیل به طویله اسبانشان کردند، کتابخانه‌ها را سوزاندند و از نسخه‌های گران‌بها به عنوان سوخت استفاده می‌کردند"

در ایران معاصر، احمد کسروی جشن کتابسوزان داشت، وی و برخی از پیروانش در روز اول دی ماه کتاب‌هایی را که زیانبار می‌دانستند طی مراسمی می‌سوزاندند، احمد کسروی، تأسیس‌کننده باهماد آزادگان، در گفتاری در روز یکم دی ماه 1322 که کتاب میسوزانیدند، در سخنرانی می‌گوید:"سرچشمهٔ بدبختی شرقیان اینهاست که باید از میان رود. امروز جوانان که سر می‌افرازند گرفتار اینها می‌شوند و بیشتر ایشان بیکبار تباه می‌گردند، اینست ما چنان‌که از یکسو آمیغهای [=حقایق] زندگی را می‌پراکنیم همچنان باید باین کتابها پرداخته بنابودی آنها کوشیم."

و برخی؛ کتاب ها و دیوان خیام و حافظ و مولوی و نثر گلستان سعدی را سوزانده اند.

در اواخر سال ۱۳۸۴ با تغییر "مرکز امور مشارکت زنان" به "مرکز امور زنان و خانواده" در دولت نهم (دولت احمدی نژادی)، شایع شد که مدیریت جدید تصمیم داشته کتاب‌های "کتابخانه تخصصی زنان" را که در دوران سیدمحمد خاتمی ایجاد شده بود از بین ببرد، اما در لحظات آخر کار متوقف شده و به تعطیل کردن کتابخانه و ایجاد محدودیت دسترسی به کتاب‌ها اکتفا شد، هرچند که گفته می‌شود تعدادی از کتاب‌ها از مرکز خارج شده و بازگردانده نشده‌است.

عباس تبریزیان که نزد برخی معروف به "پدر طب اسلامی" است یکی از کتاب‌های مرجع در زمینهٔ آموزش پزشکی یعنی "اصول طب داخلی هاریسون" را سوزاند." در عین حال، سه تن از پزشکان معترض به این اقدام، توسط یکی از دادگاه‌های جمهوری اسلامی، هر یک به ۶۰ ضربه شلاق، محکوم شدند.

بطور خلاصه و بدون توضیح اضافه می بینیم که در دولت سیزدهم (رئیسی) اساتید برجسته دانشگاه به التهاب آفرینی و همراهی با دانشجویان و اغتشاش متهم و اخراج می شوند و نورسیده های رانتی و غوغا سالار که برخی عربده کشان هستند به دانشگاه راه می یابند، مرگ علم و دانش است، دانشگاه که محل تربیت دانشجویان و آینده سازی ایران است از بار علمی تهی می شود و با این وضعیت و دفاع دولت و وزارت کشور از این عمل و رفتار ناشایست می بایست منتظر بحران در علم و انتقال دانش روز بود

آنچه در پیش چشم این ملت به گواهی تاریخ در حال وقوع است، نهی از معروفترین معروفات یعنی علم و دانش اندوزی در ام القرای ادعایی اسلام! است، همان که پیامبرش بر جستن علم ولو بالسین امر کرده و اینگونه شاهد تاراج میراث گرانبهای فرهنگ و تمدن و علم و مهاجرت عالمان و اندیشمندان و دانشمندان و دانشجویان هستیم.

آیت الله خامنه ای در همین روزهای تلخی که بر دانشگاه می گذرد از دولت فعلی تمجید می کند چنانکه آن رئیس دولت اسبق (احمدی نژاد) را که ید بیضایی در اخراج اساتید دانشگاه و علم سوزی داشت نزدیک النظر دانستند.

آن کتابسوزی ها و این دانش سوزی ها که جز ویرانی نیستند و این تمجیدها عبرت است.


*کانال نویسنده

*بازنشر: کانال تلگرام کلمه

Report Page