آیینهای اختراعشده برای مقابله با همهگیری
دکتر محفوظ خیری ـ خالد ایوبینیا
در طول قرنهایی طولانی پیوسته وباها و بیماریهای همهگیر جهان را فرا گرفته است و در بسیاری از وقتها چیزی را باقی نمیگذاشت و رها نمیکرد و در بعضی مواقع بر انسان، حیوان و حتی گیاهان تأثیر میگذاشت. هر وقت درد این بیماریها بر مردم فشار وارد میساخت برای مقابله با آن به هر وسیلهای ممکن پناه میبردند. در صورتی که ناتوان میگشتند، نفسهایشان به اختراع وسایل دیگر فکر میکرد که معتقد بودند آن وسائل خارقالعاده هستند و معادلات را معکوس مینمایند. اگر مردم تحت تأثیر نور هدایت و دانش صحیح هدایت نشوند، ناگزیر در تلهی خرافات گیر خواهند کرد و پنهان نخواهد ماند بلایی که به خاطر این خرافات بر سر آنها وارد خواهد آمد، از آن بلا و مصیبت بزرگتر خواهد بود. پس دارو به درد تبدیل میشود و نجاتدهنده به هلاککننده، و در سطح جامعه، ما میتوانیم بسیاری از رفتارهای نادرست را که برخی از افراد آن را برای مقابله با همهگیری استفاده می کنند رصد کنیم که این راهکارها اشتباه هستند و دین حنیف اسلام، نخستین بار آنها را قبل از آنکه دانش وباشناسی و بیماریها خطر آنها را ثابت کند، محکوم میکند.
برخی از این اعمال که دین اسلام آن را محکوم میکند عبارتند از:
نخست: اجتماع در یک مکان برای دعا و تضرع:
در نیمهی قرن هشتم هجری وبای طاعون به جهان حمله کرد؛ وبایی که به طاعون سیاه معروف بود. مورخان مصر از حوادثی بزرگ خبر دادهاند که بر اثر این وبا در جهان روی داد آنجا که عظمت این خطر به جایی رسید که عقلها از تصور آن متحیر ماند و بلا همه مصر را در بر گرفت تا جایی که از حد خارج شد، و تعداد مبتلایان قابل شمارش نبود و همه جا پر از داد و فریاد بود. «ابن تغری بردی» میگوید: خانهای را نمیدیدی مگر اینکه فریاد و گریه از آن بلند بود. از خیابانی نمیگذشتی مگر اینکه چندین مرده را در آن میدیدی. این وبا به حدی شدت یافت که مردم از شمارش مردگان ناتوان شدند. مورخان به بیان عوارض این وبا بر روی انسانها پرداختهاند از جمله: مبتلایان احساس تب بسیار بالایی میکردند، و احساس تهوع مینمودند و هنگامی که یکی از آنها آب دهان میانداخت، به جای بصاق، خون از دهانش خارج میشد و میمرد سپس خانوادهاش یکی بعد از دیگری میمرد تا اینکه بعد از یک یا دو شب همه اعضای یک خانواده میمردند.
این مورخ اهل قاهره در خصوص تدابیری که مردم آن زمان برای محافظت از آن بیماری اتخاذ کرده بودند، سخن گفته و میافزاید: کسی که به این وبا مبتلا میشد، به خاطر سرعت مرگ، وقت نوشیدن شربت، دارو مراجعه به اطبا را نمییافت، در ماه شعبان در کشور مصر، «وبا» افزایش یافت و در ماه رمضان شدیدتر شد در حالی که فصل زمستان فرا رسیده بود، حاکمان کشور به مردم دستور دادند که برای دعا کردن در مساجد جمع شوند. در میان مردم فریاد زده شد که پرچمها و مصحفها را با خود حمل کرده و به قبة النصر در خارج قاهره بروند. همه مردم در مساجد مصر از جمله مساجد شهر قاهره جمع شدند و به مصلای خولان در قرافه رفتند.
واقعیت این است که هیچکس تضرع و زاری به سوی خدا با دعا و پناه بردن به خدا را انکار نمیکند بلکه شرعاً کاری مطلوب و خوب است چنان که خداوند میفرماید: فَلَوْلَا إِذْ جَاءَهُمْ بَأْسُنَا تَضَرَّعُوا وَلَكِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}؛ آنان چرا نبايد هنگامي كه به عذاب ما گرفتار میآيند، خشوع و خضوع كنند (و بيدار شوند و اندرز گيرند و با تضرّع و زاری دست دعا به سوي باری بلند كنند و آمرزش خواهند؟) ولي دلهايشان سخت شده است و (نرود ميخ آهنين بر سنگ! و علاوه از قساوت قلب) اهريمن (هم) اعمالی را كه انجام میدهند برايشان آراسته و پيراسته است . [الأنعام: ٤۳]
خداوند بر برطرف کردن بلا و مصیبت از بندگانش تواناست، ولی آنچه که مردود است، اجتماع با صفات و هیأتهای مشخص و اختراع عبادتهایی است که از جانب پیامبر صلی الله علیه وسلم هیچ فرمانی در خصوص آن وارد نشده است و ادعای اینکه چنین عبادتی طاعون را از بین برده و بیماری را برطرف میکند. حافظ ابن حجر میگوید: وقتی که در سال ۸۳۳هجری طاعون شدت یافت، سلطان وقت دستور داد که از علما در خصوص طاعون استفتا کنند که آیا اجتماع جهت دعا برای برطرف شدن آن مشروعیت دارد یا نه؟ و علمای گذشته در این خصوص چه نظری داشتهاند؟ علما جوابهایشان را نوشتند و نظریههای متفاوتی ارائه دادند و از این میان چنین نتیجه گرفته شد که دعا و تضرع مشروع است و قبل از آن باید توبه کنند و از ظلم و ستمها بیرون آیند، باید امر به معروف و نهی از میان را انجام دهند و اینکه آنان دلیلی در دست ندارند که مسلمانان گذشته برای چنین چیزی در مساجد و جای خاصی اجتماع کرده باشند.
امروزه پس از توسعه علوم اپیدمیولوژیک [همه گیرشناسی]، متوجه میشویم که اجتماع آنها دلیل اصلی شیوع این بیماری همهگیر و شیوع آن بوده و هیچ پایهای شرعی و پزشکی نداشته است بلکه در نصوص شرعی نهی از چنین اجتماعی وارد است بخصوص زمانی که در میان اجتماع بیمارانی باشند که ترس سرایت بیماری به دیگران وجود داشته باشد. پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: «لَا يُورِدُ مُمْرِضٌ عَلَى مُصِحٍّ»؛ نباید کسی که بیمار است را به میان کسانی که بیمار نیستند وارد نمود. [صحیح بخاری].
دوم: اجتماع برای خواندن صحیح بخاری:
زمانی که مصیبتها و بیماریهای واگیردار در عصر ممالیک و دورههای بعد از آنان افزایش یافت، برخی از مردم ادعا کردند که اجتماع برای خواندن صحیح بخاری سبب برطرف شدن بیماریهاست حتی این عادت در نزد سلاطین مصر و شهرهای شام در اطراف آن در دوران دولت نوریه و حکومتهای ممالیک و عثمانیها بعد از آن نیز استقرار یافت. بلکه برخی از علما تلاش کردند اصل و اساسی را برای این کار پیدا کنند. از جمله شیخ ابومحمد بن ابیجمره میگوید: یکی از عارفان -که همه به فضل و بزرگواری او اعتراف دارند- به من گفت: بیگمان (صحیح بخاری) در هر زمان بروز مشکلات و سختی خوانده شود، آن شدت و سختی برطرف میشود و در هر مرکبی حمل گردد آن مرکب نجات مییابد. امام بخاری مستجاب الدعوة بود و برای خوانندهی کتابش نیز دعا کرده است.
در زمانهای اخیر مردم در بی تفاوتی و سستی به مرحلهای رسیدند که خواندن صحیح بخاری را جایگزین جهاد کردند حتی هنگامی که دشمن به آنان حمله میکرد با آنان مبارزه نمیکردند بلکه برای خواندن و ختم صحیح بخاری در یک مجلس به مساجد پناه میبردند.
ابن تَغْرِي بَرْدِي در خصوص طاعون بزرگ در سال ۷٤۲ هجری بیان میکند وقتی که این وبا به کشور مصر رسید و قضیه آن بزرگ شد، امرا و عموم مردم برای خواندن صحیح بخاری در مسجد جامع ازهر اجتماع کردند و قرائت صحیح بخاری در این مسجد و دیگر مساجد چندین روز طول کشید اما این «وبا» چند سال متوالی دوام یافت. ابن کثیر در بیان حوادث سال ۷٤۹ هجری مینویسد که اخبار متواتر در خصوص وقوع «وبا» در اطراف کشور مصر وارد است. در خصوص کشور «قرم» [شبه جزیره کریمه، شبه جزیره ای است بر ساحل شمالی دریای سیاه از اتحاد جماهیر شوروی سابق] قضیه بزرگ و مردگان در آن بسیار بودند. سپس میافزاید که این «وبا» به کشور فرانسه نیز انتقال یافت تا جایی که گفته شده بیشتر اهل قبرص یا قریب اکثریت بر اثر این وبا مردند. همچنین در شهر غزه بسیار دردناک بود. نماینده غزه برای نماینده دمشق نوشت که از روز عاشورا تا صفر سال آینده قریب پانزده هزار نفر مردند. و در همین سال در روز جمعه هفتم ربیع الاول صحیح بخاری خوانده شد و قُضات و جماعتی از مردم در این اجتماع حضور یافتند. مقریزی در بیان حوادث سال ۷۷٥ هجری مینویسد: سلطان وقت در قصر قلعة الجبل در دمشق در هر روز از روزهای ماه رمضان با حضور قضات و مشایخ علم، جهت تبرک، صحیح بخاری میخواند تا بلا و گرانی که بر سر مردم نازل شده، برطرف شود، این کار استمرار یافت و شهابالدین احمد بن عریانی و زینالدین عبدالرحیم عراقی هر روز صحیح بخاری میخواندند.
حوادث در این مورد زیاد هستند که بررسی همه دشوار است. بهر حال صحیح بخاری کتابی عظیم است که مشتمل بر احادیث صحیح از رسول خدا صلی الله علیه و سلم، سنتها و زندگی آن حضرت است اما آنچه از احادیث، شرح حال و فتاوای اصحاب در آن وجود دارد مانند قرآن از ما خواسته نشده که برای عبادت آن را بخوانیم. احادیث آن بر ۹۷ کتاب تقسیم شدهاند که از جمله میتوان به کتابهای عبادات، معاملات، سِیَر و ... اشاره نمود. پس منحصر کردن همهی این کتابها برای طلب شفا، و محفوظ ماندن از بلا و بیماری ها خود را به سختی افکندن است و شایسته است برای این امر به دعاهای مأثور از پیامبر صلی الله علیه و سلم اکتفا شود از جمله از ابوهریره روایت است که رسول خدا صلی الله علیه و سلم فرمود: «تَعَوَّذُوا بِاللَّهِ مِنْ جَهْدِ البَلاَءِ، وَدَرَكِ الشَّقَاءِ، وَسُوءِ القَضَاءِ، وَشَمَاتَةِ الأَعْدَاءِ»؛ «از گرفتاری، نگون بختی، قضای بد و خوشحال شدن دشمنان به خدا پناه ببريد».
ابوالفضل مبارکفوری میگوید: ما بر این باوریم که شفای بیماران، برطرف کردن سختی ها و نجات یافتن کشتیها با مردمانی که بر آن سوار هستند و... از وظایف صحیح بخاری و نتایج وجود یا قرائت آن نیست. بی گمان وجود کتاب صحیح بخاری در کشتی مانع غرق شدن آن نیست و وجود آن در خانه ها، آنها را از حریق محافظت نمیکند. وقایع و حوادثی که بر این ادعا دلالت میکند نقلاً و عقلاً قابل شمارش نیستند. اگر آنچه که شیخ ابو جمره میگوید: صحیح باشد، پس مصحف – کتاب خداوند – برای این کار شایستهتر بود بلکه بهتر از آن بود و هیچ جدالی در این نیست هرچند که برخی آن را بزرگ بشمارند. بلکه حرص بر صحیح بخاری وپیوسته قرائت آن برای این است که به آنچه در آن نوشته شده از قبیل فرایض و مستحبات دینی عمل شود تا از پیامبرمان صلوات خدا بر او باد پیروی کرده و به او اقتدا نموده باشیم.
سوم: اختراع آیین هایی شگفتانگیز از عبادت
وقتی که بلا بر سر مردم آمد، آیینها و عبادتهایی اختراع کردند و آن را به تجربه شدهها نسبت دادند؛ آنجا که ادعا میکنند که در زمان یا مکانی معین تجربه شده و گرفتاری و مصیبت برطرف شده است. یکی از شگفتانگیزترین آنچه که در این خصوص مطالعه میکنیم موردی است که مورخان از کاتب السرّ در کشور مصر نوشتهاند که وقتی طاعون به کشور مصر رسید، سلطان کشور مصر و شام «الملک الناصر» دستور داد که چهل مرد شریف را که نام همهی آنها محمد باشد، جمع کنند و از دارایی او پنج هزار درهم را بر آنان تقسیم کنند و آنان را در مسجد جامع الازهر بنشانند، آنان پس از جمع شدن، بعد از نماز جمعه آنچه که برایشان میسر بود از قرآن را تلاوت کردند سپس آنان به همراه همه مردم که در آنجا حضور یافته و مسجد را پر کرده بودند بر پایشان ایستادند و به دعا پرداختند و پیوسته تا وقت نماز عصر به دعا و نیایش ادامه دادند سپس آن چهل شخص بر بالای سطح مسجد رفتند و همگی با هم اذان عصر را گفتند سپس پایین آمدند و با مردم نماز عصر را خواندند و پراکنده شدند. این کار را که انجام دادند به پیشنهاد برخی از عجمهای آن زمان بود. ابن حجر گفت: برخی از عجمها به شریف گفته بودند این کار طاعون را برطرف می کند. این کار را کردند اما بر طاعون افزوده شد.
چهارم: گریه و زاری با دعاهایی اختراع شده یا صفات غیر وارد شده از پیامبر صلی الله علیه وسلم
حافظ ابن کثیر مینویسد: هنگامی که در اوایل سال ۷٤۹ هجری بر اثر طاعون مرگ و میر افزایش یافت و هر روز بیشتر از صد تن میمردند. -ابن کثیر در آن عصر میزیست و عمرش از پنجاه سال گذشته بود. وی میگوید: - در صبح روز نهم ربیع الاول مردم در محراب الصحابة جمع شدند و به صورت پراکنده ۳۳٦۳ بار سورهی نوح را خواندند. این کار را به خاطر خواب مردی انجام دادند که گفته بود: رسول خدا صلی الله علیه و سلم را در خواب دیده و آنحضرت وی را به چنین کاری راهنمایی و توصیه کرده است. مقریزی مینویسد که در ماه رجب همان سال نامهای از جانب نماینده شهر حلب آمد که برخی از انسانهای صالح پیامبر را در خواب دیده و شکایت طاعونی را بر سر مردم آمده به نزد آن حضرت بردهاند و پیامبر صلی الله علیه و سلم آنان را به توبه کردن و خواندن این دعا دستور د اده است. دعا این است: «اللهمّ سكن هيبة صدمة قهرمان الجبروت، بألطافك النازلة الواردة من فيضان الملكوت، حتى نتشبّث بأذيال لطفك، ونعتصم بك عن إنزال قهرك، يا ذا القوّة والعظمة الشاملة، والقدرة الكاملة، ياذا الجلال والإكرام» وی چند نسخه از این دعا را نوشته و به حماهة، طرابلس و دمشق هم فر ستاد.
این کارهایی که ذکر گردید بر سطح سر درگمی و سرگردانی مردمی دلالت میکند که تسلیم خرافات شده و از منهج حق دور شده بودند. این بدان خاطر است که مسلمانان هنگامی که با اختراع عبادتها و دعاهایی با تعالیم دین اسلام مخالفت ورزیدند و آن را به تجربه و رؤیاها نسبت دادند ندانسته سهم زیادی در انتشار وبا و طاعون داشتند. تاریخ روشن ساخت که همه کارهای چهارگانهای که برای پیشگیری از طاعون به کار بردند اشتباه بوده است. در آن روزگار اطبای جهان همه از پیدا کردن دلایل و اسباب سرعت انتشار این طاعون ناتوان ماندند با اینکه در آن زمان بیشتر از یک سوم ساکنان اروپا را نابود کرد و در همان وقت در آسیا و خاور میانه نیز انتشار یافت. تا اینکه در آینده روشن شد که تعامل بهتر آن است که دو اصل در آن رعایت گردد:
نخست: تدابیر قرنطینه کردن شخصی که در صحیح بخاری روایت شده که پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود: «إِذَا سَمِعْتُمْ بِالطَّاعُونِ بِأَرْضٍ فَلاَ تَدْخُلُوهَا، وَإِذَا وَقَعَ بِأَرْضٍ وَأَنْتُمْ بِهَا فَلاَ تَخْرُجُوا مِنْهَا»؛ هر وقت شنیدید که طاعون به سرزمینی وارد شده، شما به آنجا نروید و هر وقت در جایی طاعون آمد که شما در آنجا بودید از آنجا بیرون نروید.
یکی از زیباترین نکات در این تفسیر حدیث جملهی « إِذَا سَمِعْتُمْ» است که برای تعبیر از عدم رؤیت حادثه با چشم بکار برده میشود؛ یعنی هر وقت به شما خبر داده شد یا به گوشتان رسید که طاعون به سرزمینی وارد شده است، جهت کاستن از خسارتها و جلوگیری از انتشار بیماری، به آنجا نروید.
ای کاش میدانستم کسی که این حدیث را در صحیح بخاری میخواند چگونه آن را میفهمید که بعد از خواندن آن دستور میداد که مردم دستهجمعی و گروه گروه در اوج انتشار این بیماری واگیردار در یک جا گرد آیند که ناچار مبتلایان به طاعون نیز در میانشان بودهاند، تا صحیح بخاری را به صورت دستەجمعی بخوانند یا به شکل و هیأتها و تلاوتهایی اجتماع کنند که از هیچ یک از علمای سلف نقل و روایت نشده است.
دوم: اقدامات احتیاطی پیشگیرانه مانند بهداشت و ضد عفونی کننده برای جلوگیری از انتشار بیماری، به عنوان مثال، در مورد طاعون ، آزمایش های آزمایشگاهی بعداً ثابت کرد که باکتری های ایجاد طاعون توسط جوندگانی مانند موش ها نگهداری میشوند و در داخل آن تکثیر و رشد کرده و عفونت آن از طریق ککهایی که موشهای آلوده را نیش میزنند و سپس انسان را نیش میزنند یا در نتیجه گاز گرفتن موش های عفونی انسان را، به طور مستقیم به انسان یا از یک شخص به شخص دیگر مستقیماً از طریق قطرات سرفه و عطسه در صورت طاعون ریه منتقل میشود.
مطالب مرتبط:
كرونا و دیدگاه فقه دربارهی بیماریهای واگیر
منبع: اصلاحوب