آیا قرآن تحریف شده است؟
بینام کابلیبیشتر اوقات حتی مطرح نمودن این سوال باعث نارضایتی خاطر عده ای از مسلمانان میشود، چون مفسران و کسانی که به این اشخاص تعلیم دین داده اند، همه روی این نکته تأکید کرده اند که حتی یک حرف قرآن هم تحریف نشده و قرآن کاملاً به همان شکلی که توسط جبرئیل به محمد فرستاده شده بود، امروز در دسترس امت قرار دارد. در مورد ترتیب سوره های قرآن جمیع علمای اسلام بر این نکته توافق دارند که ترتیب سوره ها در قرآن امروزی از ترتیب نازل شده سوره ها تفاوت دارد. همین نکته مرا واداشت تا در مورد تحریف قرآن پژوهش نمایم.
تحریف در لغت به معنی کج کردن، تغییر و تبدیل، و گردانیدن سخن از جایش است. در عموم میتوان از واژه تحریف در مورد هر چیزی استفاده کرد اما در خصوص این واژه در مورد تغییر متن نوشته شده کتاب مورد استفاده قرار میگیرد. در اسلام تحریف به عنوان ادعایی جهت بیان تغییرات، مخصوصاً تغییرات در تورات و انجیل مورد استفاده قرار میگیرد. مسلمانان معتقد اند که مطالب انجیل و تورات توسط یهودیان و عیسویان تحریف شده اند. برخی از مسلمانان مخصوصاً مسلمانان شیعه مذهب معتقدند که مطالب قرآن هنگام جمع آوری آن تحریف شده اند.
آیا قرآن به تفسیر ضرورت دارد؟
یکی از راه های دستبرد به قرآن و تحریف معانی آیات قرآن، تفسیر نادرست آیات قرآن است. هنگام مباحثه در مسائل قرآنی به کسانی بر میخوریم که ادعا مینمایند فهم قرآن آسان نیست و ضرورت به تفسیر دارد. عده ای حتی از این هم فراتر رفته و میگویند که برای فهم قرآن و دین باید به فقه مراجعه شود. اما آیا واقعاً قرآن به تفسیر ضرورت دارد؟ قرآن در ان مورد چه میگوید؟
وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ
و قطعا قرآن را براى پندآموزى آسان كرده ايم پس آيا پندگيرنده اى هست (قمر، ۱۷)
این سخن در سوره قمر سه بار دیگر در آیات ۲۲، ۳۲ و ۴۰ تکرار شده است. به عین شکل در آیه ٩٧ سوره مریم به آسان بودن قرآن اشاره شده است.
فَإِنَّمَا يَسَّرْنَاهُ بِلِسَانِكَ لِتُبَشِّرَ بِهِ الْمُتَّقِينَ وَتُنذِرَ بِهِ قَوْمًا لُّدًّا
در حقيقت ما اين [قرآن] را به زبان تو آسان ساختيم تا پرهيزگاران را بدان نويد و مردم ستيزه جو را بدان بيم دهى (مریم، ۹۷)
در مورد آسان بودن قرآن به علاوه آیات فوق چندین آیه دیگر نیز مطالبی را بیان نموده اند:
سوره الدخان آیه ۵۸ بر آسان بودن قرآن تأکید مینماید؛
سوره فصلت آیه ۳ بر روشن بودن آیات قرآن تأکید مینماید؛
سوره یس آیه ۶۹ بر روشن بودن قرآن تأکید مینماید؛
سوره حج آیه ۱۶ آیات قرآن را روشنگر میخواند؛
سوره ابراهیم آیه ۵۲ قرآن را ابلاغی برای مردم میخواند؛
سوره عنکبوت آیه ۴۹ بر روشن بودن آیات قرآن تأکید مینماید؛
سوره آل عمران آیه ۱۳۸ قرآن را بیانی برای مردم میخواند.
این نکته را آیات متعدد قرآن به وضوح و بارها بیان مینمایند که قرآن ابلاغی برای مردم، و برای پندآموزی آسان است. قرآن نه تنها با مفسران بلکه با همه انسانها سخن میگوید.
وَلَقَدْ ضَرَبْنَا لِلنَّاسِ فِي هَذَا الْقُرْآنِ مِن كُلِّ مَثَلٍ لَّعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ
و همانا در اين قرآن از هر گونه مثلى براى مردم زدیم تا باشد كه آنان پند گيرند (زمر، ۲۷)
مثل های قرآن صرفاً برای مفسران نیست بلکه برای مردم زده شده اند. این سوال را باید هرکس از خود بپرسد که آیا در مورد مفاهیم قرآن باید مغز خود را بکار انداخته و اندیشه کند یا بر اساس ادعای برخی از مفسران و به اصطلاح علما، قرآن را از چشم ایشان دیده و کورکورانه از ایشان پیروی کند. در این مورد قرآن میفرماید:
إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِندَ اللّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لاَ يَعْقِلُونَ
قطعا بدترين جنبندگان نزد خدا كران و لالانى اند كه نمى انديشند (انفال، ۲۲)
قطعاً نزد خدا آنهایی که نمی اندیشند بدترین جنبدگان اند. پس این وظیفهٔ مسلمانان است که قرآن را خود مطالعه کرده و بر معانی آن اندیشه کنند. آنهایی که به مفسران حق داده و بدون کسب علم در مورد مسائل از گفته های ایشان پیروی مینمایند باید از خود بپرسند که در آخرت پاسخگو که خواهد بود؟ قرآن در این مورد میفرماید:
وَلاَ تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْؤُولًا
و چيزى را كه بدان علم ندارى دنبال مكن زيرا گوش و چشم و قلب همه مورد پرسش واقع خواهند شد (اسرا، ۳۶)
با موجودیت این همه آیات باز هم مفسران و علمای نامنهاد دین با استناد بر مسأله سجده در داستان خلقت آدم میگویند که پیروی بی چون و چرا کار فرشتگان، و چون و چرا کردن عمل شیطان است. باید در مقابل این گونه استدلال های مکارانه و غرض آلود خیلی محتاط بود و از منطق استفاده کرد. باید اندیشید که با این شکل صحبت نمودن ایشان خود را در کدام مقام قرار میدهند. چرا این علمای نامنهاد مردمانی را که به غرض حصول علم سوالاتی را مطرح مینمایند شیطان میپندارند. یک عالم واقعی به سوالات مردم در حد توان و دانش خود پاسخ فراهم نموده و تصمیم آخری در مورد مسأله را به خود مردم وامیگذارد. در دین اجبار نیست و هیچ کس نباید مجبور ساخته شود تا در مسائل دینی پیرو دیگران شود.
در مورد تفسیر، حتی اگر آیات فوق وجود هم نمیداشتند آیا همین کافی نمی بود که خطاب قرآن بهصورت مستقیم به خود انسانها بوده و هنگام صحبت با مردم همیشه از کلمات “یا ایها الناس” (ای مردم)، “یا ایها المومنون” (ای مومنان)، “یا ایها الذین امنو” (ای کسانی که ایمان آورده اید)، و امثال آن بکار برده شده و حتی یکبار هم گفته نشده که، یا ایها المفسرون؟
اما کم نیست تعداد آنهایی که در تناقض واضح با آیات قرآنی ادعا مینمایند که فهمیدن قرآن آسان نیست و معنی آن را باید در تفاسیر و کتب فقه جستجو نمود. چه بسا بیشتر اوقات میان گفته های مفسران پیرو مذاهب مختلف و حتی میان گفته های مفسران مربوط به یک مذهب اختلافات بزرگی وجود داشته است. بهطور مثال در مسأله شستن یا مسح نمودن پا هنگام وضو دو نظریه مختلف از مفسران مذاهب سنی و شیعه پیشکش میشود.
در مورد وضو در قسمتی از آیه ٦ سوره مائده گفته شده که “…فاغْسِلُواْ وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَامْسَحُواْ بِرُؤُوسِكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَينِ… “. کتاب تفسیر اهل تشیع بنام “بیان السعاده” در مورد همین بخش این آیه میگوید که “صورت و دستها را تا مرفق (آرنج) بشویید و سر و پاها را تا برآمدگی پا مسح کنید”. اما مفسر اهل سنت در “تفسیر جلالین” در مورد همین قسمت این آیه میگوید که “روی های خود را بشوئید و دستهای خود را تا مرافق بشوئید و سرهای خود را مسح کنید و پاهای خود را تا قوزک بشوئید”. تفاوت میان این دو بیان آشکارا و بزرگ است. یکی از مفسران به مسح کردن پاها و دیگری به شستن پاها حکم مینماید.
با این همه اختلاف نظر میان مفسران چگونه میتوان بیانات قرآن را نادیده گرفته و دنبال مفسران روان شد؟ در صورت نفهمیدن مسئله ای اشکالی ندارد که شخص از منابع مختلف جویای معلومات شود اما تصمیم آخری باید با خود شخص باشد چون بر اساس بیانات قرآن، در آخرت مفسر پاسخگوی خود خواهد بود و اشخاص دیگر پاسخگوی خود خواهند بود و گوش، چشم، و قلب افراد همه مورد پرسش واقع خواهند شد.
ترتیب سوره های قرآن
در قسمت ترتیب سوره ها و حتی ترتیب برخی از آیات قرآن، همه مکاتب اسلام همنظر اند و قبول دارند که ترتیب سوره ها در قرآن امروزی از قرآن نازل شده متفاوت است. در مورد اینکه چرا سوره های قرآن امروزی بر اساس ترتیب شان نزول جمع آوری و تألیف نشده اند، نظریات مختلف وجود دارد.
عده ای عقیده دارند که ترتیب موجود سوره ها اجتهادی است؛ یعنی این ترتیب پس از وفات محمد طبق رأی صحابه به وجود آمد.
عقیده دوم این است که ترتیب امروزی توقیفی است؛ یعنی در لوح محفوظ نیز به همین قرار بوده است و به همین ترتیب پیامبر اسلام قرآن را بر جبرائیل عرضه می داشت.
عقیده سوم این است که قسمت بیشتر ترتیب امروزی توقیفی است اما برخی از آن بر اساس رای صحابه به شکل امروزی درآمده است.
نظریه اول نزد علما اعتبار بیشتر دارد. تصدیق یا تردید نظریات دوم و سوم به خاطری ناممکن است که این دو نظریه اتکا بر مجهولات دارند. در کتاب الاتقان فی علوم القرآن بحث مفصلی روی این مطلب صورت گرفته و روایات و عقاید مختلفی در زمینه ارائه شده اما نظر به اختلافات صریحی که در نظریات و عقاید مختلف وجود دارند، نتیجه گیری ناممکن میشود.
نکته ای که در مورد برهم خوردن ترتیب سوره های قرآن واضح است این است که با برهم خوردن ترتیب سوره ها و آیات، بررسی زمانی واقعات و احکام، و درک تفاوت ها میان آیات مکی و مدنی بی اندازه مشکل و حتی ناممکن شده است. با در نظر داشت تعریف واژه تحریف عده ای همین برهم خوردن ترتیب سوره ها و آیات قرآن را تحریف قرآن میپندارند. ترتیب آیات و سوره های قرآن به شکلی که نازل شده بود کار خیلی دشواری بوده است. حتی در زمان ابوبکر این کار را ناممکن می پنداشتند. در این مورد در کتاب اتقان فی علوم القرآن فارسی چنین آمده است.
با اینکه امروزه ترتیب خیلی مشابهای به ترتیب نزولی سوره ها در دست است. برای درک و بررسی بهتر مطالب موجود در قرآن، به علاوه مطالعه سوره های قرآن به ترتیب امروزی، مطالعه سوره های قرآن به ترتیب نزولی نیز توصیه شده است. ترتیب نزولی سوره های قرآن در بیشتر منابع به شکل زیر بیان شده است.
علق، قلم، مزمل، مدثر، فاتحه، لهب، تکویر، اعلی، لیل، فجر، ضحی، شرح، عصر، عادیات، کوثر، تکاثر، ماعون، کافرون، فیل، فلق، ناس، اخلاص، نجم، عبس، قدر، شمس، بروج، تین، قریش، قارعة، قیامه، همزه، مرسلات، طارق، بلد، قمر، ص، اعراف، جن، یس، فرقان، فاطر، ق، مریم، طه، واقعه، شعراء، نمل، قصص، اسراء، یونس، هود، یوسف، حجر، انعام، صافات، لقمان، سبأ، زمر، غافر، فصلت، شوری، زخرف، دخان، جاثیه، احقاف، ذاریات، غاشیه، کهف، نحل، نوح، ابراهیم، انبیاء، مؤمنون، سجدة، طور، ملک، حاقه، معارج، نبأ، نازعات، انفطار، انشقاق، روم، عنکبوت، مطففین، بقره، انفال، آل عمران، احزاب، ممتحنه، نساء، زلزال، حدید، محمد، الرعد، الرحمن، انسان، طلاق، بینه، حشر، نصر، نور، حج، منافقون، مجادله، حجرات، تحریم، جمعه، تغابن، صف، فتح، مائده، توبه
تعداد آیات و سوره های قرآن
در قسمت تعداد سوره ها و تعداد آیات بیشتر اهل سنت را عقیده بر آن است که قرآن امروزی حاوی همه آیاتی است که نازل شده بودند و از این نگاه قرآن دست نخورده باقی مانده است. اما در کتب معتبر حدیث اهل سنت، به خصوص در معتبر ترین کتاب حدیثشان صحیح بخاری، احادیثی وجود دارند که در تحریف قرآن جای شکی باقی نمیگذارند.
در این مبحث کوشش به خرج داده شده تا برای بحث روی مسائل بر آیات قرآن، احادیث صحیح، و کتب معتبر اسلامی استناد شده از استناد به منابع ضعیف خودداری شود. چون جماعت اهل سنت بیشترین تعداد مسلمانان را تشکیل میدهند و ایشان به تحریف قرآن عقیده ندارند، به این منظور بیشتر بر منابع شان استناد شده است.
برای خوانندگانی که در مورد اعتبار کتاب “صحیح بخاری” معلومات ندارند باید متذکر شوم که تعداد بیشماری از علمای برجسته اهل سنت کتاب صحیح بخاری را صحیح ترین کتاب ها بعد از قرآن و یا صحیح ترین کتاب های تصنیف شده، خوانده اند. به عبارت دیگر بر صحت روایات و جمیع متون صحیح بخاری و صحیح مسلم امت اهل علم اجماع دارند. علمای متعدد عقیده دارند که چون محمد بن عبدالله پیامبر اسلام، خود در خواب علما ظاهر شده و کتاب محمد بن اسماعیل بخاری را کتاب خود خوانده، و از طرفی هم حسب ادعای محمد پیامبر اسلام، شیطان نمیتواند خود را به چهره وی در خواب کسی ظاهر سازد، پس کتاب صحیح بخاری، حسب نظریه علمای برجسته اهل سنت کتاب محمد رسول خداست. عده ای از علمای اهل سنت صحیح بخاری را “برادر قرآن” لقب داده اند.
اهل سنت از لحاظ تعداد در بالای فهرست مذاهب اسلام قرار دارند. در مباحث آخر کتاب که بیشتر بر شخصیت و رفتار محمد تمرکز دارند علاوه بر قرآن از همین کتاب حدیث به حیث پایه یا سند استفاده خواهم نمود. هنگام استفاده از احادیث برای به درازا نکشیدن مباحث، در بیشتر موارد تنها ترجمه فارسی احادیث را پیشکش مینمایم.
در مورد تحریف در عموم و تعداد آیات قرآن در خصوص اهل سنت سه روش اصلاح را پذیرفته اند. اول اینکه آنها معتقد اند که خود خدا ممکن است باعث شود که محمد برخی از آیات را فراموش نماید و یا از قرآن حذف نماید. این نظریه اهل سنت بر آیه زیر متکی است.
يَمْحُو اللّهُ مَا يَشَاءُ وَيُثْبِتُ وَعِندَهُ أُمُّ الْكِتَابِ
خدا آنچه را بخواهد محو يا اثبات مى كند و اصل كتاب نزد اوست (رعد، ۳۹)
به عین شکل اهل سنت برای قوت بخشیدن به این اعتقاد خود به آیات ششم و هفتم سوره الاعلی متکی هستند اما شیعه مذهبان با این عقیده اهل سنت موافقت ندارند.
سوره الاعلی (۸۷) آیات ۶ و ۷، سَنُقْرِؤُكَ فَلَا تَنسَى (۶ إِلَّا مَا شَاء اللَّهُ إِنَّهُ يَعْلَمُ الْجَهْرَ وَمَا يَخْفَى (۷
ما بهزودى [آيات خود را به وسيله سروش غيبى] بر تو خواهيم خواند تا فراموش نكنى. جز آنچه خدا خواهد كه او آشكار و آنچه را كه نهان است مى داند (الاعلی، ۶-۷)
اگر خدا خود بخواهد آیاتی را حذف نماید یا باعث شود که محمد آن آیات را فراموش نماید، آیا میتوان این را در سلسله تحریف قرآن رده بندی کرد؟ در آیه فوق گفته شده است که آیات خود را بر تو خواهیم خواند تا فراموش نکنی جز آنچه خدا خواهد، پس میتوان نتیجه گرفت که این آیاتی که امروز در قرآن وجود دارند آیات فراموش ناشده اند و آیاتی را که خدا خواسته فراموش شوند، فراموش شده و در قرآن وجود ندارند.
اما عده ای را عقیده بر آن است که حذف آیات از قرآن به خواست خدا در مغایرت با آیتی قرار میگیرد که در آن گفته شده سنت خدا تغییر پذیر نیست. به این سبب این ادعا را عده ای خلاف صفات خداوندی قلمداد مینمایند.
اعتقاد دوم اهل سنت در مورد تحریف بیان مینماید که ممکن است برخی آیات قرآن توسط برخی آیات دیگر آن منسوخ شده باشند. آیه جدیدی که جایگزین آیه قبلی میشود، ناسخ و آیه قبلی آیه منسوخ گفته میشود. این نظریه بر آیه زیر متکی است.
مَا نَنسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ مِّنْهَا أَوْ مِثْلِهَا أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللّهَ عَلَىَ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
هر حكمى را نسخ كنيم يا آن را به [دست] فراموشى بسپاريم بهتر از آن يا مانندش را مى آوريم مگر ندانستى كه خدا بر هر كارى تواناست (بقره، ۱۰۶)
در مورد تعداد آیات منسوخ عده ای راه افراط را در پیش گرفته و هر آیه را که نتوانسته اند توجیه کنند یا بین دو آیه اختلافی دیده اند، حکم نسخ را صادر کرده اند. عده دیگر حتی وجود آیات ناسخ و منسوخ را کاملاً انکار کرده اند. این عده میگویند: نسخ آیات قرآنی در تضاد با بیان خدا قرار میگیرد که گفته سنت خدا تغییر ناپذیر است. ایشان میگویند آیات قرآن در مورد نسخ بیانات خدا، در مورد کتب قبلی آسمانی اند. بهطور مثال آیات لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِي دِينِ (الکافرون، ۶) و لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَينَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَي فَمَنْ يكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ…(البقره، ۲۵۶) را که برخی از مسلمانان منسوخ میخوانند از نظر برخی دیگر از مسلمانان محکمات دین اند. یکی از علمایی که مخالف نسخ این آیات است، چنین اظهار نظر می نماید؛ “این دست آیات از محکمات و اصول قرآنی هستند و با تفسیر به غرضهای شخصی تندروان کم تدبر، نسخ نمیشوند!” اگر ادعای این صاحبنظر را بپذیریم و قبول نمائیم که این آیات منسوخ نیستند در آن صورت این آیات در تضاد صریح با آیاتی قرار میگیرد که مسلمانان را به جهاد تهاجمی بر علیه کفار حکم مینمایند.
اعتقاد سوم این است که برخی از اهل سنت معتقد اند که محمد تحت نظر جبرائیل برخی از آیات را در قرآن قرار نداده است و برای مثال از آیه رجم یا سنگسار یاد مینمایند که در قرآن امروزی وجود ندارد اما حکم آن باقیست. در معتبر ترین کتاب حدیث اهل سنت یعنی صحیح بخاری در مورد رجم احادیثی وجود دارد.
تاریخچهٔ مختصر تألیف قرآن
در مورد اینکه جمع آوری قرآن در کدام زمان و به چه علتی صورت گرفت میان اهل رأی اختلاف نظر وجود دارد. عدهٔ کمی را عقیده بر آن است که قرآن در زمان حیات محمد جمع آوری شده بود. اما رأی اکثریت بر آن است که پیامبر قبض روح شد در حالی که قرآن در چیزی جمع نشده بود. خطابی در این مورد گفته است که بدین جهت پیامبر اکرم قرآن را در مصحف جمع نکرد که در انتظار نسخ احتمالی بعضی از احکام یا نسخ تلاوت قسمتی از آن بود.
در صحیح بخاری روایتی از زید بن ثابت وجود دارد مبنی بر این که در زمان خلافت ابوبکر وی در حالی نزد صدیق فراخوانده شد که عمر بن الخطاب نیز در آن جا حاضر بود. عمر بن الخطاب به وی گفت کشتار در قاریان (حافظان) قرآن شدت گرفته و بیم آن میرود که با کشته شدن بیشتر قاریان قسمت هایی از قرآن از دست برود. و به این ترتیب عمر درخواست امر جمع آوری قرآن را نمود.
در ابتدا زید بن ثابت مخالفت کرده و گفت چگونه کاری را کنیم که پیامبر نکرده اند. اما بعد به این امر تن در داده و قرار روایت خودش او قرآن را از نوشته هایی بر چوب های درخت خرما، سنگ های نازک، و سینه های مرد ها جمع آوری کرد و آخر سورهٔ توبه را نزد ابوخزیمه انصاری یافت و نزد کس دیگری نیافت. به عین شکل از زبان زید بن ثابت روایت است که هنگام جمع آوری قرآن آیه ای از سورهٔ احزاب مفقود شد که می شنیدند پیامبر آن را میخواند. پس جستجو کردند و آن را نزد خزیمه بن ثابت انصاری یافتند. پس آن را در سوره اش در قرآن نگاشتند.
مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن يَنتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا
از ميان مؤمنان مردانى اند كه به آنچه با خدا عهد بستند صادقانه وفا كردند برخى از آنان به شهادت رسيدند و برخى از آنها در [همين] انتظارند و [هرگز عقيده خود را] تبديل نكردند (احزاب، ۲۳)
در مورد اینکه اگر اشکال گردد که چگونه به صاحبان رقعه ها و سینه های مرد ها اطمینان حاصل شد گفته شده که برای اینکه این مرد ها تألیف معجزآمیز و نظم معروف و بدیعی آشکار می کردند که تلاوت آن را در مدت بیست سال از پیغمبر شنیده بودند، پس تزویر کردن چیزی که از آن نبود امکان نداشت، بلکه ترس از این بود که چیزی از آن صحیفه ها گم شود و از بین برود.
سپس این نوشته های جمع آوری شده تا زمان مرگ نزد ابوبکر بود. سپس تا عمر زنده بود نزد او بود. و بعد از عمر این نوشته ها نزد خانم پیامبر حفصه دختر عمر بن الخطاب.
در زمان خلیفهٔ سوم اسلام عثمان بن عفان خلافت اسلامی به سرزمین های عراق، سوریه، مصر، و سرزمین ما فارسی زبانان گسترش یافته بود. در این سرزمین ها مردمان نه تنها به لهجه های مختلف عربی، بلکه به لسان های مختلف دیگر نیز صحبت میکردند. لسان ها و لهجات مختلف در سرزمین های اسلامی یکی دیگر از دلایلی بود که عثمان را معتقد به جمع آوری و تألیف نسخهٔ معیاری قرآن ساخت.
یکی از دلایل دیگر جمع آوری و معیاری ساختن قرآن این بود که در زمان عثمان بن عفان در میان قاریان قرآن اختلاف شدید دربارهٔ تلاوت قرآن پدید آمد. شدت این اختلاف به حدی بود که باعث نزاع و خونریزی میان شاگردان و استادان شد. عثمان ازین ماجرا سخت برآشفته شد و حکم داد تا در صورت ایجاد اختلاف دریابند که پیامبر آن آیه را به چه کسی آموخته و آن شخص را پیدا کرده آیه را از او بیاموزند.
با وجود دلایل عمدهٔ جمع آوری و تألیف قرآن که تا کنون ذکر شد، بر اساس تاریخ طبری و برخی از احادیث معتبر، عمده ترین دلیل جمع آوری قرآن اختلافی بود که هنگام حملهٔ ارمنی ها و آذربایجان میان دو گروه جنگجویان مسلمان از عراق و سوریه در مورد طریقهٔ درست قرائت قرآن به میان آمد. گفته میشود که این اختلاف به عثمان گزارش داده شده و از وی تقاضا شد تا قرآن را جمع آوری کرده و قرآن واحدی به میان آورد.
عثمان صفحات قرآن را از حفصه بدست آورده و گروهی را به شمول زید بن ثابت وظیفه داد تا این صفحات را بر اساس لهجهٔ قریش که بزرگترین قبیلهٔ مکه بودند، رونویسی نموده و از آن چندین نسخه بوجود آورند. هنگامی که جمع آوری و تألیف قرآن مکمل شد، عثمان یک نسخهٔ آن را در مدینه نگهداشته و نسخه های دیگر را به شهر های مختلف مانند کوفه، بصره، دمشق، و مکه فرستاد. عثمان فرمان داد تا نسخه های دیگر قرآن که با نسخهٔ جمع آوری شده تطابق نداشتند آتش زده شوند. این فرمان وی در همه جا عملی شد به استثنای کوفه که در آن جا عبدالله بن مسعود و پیروانش راضی نشدند تا نسخه های دست داشتهٔ خود را از بین ببرند.
عبدالله بن مسعود یکی از اولین کسانی بود که اسلام آورد و خدمتکار شخصی محمد شد. وی اکثراً قرآن را مستقیماً از محمد یاد می گرفت و وظیفه داشت تا قسمت هایی از قرآن را حفظ کند. به علاوه نسخهٔ بن مسعود، نسخه اُبی بن کعب نیز اختلافاتی با نسخه تألیف شده عثمان داشت. ابن کعب دستیار محمد و یکی از ساکنان مدینه بود. عمده ترین تفاوت میان نسخه عثمان و نسخه های دیگر، ترتیب سوره ها بود اما در کنار این تفاوت، اختلافات دیگری نیز در تعداد و متن سوره های قرآن وجود داشت.
دو سوره ای که در قرآن های ابن مسعود و ابی وجود داشتند اما در قرآن عثمان وجود نداشتند سوره های الخلع و الحفد بودند. بعلاوهٔ این دو سوره اختلافات دیگری هم میان قرآن های ابن مسعود و ابی وجود داشت.
حروف هفتگانهٔ قرآن
در موضوع تحریف قرآن، حدیث حروف هفتگانه یکی از مشهور ترین و جنجال برانگیز ترین احادیث است که در کتب متعدد حدیث در زمرهٔ احادیث متواتر به اشکال مختلف ذکر شده است. در مورد صحت این حدیث، در کتاب “تاریخ قرآن” آمده است، “عثمان بر بالای منبر گفته است: خداوند را به یاد کسی می اندازم که از پیامبر شنیده باشد که فرمود: ‘قرآن بر هفت حرف نازل شده است که همگی شافی و کافی هستند، و برنخیزد! پس عدهٔ بی شماری برخاستند و شهادت دادند که شنیده اند، آنگاه عثمان گفت: من هم با شما شهادت می دهم’.”
این نکته در خور توجه است که اختلاف در قرآنی که هشام از پیامبر اسلام شنیده بود و قرآنی که عمر از پیامبر اسلام شنیده بود در حدی بوده است که نزدیک بوده عمر هنگام نماز بر هشام حمله ور شود. کسانی که به تحریف قرآن اعتقاد دارند، از این که امروز تنها یک وجه قرآن در دسترس است، این سوال را طرح مینمایند که به شش وجه دیگر قرآن چه اتفاقی افتاد؟ ایشان ادعا مینمایند که آتش زدن نسخه های متفاوت از نسخهٔ تألیف شدهٔ عثمان و مسالهٔ کشف قرآن صنعا شاید تاحدی به این سوال پاسخ فراهم مینمایند.
متن عربی آن قسمت حدیث که در مورد حروف هفتگانه صحبت مینماید: “انزل القرآن علی سبعه احرف” است. یعنی قرآن به هفت حرف نازل شده است. در مورد ترجمه و بیان هدف این حدیث بیشتر از چهل نظریهٔ مختلف وجود دارد که این خود پیچیده بودن مطلب را آشکار میسازد. در بیشتر موارد میان ترجمه ها و توضیحات مختلف این حدیث، تفاوت های بزرگ وجود دارد. بهطور مثال کلمهٔ “سبعه” در روایتی “هفت” و در روایتی دیگر “آسان” ترجمه شده است و کلمهٔ “احرف” به “حروف”، “قرائت”، “وجه” و غیره ترجمه شده است.
کشف قرآن صنعا
در ان نکته که عثمان بن عفان بعد از جمع آوری و تألیف قرآنی که امروز در دست داریم فرمان صادر کرد تا تمام نسخه های دیگر قرآن آتش زده شوند، اختلافی میان صاحبنظران وجود ندارد. در سال ۱۹۷۲ هنگام بازسازی مسجد صنعا واقع در یمن آنچه امروز بنام قرآن صنعا مشهور شده است، کشف شد. قرآن صنعا یک نسخهٔ خطی منحصر به فرد است که با کد DAM 0 1-27.1 شناسایی میشود. در گزارش هایی که در رابطه با کشف این قرآن به نشر رسیده مطالب زیر یادآوری شده اند.
این اوراق قرآن توسط یکی از مسلمانان کشف شد اما در ابتدا به حیث انبوه کاغذ های قدیمی به هم چسبیده و بی ارزش که رطوبت هم به ان آسیب رسانیده بود، زیر زینه های یکی از مناره ها انداخته شد. یکی از مقامات میراث فرهنگی یمن با درک ارزش این کاغذ ها، بعد از سعی فراوان توانست دانشمندان آلمانی را با پشتیبانی مالی دولت آلمان متقاعد به بازسازی این نسخهٔ قرآن بسازد.
اعضای تيم آلمانی:
1 – Gerd-R. Puin, a specialist in Arabic calligraphy and Koranic paleography based at Saarland University, in Saarbrücken, Germany
دكتر جرد پوئين – از متخصصان قواعد زبان عربی و قرآن در دانشگاه سارلند آلمان اولین شخصی بود که مدت زمان قابل ملاحظه ای را صرف پژوهش و مطالعه اوراق کشف شده در مسجد صنعا نمود. این آقا متخصص رسم خط عربی و مطالعات رسم خط قدیمی قرآن در دانشگاه سارلند واقع در ساربوکن آلمان است.
2 – H.-C. Graf von Bothmer, an Islamic-art historian also based at Saarland University.
دكتر جراف وان باتنر – مورخ و متخصص هنرهای اسلامی و استاد دانشگاه سارلند است.
دو دانشمند مذكور بعنوان سرپرست گروه علمی آلمانی موفق به کشف اين حقيقت شدند که اين کاغذ پاره ها در واقع نسخه های قديمی قرآن هستند که بدون نقطه و علایم صوتی دیگر نوشته شده اند. فقدان نقطه و علایم صوتی به تنهایی خود این امر را ممکن میسازد که با خواندن واژه ها با استفاده از علایم صوتی مختلف، این واژه ها دارای تقریباً سی معنای مختلف شوند. این خود ثابت میسازد که قرآن حرف به حرف از نسلی به نسلی سپرده نشده و نسخه های قبلی با نسخهٔ امروزی که نسخهٔ معیاری قاهره است تفاوت های بسیاری داشته اند.
نکتهٔ دیگری را که به خاطر باید داشت موجودیت واژه های متعلق به لسان های دیگر در قرآن است. در قرن دهم الطبری موجودیت واژه هایی از لسان های فارسی، عبری، لاتین، یونانی، حبشی، و سیریانی (لسان سوریهٔ باستان) را در قرآن شناسایی و تصدیق نمود.
عدم موجودیت نقطه و علایم صوتی و موجودیت واژه ها از لسان های غیر عربی در قرآن این امکان را بوجود میآورد که شاید بعد ها هنگام نقطه گذاری و اضافه نمودن علایم صوتی اشتباهاتی صورت گرفته باشد. با بررسی لسان های دیگر و تغییر محل نقطه ها بعضی از آیاتی که در قرآن معیاری امروزی عجیب به نظر می آیند، دارای معنی میشوند. بهطور مثال در سوره مریم آیه ۲۴ بعد از ولادت عیسی فرشته به مریم ندا میدهد که غم مدار پروردگارت زیر پای تو دریای کوچکی پدید آورده است. با تغییر محل نقطه ها و علایم صوتی و مطالعهٔ معنای واژه ها در عربی قدیمی و لسان های دیگری که در قرآن شناسایی شده اند، فرشته به مریم ندا میدهد که، غم مدار پروردگارت ولادت ات را مشروعیت بخشیده است.
مطالعات جدید و بررسی معنای قرآن با در نظرداشت تغییر محل نقطه ها و علایم صوتی تغییری در اساسات اسلام پدید نمی آورد اما در امور روزمره و برخی دیگر از احکام قرآن تغییر ظاهر میشود. بهطور مثال در مورد حجاب معنای امروزی قرآن معیاری قاهره چنین است که “پوششهاى خود را بر خود فروتر گيرند اين براى آنكه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند” در حالیکه با در نظر داشت معنای سریانی این حکم به “کمربند های خود را در اطراف کمر خود قرار دهند این برای آنکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند”، تبدیل میشود. کمربند در عصر های مختلف علامت عفت و پاکیزگی بوده است.
از آنجايی که بيم آن می رفت که با انتشار خبر، چنين اسنادی توسط مذهبی ها نابود شوند و يا کم از کم جلو کار گروه تحقيقات گرفته شود، گروه تحقيق با پشتکار و بدون منتشر کردن خبر كشف به کار جمع آوری، مرتب سازی و دسته بندی اسناد ادامه دادند. داکتر پوئین میگوید که ایشان این کار را بخاطر این کردند که اوراق کشف شده را از گزند درامان نگهدارند زیرا مسلمانان عقیده دارند که هر آنچه که باید در مورد تاریخ قرآن گفته شود، بیشتر از هزار سال قبل گفته شده است.
از اوایل دههٔ هشتاد به این سو بیشتر از پانزده هزار صفحات کشف شدهٔ قرآن یمنی صنعا با مشقات فراوان، بازسازی، صفاکاری، و ذخیره شده اند. تا سال ۱۹۹۷ تقريبا سی و پنج هزار ميکروفيلم از اسناد گرفته شد که در سال ۹۹ به آلمان برده شدند و پس از آن گزارشی مختصر در اين زمينه در مجله آتلانتيک به چاپ رسيد.
با عکاسی با نور ماورای بنفش از بعضی از نسخه های کشف شده، آثار پاک کردن يک متن و بازنويسی آن مشهود است و بسياری از نسخه های قبلی با نسخهٔ رسمی کنونی قرآن تفاوتهای مشهود دارند. بررسی این متن های پاک شده نشان داد که با وجود این که معنای متن جدید با متون قبلی در تضاد نیستند اما واژه ها تغییر یافته و موقعیت آیات و حتی سوره های تغییر یافته اند. با توجه به اين اسناد می توان نتيجه گرفت که برخلاف تصور مسلمانان، تغييراتی در قرآن بهوجود آمده و ادعای عدم تحريف قرآن و حفاظت خدا از آن افسانه ای بيش نيست.
شکل زیر مطالعهٔ دقیق یکی از آیات موجود در صفحات کشف شدهٔ صنعا را نشان میدهد. در این شکل رنگ آبی واژهٔ پاک شده، و رنگ یاسمنی واژهٔ جدیدی را مشخص میسازد که جایگزین آن شده است. رنگ گلابی قسمتی را نشان میدهد که در آنجا یک کلمهٔ جدید اضافه شده است. رنگ زرد قسمتی را مشخص میسازد که در آن تغییراتی بهوجود نیامده است.
دانشمندانی که تاریخ قرآن را به دقت و با اتکا به اسناد تاریخی مطالعه نموده اند عقیده دارند که قرآن مرکب است از متن هایی که همهٔ این متون حتی در زمان محمد هم قابل فهم نبودند. این دانشمندان عقیده دارند که بعضی از این متون ممکن است به صد سال قبل از محمد ارتباط داشته باشند. به علت موجودیت خصومت های آشکار میان عیسویان و مسلمانان این گونه نظریات همیشه از طرف جوامع اسلامی رد شده اند. از داستان هایی مانند داستان اصحاب فیل و عقایدی مانند ستاره های دنباله دار موشک هایی اند برای طرد شیاطین از آسمان ها، میتوان به حیث مثال نامبرد. این داستان ها و عقاید ده ها سال قبل از ولادت محمد در جوامع عربی وجود داشتند. داستان مفصل اصحاب فیل را میتوان در کتاب تاریخ طبری مطالعه نمود. شکل زیر یکی از صفحات کشف شده در قرآن صنعا را نشان میدهد که در آن متن پاک شده و متن جدید قابل دیدن است.
آنهایی که به تحریف قرآن عقیده دارند این نکته را در خور توجه میدانند که حتی اگر در متن قرآن کوچکترین تحریف و تغییری هم نیامده باشد، این حقیقت که امروزه شعبه های مختلف اسلام برداشت های خیلی متفاوت در مورد معنی و مفهوم آیات و احکام قرآن دارند، خود بزرگترین تحریف قرآن به حساب میآید.
روایات دیگر در مورد تحریف قرآن
در کتب معتبری که در ممالک اسلامی نوشته شده اند مطالبی در مورد تحریف قرآن وجود دارند. این مطالب در کتبی مانند صحیح بخاری، اتقان، تاریخ قرآن و غیره بهصورت مکرر بیان شده اند. برخی از این مطالب در مورد مسائل معمولی و کوچک اند اما برخی دیگر مسائلی را بیان مینمایند که پر اهمیت و در خور توجه شمرده میشوند.
در نوع نوزدهم کتاب فارسی اتقان فی علوم القرآن در مورد شمارهٔ سوره ها، آیات، کلمات و حروف قرآن نوشته شده: صاحب الاقناع روایتی نقل کرده که بر اساس آن در مصحف ابن مسعود سوره ی براءه با بسم الله نوشته شده اما قشیره گفته قول صحیح آن است که در براءه بسم الله نبوده و جبرائیل آن را با این سوره فرود نیاورده است. در مستدرک از ابن عباس روایت است که گفت از علی بن ابی طالب پرسیدم چرا براءه با بسم الله نوشته نشده؟ فرمود: برای اینکه بسم الله امان است و براءه فرمان شمشیر زدن را آورد. در این مورد از امام مالک نقل است که گفت “هنگامی که ابتدای آن افتاد، بسم الله نیز با آن ساقط گشت؛ زیرا که ثابت شده که این سوره از نظر طولانی بودن معادل بقره بود”.
در کتاب دعاء از طبرانی از طریق عباد بن یعقوب الاسدی از یحی بن یعلی الأسلمی از ابن لهیعه از ابن هبیره از عبدالله بن زریر الغافقی روایتی مشابه به روایت زیر بیهقی وجود دارد.
گفته شده حکمت بسم الله در وسط این است که در مصحف بعضی صحابه دو سوره ضبط شده است.
در نیمهٔ دوم صفحهٔ ۶۴ کتاب” الاتقان فی علوم القرآن” تألیف علامه جلال الدین سیوطی ترجمهٔ اردو چاپ ادارهٔ اسلامیات لاهور از قول ابن عمر چنین روایت شده است.
ترجمه: بدون شک از شما مردمان کسی گفت که من تمام قرآن را اخذ نمودم در حالی که به او این سخن معلوم نیست که تمام قرآن چقدر بود. بخاطری که قسمت های از قرآن رفته و به آن شخص لازم است که بگوید به تحقیق من اینقدر حصهٔ قرآن را اخذ نموده ام.
در همین کتاب و در همین صفحه از همین راوی از زبان عایشه روایتی در مورد سورهٔ احزاب وجود دارد که بر اساس آن سورهٔ الاحزاب در زمان حیات محمد پیامبر اسلام حاوی ۲۰۰ آیه بوده است.
ترجمه: در زمان رسول الله سورهٔ احزاب حاوی دو صد آیه قرائت میشد. بعد وقتی عثمان مصاحف را نوشت آن وقت ما از این سوره به جز همین مقدار موجود چیزی دریافت نکردیم.
مطلب فوق همچنان در تفسیر دار المنثور، سورهٔ احزاب، جلد ۶ صفحهٔ ۵۶۰ ملاحظه می شود. در وقت نوشتن این سطور نسخهٔ این تفسیر به لسان عربی به شکل آنلاین وجود دارد. جماعتی از شیعه مذهبان به این عقیده اند که نام علی از سورهٔ احزاب حذف شده است.
کسانی که به تحریف قرآن عقیده دارند میگویند که مطالب فوق و گفتار عایشه این نکته را ثابت میسازد که ابوبکر صدیق، عمر بن الخطاب، و عثمان بن عفان در جمع آوری مکمل قرآن بهخصوص در جمع آوری سورهٔ احزاب ناکام بوده اند.
اما آنهایی که به تحریف قرآن اعتقاد ندارند معمولاً برای بی ارزش جلوه دادن این مطالب میگویند که آیات از دست رفته آیات منسوخ بوده اند. اعتبار دادن به این گفته به این دلیل اشکال دارد که در این روایات کلمهٔ منسوخ بکار برده نشده است. یقیناً راویان این روایات که از معتبر ترین راویان احادیث هستند از جدیت این مسأله اطلاع داشتند و اگر این آیات منسوخ میبودند، ایشان این مسأله را تذکر میدادند. مخصوصاً عایشه، که از نزدیکترین ها به محمد بود، این نکته را حتماً روایت مینمود که چنین نشده است. این هم یک امر مسلم و ثابت شده است که بعد از وفات محمد هیچ کسی حق منسوخ اعلام کردن آیات قرآن را نداشت و ندارد.
مدعیان تحریف قرآن بیشتر از هر مسألهٔ دیگر بر نبودن دو سورهٔ حفد و خلع در قرآن امروزی انتقاد میگیرند. بر اساس روایات موجود در جلد اول صفحهٔ ۷۷ کتاب الاتقان اردو عمر بن خطاب هنگام نماز این دو سوره را قرائت میکرد. بر اساس تفسیر دار المنثور جلد ۶ صفحهٔ ۴۲۱ و اتقان فی علوم القرآن جلد ۱ صفحهٔ ۷۷ هر دو سورهٔ نامبرده در قرآن ابن عباس نیز وجود داشته و امیه بن عبدالله در نماز ها این سوره ها را قرائت مینمود. در صفحهٔ ۲۷۷ ترجمهٔ فارسی الاتقان فی علوم القرآن در مورد این دو سوره چنین گفته شده است.
هنگام پژوهش مسألهٔ تحریف قرآن به تعداد زیاد احادیث در این رابطه برخوردم. فهرست این احادیث به حدی طویل است که حتی ذکر عناوین شان از حوصلهٔ این نوشته خارج است. اما بهطور خیلی فشرده ذکر مینمایم که نظر به بعضی احادیث هنگامی که محمد فوت کرده و عایشه و دیگران مصروف کفن و دفن وی بودند، گوسفند عایشه تعدادی از آیات نازل شده را که روی کاغذ نوشته شده بود، خورده و از بین برد (سنن ابن ماجه)؛ قرآن چهل جز داشت نه سی جز (فتح الباری)؛ بعضی کلمات از سورهٔ کهف حذف شده (صحیح بخاری)؛ نام علی از سورهٔ احزاب حذف شده (تفسیر روح المعانی) و غیره…