آیا فقط باید ارتباط تناسلی اتفاق بیفتد که اسمش را خیانت بگذاریم یا این که زنی سفرۀ دلش را برای مردی غیر از همسرش باز ‌کند، این هم خیانت است

آیا فقط باید ارتباط تناسلی اتفاق بیفتد که اسمش را خیانت بگذاریم یا این که زنی سفرۀ دلش را برای مردی غیر از همسرش باز ‌کند، این هم خیانت است

 


آیا فقط باید ارتباط تناسلی اتفاق بیفتد که اسمش را خیانت بگذاریم یا این که زنی سفرۀ دلش را برای مردی غیر از همسرش باز ‌کند، این هم خیانت است


شاید این روایت آلن دوباتن هم که ماجرای این خیانت را آن‌قدر نایس و ملو تصویر کرده، یک جور فرهنگ‌سازی است؛ به این معنا که مثلا ربیع دارد گریه می‌کند و از آن خانم جدا می‌شود ، ربیع خیانت را انتخاب نکرده، می‌رود توی بار که مشروب بخورد و آن خانم هم نشسته حالا یک ذره گرم می‌گیرد، مثلا با هم کمی راه می‌روند و بعد می افتند در رابطه، ربیع طرحی برای خیانت ندارد.و بعد هم فداکارانه این ارتباط را که خیلی جذاب است قطع می‌کند و خیلی بغض و گریه دارد؛ شاید آلن دوباتن فرهنگ‌سازی می‌کند که ما اگر متوجه شویم که همسرمان زیر آبی‌هایی رفته، یک دفعه فکر نکنیم که به قلمرو و territory من تجاوز شده و ساطور را بردارم؛ شاید این هم یک جور فرهنگ‌سازی باشد؛ شاید می‌خواهد یک‌جوری نرمالایزش کند. شخص لذت که نمی‌برد هیچ، زجر هم می‌کشد. خودش تمام می‌کند و این جور چیزها. تازه بعدا معلوم می‌شود که کِرستن هم با یک آقایی مرتب می‌روند شام می‌خورند و یک جوری می‌شود «گر حکم شود که مست گیرند/ در شهر هر آن که هست گیرند». اصلا تعریف خیانت چیست؟ خیانت این است که یک شب در هتل با کسی خوابیدی یا این که پنج سال است که هفته‌ای یک بار با فلانی بیرون می‌روی و درد دل هایت را با او می‌کنی،گپ‌هایت با او می‌زنی. آیا فقط باید ارتباط تناسلی اتفاق بیفتد که اسمش را خیانت بگذاریم یا این که زنی سفرۀ دلش را برای مردی غیر از همسرش باز ‌کند، این هم خیانت است. اینجا یک ذره هم آلن دو باتن داستان را مبهم و محو نگه می‌دارد؛ یعنی ما نمی‌دانیم کِرستن تا کجا پیش رفته و می‌خواهد بگوید که واقعا انگار ارتباط خارج زناشویی یک چیز شایعی است. حالا هر کسی یک جوری و آن هر کسی یک جوری هم به نیازشان بستگی دارد، یکی بیشتر گفتگو دوست دارد، ممکن است ساعت‌ها چت عاشقانه کند با یک معشوقه، آن کسی هم که نیاز اصلی اش سکس است چت عاشقانه نمی‌کند، قرار می‌گذارد و هتل و سفر می‌رود و در نتیجه شاید آلن دو باتن می خواهد بگوید همانطور که یک بخش از عشق ناکامی است، یک بخش از ازدواج هم این است که انسان ها به تعهدات شان آنقدرها وفادار نیستند و تعهدها و سوگندهای جلوی کشیش در عمل چندان سفت و سخت نیستند و در نتیجه می خواهد ما واقع بین تر با ماجراهای خارج زناشویی مواجه شویم و آنها را نه نادر بپنداریم نه فاجعه بیانگاریم.

#دکتر_محمدرضا_سرگلزایی

از مجلّه ی ادبی «الف-یا» با دکتر محمّدرضا سرگلزایی (روانپزشک) درباره ی کتاب «سیر عشق» آلن دو باتن:

Report Page