چیرگی بر گسست ناشی از آسیب

چیرگی بر گسست ناشی از آسیب




📕خانم س در کودکی هدف آزارهای متعددی از سوی اطرافیان بوده، کودکی خود را با تصاویری از کابوس‌های شبانه، اضطراب‌ها و ترس‌های مختلف به یاد می‌آورد. این باعث شد که رفتاری دوری‌جویانه در پیش گرفته و شخصیتی کم‌حرف و خجالتی از او ساخته شود. او اکنون دوستان کمی‌ دارد. پس از اتمام درس در دانشگاه علیرغم اصرار همسرش برای کار در شرکتی که متعلق به خودشان است ترجیح می‌دهد در خانه بماند. به تنهایی به خرید نمی‌رود و همیشه همسرش باید او را همراهی کند. پس از تولد فرزندش با آنکه در بیشتر مواقع حس خوبی داشته و خوشحال است با گریه‌های او به شدت بی‌قرار شده و احساس می‌کند مایل به مراقبت از او نیست. همسرش خوشحال از این تولد، گردن‌بندی برای او می‌خردو زمانی که اقدام به بستن آن به دور گردن وی می‌کند، خانم س حس خفگی و ترسی شدید وجودش را گرفته، دچار تهوع شده و استفراغ می‌کند. 


🔺عملکردهای بنیادی بخش های شخصیتی: هرچند هر فردی می تواند ویژگیهایی خاص در هر یک از بخش های شخصیت داشته باشد، شباهت های زمینه ای مشخصی در عملکردهای اساسی آنها به چشم می خورد.زمانی که افراد دچار آسیب می شوند، شخصیت آنها به شکل کلی حول دو بخش عمده سازمان دهی می شود. بخشی متوجه عملکردهای زندگی روزمره شده و از خاطرات سانحه و آسیب دوری می کند، درحالیکه بخش دیگر به تجارب آسیب چسبیده و بر دفاع هایی که برای مواجهه با خطر طراحی شده اند متمرکز می شود 

بخشی از شخصیت که به زندگی روزمره متوجه می شود اغلب حجم عمده شخصیت را اشغال می کند. این جنبه از شخصیت به شکل معمول از مواجهه با دیگر بخش ها احتراز کرده و یا حتی منکر وجود آنها می شود،هر چند که به اشکال گوناگون می تواند تحت تاثیر آنها باشد. این بخش می تواند از موقعیت ها و تجاربی که یادآور تجربه دردناک باشند دوری کند. چنین رفتار اجتنابی به فرد در اوایل کمک می کند که ازپس زندگی روزمره برآمده و گذشته دردناک را به کناری براند. با این وجود، در طول زمان محدودیت های هرچه بیشتر برای فرد به ارمغان می آورد.


🔺درحالیکه که بخش های شخصیتی که با زندگی روزمره کنار می آیند رفتاری اجتنابی دارند، حداقل بخشی از شخصیت و گاه بیش از یک بخش به خاطرات دردناک گذشته چسبیده باقی می مانند و به گونه ای فکر، احساس، درک و رفتار می کنند گواینکه فرایند آسیب همچنان تداوم داشته (حداقل تا حدی) یا در معرض وقوع دوباره است. این بخش ها به شکلی مشخص به رفتارهایی می پردازند که در زمان وقوع آسیب وظیفه حفاظتی داشته اند اما با شرایط کنونی تناسبی ندارند. به طور مثال، برخی از بخش ها دست به رفتار خشونت آمیز دفاعی زده درحالیکه در شرایط فعلی شما نیازی به چنین رفتاری ندارید. بعضی دیگر واکنش گریز و فرار در پیش می گیرند درعین حال که شما در وضعیتی امن به سر برده و دلیلی برای فرار ندارید. برخی نیز در حالت ترسی منجمد کننده بوده و گاه به شکل کامل حس فروپاشی دارند. این بخش ها به شدت هیجانی رفتارکرده و منطق کمی دارند که موجب محدود شدن تفکر و ادراکات آنها شده و از زمان حال دورشان کرده و به غرق شدن آنها در احساسات مرتبط با آسیب منجر می شود. آنها به طور عمده در زمان آسیب زندگی می کنند. به عبارتی، به تجربه واقعه آسیب که در گذشته رخ داده در زمان حال ادامه می دهند و باورها، هیجانات، حس ها و تمامی جنبه های مرتبط با تجربه آسیب زا را همچنان با خود حمل می کنند.


علی فیروزآبادی، عاطفه کمالو:چیرگی بر گسست ناشی از آسیب، راهنمایی آموزشی در درمان اختلالات تجزیه‌ای برای درمانگران و بیماران

(در دست ترجمه)

نویسندگان: سوزت بون، کتی استیله، اونو 

فاندرهارت

Report Page