آیا سرمایه داری نابرابری را افزایش داده؟
https://t.me/UTfinanceکتاب مهم توماس پیکتی «سرمایه در قرن بیست و یکم» پس از انتشار در سال 2014 بحث و گفتوگوهای گستردهای را در مورد موضوع نابرابری اقتصادی در سراسر جهان برانگیخت و در ایران نیز چند ترجمه از کتاب او منتشر شد. در حالی که تحلیل پیکتی هم مورد تحسین و هم انتقاد اقشار مختلف قرار گرفته است، اقتصاددانان پیشرو دیدگاه متفاوتی در مورد نظریه او ارائه میدهند.
مروری بر نظریه پیکتی
پیکتی استدلال میکند که نابرابری در طول زمان به دلیل پویایی ذاتی سرمایهداری افزایش مییابد، بهویژه با استناد به تمایل بازده سرمایه برای پیشی گرفتن از رشد اقتصادی (r > g). او مداخلات سیاستی مانند مالیات تدریجی بر ثروت را برای مقابله با افزایش نابرابری و ترویج عدالت اجتماعی بیشتر پیشنهاد میکند. تحلیل تجربی پیکتی، که دادههای تاریخی را در بر میگیرد، تصویری از افزایش تمرکز ثروت و پیامدهای آن برای ثبات اجتماعی را ترسیم میکند.
نقد اتریشیها بر پیکتی
اقتصاددانان مکتب اتریشی که ریشه در سنت لیبرالیسم کلاسیک و اصول بازار آزاد دارند، دیدگاهی انتقادی در مورد تحلیل پیکتی ارائه میکنند. یک نکته اساسی اختلاف در برخورد پیکتی با سرمایه و نقش آن در ایجاد نابرابری نهفته است. اقتصاددانان اتریشی استدلال میکنند که انباشت سرمایه ذاتاً مضر نیست، بلکه برای تقویت رشد و شکوفایی اقتصادی ضروری است. آنها بر اهمیت مبادله داوطلبانه، کارآفرینی و نوآوری در ایجاد ثروت و بهبود استانداردهای زندگی تاکید میکنند.
علاوه بر این، اقتصاددانان اتریشی اعتبار یافتههای تجربی پیکتی را زیر سوال میبرند و به نقصهای روش شناختی و محدودیتهای دادهها اشاره میکنند. آنها استدلال میکنند که دادههای تاریخی ممکن است به طور دقیق ماهیت پویای بازارها و رفتار انسانی را نشان ندهند. علاوه بر این، اقتصاددانان اتریشی نسبت به پیامدهای ناخواسته راهحلهای پیشنهادی پیکتی، به ویژه مالیات تصاعدی بر ثروت، هشدار میدهند. آنها معتقدند که چنین مداخلاتی انگیزهها را مخدوش میکند، سرمایه گذاری و ریسک پذیری را منع میکند و در نهایت رشد اقتصادی را خفه میکند.
برخلاف تمرکز پیکتی بر سیاستهای بازتوزیعی، اقتصاددانان اتریشی از راه حلهای مبتنی بر بازار برای رسیدگی به نابرابری دفاع میکنند. آنها بر اهمیت حذف موانع ورود به بازار، ترویج رقابت، و تقویت کارآفرینی به عنوان ابزاری برای توانمندسازی افراد و گسترش فرصتهای اقتصادی تاکید میکنند. اقتصاددانان اتریشی به جای تکیه بر مداخله دولت، برای یک رویکرد غیرمتمرکز به نظام اقتصادی استدلال میکنند که در آن افراد آزادند تا به دنبال منافع خود باشند و در تبادل داوطلبانه شرکت کنند.
پژوهش توماس پیکتی در «سرمایه در قرن بیست و یکم» بر اساس مجموعه دادههای گستردهای است که بازه زمانی بزرگی از تاریخ اقتصادی کشورهای مختلف را پوشش میدهد. اما کار او با انتقاداتی نیز مواجه شده است، به ویژه در مورد خطاهای دادهها و اطلاعات. برخی از زمینههای مهم مورد توجه عبارتند از:
1. کیفیت و در دسترس بودن داده
تجزیه و تحلیل پیکتی به شدت بر دادههای تاریخی در مورد توزیع ثروت و درآمد متکی است، که جمع آوری و تأیید دقیق آنها به ویژه برای دورههای تاریخی دورتر میتواند چالش برانگیز باشد. منتقدان سوالاتی را در مورد قابلیت اطمینان و سازگاری منابع دادههای مورد استفاده و همچنین روشهای به کار گرفته شده برای تعدیل شکافها و ناسازگاریها مطرح کردهاند.
2. سوابق مالیات بر ثروت
پیکتی از سوابق مالیاتی و دادههای دارایی برای تخمین توزیع ثروت در طول زمان استفاده کرده است. با این حال، این منابع ممکن است از فقدان دادههای کافی رنج ببرند، به ویژه در میان ثروتمندترین افراد که ابزاری برای پنهان کردن داراییهای خود یا سوء استفاده از خلاءهای مالیاتی دارند. این میتواند نتایج تحلیل پیکتی را منحرف کند.
3. اختلاف درآمد
تحلیل پیکتی از نابرابری درآمد نیز بر دادههای مالیاتی و بررسیهای خانوارها تکیه دارد. منتقدان استدلال میکنند که این منابع ممکن است بهطور دقیق میزان نابرابری درآمدی را نشان ندهند.
4. ثروت در مقابل درآمد
بین ثروت (داراییهای انباشته) و درآمد (جریان درآمد) تمایزی وجود دارد که گاهی پیکتی در تحلیل خود آن را با هم خلط میکند. منتقدان استدلال میکنند که این تلفیق ممکن است منجر به نتایج گمراهکننده در مورد پویایی نابرابری شود، زیرا تفاوتهای ثروت ممکن است ادامه یابد حتی اگر اختلاف درآمد کاهش یابد.
5. مقایسه های بین کشوری
مجموعه دادههای پیکتی شامل دادههای کشورهای مختلف با ساختارهای اقتصادی، نهادها و سطوح مختلف توسعه است. منتقدان نسبت به مقایسه مستقیم بین کشورها هشدار میدهند، زیرا تفاوت در روشهای جمع آوری دادهها، رژیمهای مالیاتی و عوامل فرهنگی ممکن است تحلیل را مخدوش کند.
6. مفروضات روش شناختی
استفاده پیکتی از برخی فرضیات و تکنیکهای مدل سازی در تحلیل خود نیز مورد بررسی دقیق قرار گرفته است. منتقدان استدلال میکنند که این مفروضات ممکن است سوگیریها یا تحریفهایی را در نتایج ایجاد کند که منجر به تخمینهای اغراق آمیز از نابرابری یا نتیجه گیریهای گمراه کننده در مورد علل و پیامدهای آن شود.
موسی غنی نژاد، اقتصاددان ایرانی، کتابی نوشته با عنوان «پیکتی: مغالطه قرن بیست و یکم» که توسط انتشارات دنیای اقتصاد منتشر شده است. غنینژاد در این کتاب توضیح میدهد که کتاب پیکتی بر مغالطه بنا شده، یعنی با درهمآمیختن برخی سخنان درست و نادرست نهایتاً به نتایج نادرست میرسد. غنینژاد معتقد است اقتصاددان فرانسوی در این کتاب در مقام منتقد نظام آموزشی جریان اصلی و رسمی علم اقتصاد ظاهر شده، اما در واقع همچنانکه خواهیم دید خود عملاً قربانی برخی بدآموزیها و نواقص این جریان است.
لینک خرید کتاب پیکتی: مغالطه قرن بیست و یکم
همچنین بخوانید: مغالطه پیکتی: چرا سرمایه در قرن بیستویکم مغالطهای بیش نیست؟