آقای لغت
نشر نوگامبیش از ۹۰ سال است که کتابش را در قطعهای گوناگون تهیه میکنیم. همهی ما که انگلیسی آموختیم، مهاجرت کردیم، دانشگاه رفتیم، استخدام شدیم،... حداقل یک نسخه از این کتاب را همراه داشتیم. آنها که دوسویهاش را داشتند، دیگر سری از سرها جدا بودند. کتابی که رویش نوشته بود: فرهنگ لغت حییم، مولف س.حییم. بیآن که اغلب حتا نام کامل مؤلف را بدانیم.
سلیمان حییم، پدر فرهنگنویسی دوزبانه ایران، مترجم، پژوهشگر، فرهنگنویس، زبانشناس، نویسنده، مشهور به «آقای لغت»، در سال ۱۲۶۶ در تهران، متولد شد. شغل پدرش لحافدوزی بود اما با موسیقی و آواز ایرانی هم آشنا بود. سلیمان نیز چند ساز مختلف مینواخت و آواز میخواند و از همان سالها تا همیشه تارش و کتابهایش یگانه مونسش بودند.
پس از پایان تحصیلات متوسطه وارد کالج آمریکایی تهران (دبیرستان البرز کنونی) شد و بعد از فارغالتحصیلی در همان دبیرستان به تدریس زبان انگلیسی مشغول شد.
با ورود مشاوران انگلیسی و آمریکایی به وزارت دارایی، حییم به عنوان مترجم در وزارت دارایی مشغول به کار شد و همزمان تألیف اولین فرهنگ انگلیسی و فارسی یک جلدی را آغاز کرد که به وسیلهی نشر بروخیم منتشر شد.
اما رفتهرفته گروههای مختلف اجتماع به فرهنگ لغت جامعتری نیاز پیدا کردند. پس سلیمان حییم شروع کرد به جمعآوری کلمات انگلیسی و معادلهای فارسیاش. او برای پیدا کردن معادل درست هر لغت زحمت بسیار میکشید و تا از صحت آن مطمئن نمیشد به چاپ نمیسپرد.
حییم در سال ۱۳۲۰ فرهنگ بزرگ انگلیسیبهفارسی را منتشر کرد. این فرهنگ «شامل ۸۰هزار واژه و اصطلاح و مَثَل در زبان انگلیسی، ذیل ۵۵هزار مدخل و ۲۵هزار مدخل فرعی تدوین شده و مبنای آن دو فرهنگ انگلیسی و آمریکایی آکسفورد و وبستر است.»
کریم امامی، مترجم متبحر و از ویراستاران فرهنگ حییم میگوید: تسلط حییم به واژههای کهن و اشعار فارسی، تأکید بر استفاده از واژههای فارسی، توجه به واژههای رایج در گویشهای زبان فارسی، پرهیز از واژهسازی اما پیشنهاد ترکیبهای تازه، جستوجوی پیگیرانه برای یافتن معادلهای فارسی واژههایی که منبع مکتوب نداشته است، از ویژگیهای این فرهنگنامه است.
سلیمان حییم غیر از چند فرهنگ انگلیسیبهفارسی و فارسیبهانگلیسی، یک فرهنگ فرانسهبهفارسی و یک فرهنگ عبریبهفارسی نیز منتشر کرد.
او در روز شنبه ۲۵ بهمن ماه ۱۳۴۸ بر اثر سکته قلبی در سن ۸۲ سالگی در تهران از دنیا رفت و در آرامگاه یهودیان تهران به خاک سپرده شد.
از دیگر آثار استاد
مجموعهی ضربالمثلهای فارسی به انگلیسی از شاهکارهای سلیمان حییم است. نتیجهی تلاشی ۳۰ ساله برای جمعآوری ضربالمثلهای فارسی و مشابه آنها در زبان انگلیسی و در مواردی که مشابهی وجود نداشت، حییم چنان مهارتی در ترجمه به کار برده که مورد تحسین استادان زبان قرار گرفته است. از آثار دیگر حییم میتوان از نمایشنامههای منثور «استر و مردخای»، «روت و نعومی» و «یوسف و زلیخا» که بر اساس سه قصه از تورات نوشته شده نام برد. حییم این سه نمایشنامه را خود روی صحنه برد و در بعضی از آنان نیز نقشهایی ایفا کرد.
حییم یعنی زندگی
سالها کسی اسم کوچکش را نمیدانست چون اول لغتنامه ها مینوشتند «س.حییم». بعدها دانستیم نامش سلیمان است و نام خانوادگیاش تشدید ندارد و «حَییم» را که به عبری یعنی زندگی باید بر وزن «حَکیم» خواند نه بر وزن «قَیِّیم».
شرح یک اتفاق از زبان سلیمان حییم
یک روز در خیابان منوچهری چند توریست خارجی را دیدم که با فروشندهای بحث میکنند. یکی از آنها در حرفش لغتی را به کار برده بود که فروشنده نمیفهمید و تا معنی این لغت معلوم نمیشد، کارشان پیش نمیرفت. فروشنده دست به دامن رهگذران شد؛ اغلب آنها نمیدانستند. یکی از این رهگذران من بودم، تا آن لغت را از زبان مرد خارجی شنیدم، فوری معادل فارسیاش را گفتم. خارجی خریدار و ایرانی فروشنده خیلی خوشحال شدند. من هم به هیجان آمدم و احساس غرور کردم. از همان لحظه به فکرم رسید که جای یک فرهنگ لغات انگلیسی_فارسی خالی است.
خاطرات شیرین
پریوش حییم دختر سلیمان حییم در مراسم یادبود پدر، دربارهاش میگوید وقتی در دنیای کلمهها غرق میشد در زندگی روزمرهاش دچار فراموشی میشد. بارها در حالی که کت و شلوار و کراوات پوشیده بود با دمپایی به اداره میرفت و فراموش میکرد کفش بپوشد. در جوانی عادت داشت تند راه برود، یک روز با مادرم برای دیدار یکی از اقوام از خانه بیرون رفته بودند و به گفتهی خودشان آن قدر در عالم کلمههای توی سرش بود و که تنهایی سوار تاکسی شد و به خانه آن قوم و خویشمان که رسید تازه یادش افتاد مادرم همراهش نیست.
پی افکندم از نظم کاخی بلند
یکی از بستگانش میگوید روزی با هم سمت خانه میرفتیم. مقداری مایحتاج هم خریداری کرده و در دست داشت. در مسیر خود از کنار ساختمان چهار طبقهی ناتمامی که کارگران در آن مشغول به کار بودند میگذشتیم، حییم سرش را بالا کرد و بنّایی را دید که با ابزار مخصوص معماری مشغول کار است. اثاثیهای را که در دست داشت به زمین گذاشت و به همراه خود گفت همینجا بایست، برمیگردم. سپس از ساختمان ناتمام چهار طبقه بالا رفت و خود را به بنّا رساند و مدت نیم ساعت با او گفتگو کرد. وقتی برگشت به همراه خود گفت حالا راحت شدم زیرا معنی و ریشهی یک لغت معماری را پیدا کردم.
در جستوجوی کلمات
دوستان حییم تعریف میکنند به دنبال لغت مشابهی برای گِل سرشوی بود؛ هر چه دنبال آن میگشت، نمیتوانست لغتی معادل آن بیابد. تا این که سفر انگلستان پیش میآید. مقداری گِل سرشوی را با خود به این سفر میبرد. در فرودگاه در جواب یکی از کنجکاوان میگوید من با گِل سرشوی به آکسفورد میروم تا لغت معادل آن را در انگلیسی پیدا کنم.
سلیمان حییم در این سفر علاوه بر گِل سرشوی، سنگ پا و سنجد هم همراه داشت و همهی اینها را با خود به آکسفورد برد تا معادل انگلیسیشان را
پیدا کند. او لغتها را این طوری به دست میآورد.
//در تنظیم این متن به این منابع مراجعه شده است: نشریه آسو، انجمن کلیمیان تهران، وبگاه ادیان ایران، برنامه شیرازه - کتابخانه قرن بیبیسی فارسی، کیهان لندن، پرتابل جامع علوم انسانی
@nogaambooks