سفر اخیر دبیر شورای عالی امینت ملی به پاکستان

سفر اخیر دبیر شورای عالی امینت ملی به پاکستان

نویسنده: زینب حکیمی‌زاده

سفر اخیر آقای لاریجانی به پاکستان را باید در بستری وسیع‌تر از یک دیدار سیاسی معمول دید؛ سفری که بیش از هر چیز بر محور اقتصاد و ضرورت‌های تازه منطقه‌ای استوار بود. واقعیت این است که روابط اقتصادی میان ایران و پاکستان سال‌هاست زیر ظرفیت واقعی باقی مانده و هر دو کشور هزینه این کم‌تحرکی را پرداخته‌اند. در نگاه جدیدی که در ماه‌های اخیر شکل گرفته، توسعه روابط اقتصادی با پاکستان نه یک توصیه، بلکه یک نیاز راهبردی تلقی می‌شود. رشد تجارت رسمی، ایجاد ثبات در مرزها و بهبود مسیرهای حمل‌ونقل اگر محقق شود، هم درآمد پایدار ایجاد می‌کند و هم فضای امنیتی مرزها را آرام‌تر و قابل‌کنترل‌تر می‌سازد. این یک واقعیت پذیرفته‌شده در سیاست‌گذاری منطقه‌ای است که هرگاه مناسبات اقتصادی تقویت شود، امنیت نیز تقویت می‌شود؛ زیرا هزینه تنش بالا می‌رود، نقش بازیگران محلی تغییر می‌کند و انگیزه برای بی‌ثباتی کاهش می‌یابد.


در همین چارچوب، احیای بحث خط لوله گاز ایران و پاکستان جایگاه برجسته‌ای در این سفر داشت. ایران یکی از بزرگ‌ترین قدرت‌های انرژی منطقه است و پاکستان یکی از کشورهایی است که بحران انرژی در آن به شکل مزمن و گسترده جریان دارد. این پروژه سال‌ها به‌دلیل فشارهای خارجی و ملاحظات داخلی پاکستان معلق مانده، در حالی‌که به‌طور بالقوه می‌تواند یکی از نقاط اتصال پایدار و بلندمدت میان دو کشور باشد. از منظر اقتصادی، روشن است که بهره‌گیری پاکستان از گاز ایران نه تنها یک مزیت، بلکه یک ضرورت در شرایط فعلی است؛ و از منظر سیاسی، تکمیل این پروژه به معنای شکل‌گیری یک همکاری راهبردی است که می‌تواند روابط تهران و اسلام‌آباد را وارد فاز جدیدی کند. مطرح شدن دوباره این موضوع در این سفر نشان می‌دهد که دو طرف می‌خواهند از زیر سایه فشارهای خارجی بیرون بیایند و درباره پرونده‌ای تصمیم‌گیری کنند که منافع اقتصادی آن کاملاً واقعی و ملموس است.


اما اقتصاد تنها بخش ماجرا نبود. یکی از نقاط قوت سفر، توجه ویژه به ظرفیت مردمی و مذهبی پاکستان بود؛ ظرفیتی که اگر فعال شود، می‌تواند روابط دو کشور را از آسیب‌پذیری در برابر تغییرات سیاسی دور کند. جامعه پاکستان از علما و مدارس دینی گرفته تا گروه‌های مدنی و شبکه‌های فرهنگی پیوندهای تاریخی و اعتقادی عمیقی با ایران دارد. این پشتوانه مردمی در سال‌های اخیر، به‌ویژه در موضوعات حساس منطقه‌ای و حتی در ماجرای جنگ ۱۲ روزه، به‌خوبی خود را نشان داده است. چنین ظرفیتی برای هر دو کشور یک سرمایه اجتماعی است؛ سرمایه‌ای که اگر با سیاست رسمی هماهنگ شود، می‌تواند امنیت مرزها را تقویت کند، فضای همکاری فرهنگی را گسترده‌تر سازد و روابط را از حالت صرفاً دولتی خارج و مردمی‌تر کند. دیدار دبیر شعام با علما و چهره‌های مذهبی، و استقبال گرم و رسانه‌ای که از پیام رهبر انقلاب شد، نشان داد که بخش مهمی از افکار عمومی پاکستان آمادگی همکاری و همراهی دارد.


نکته مهم و شاید کلیدی این است که به‌نظر می‌رسد نوعی اجماع سطح‌بالا درباره ضرورت تعریف یک راهبرد مشخص و پایدار در قبال پاکستان شکل گرفته است. سفرهای متوالی مقامات ارشد از رئیس‌جمهور و رئیس مجلس تا دبیر شورای عالی امنیت ملی نشان می‌دهد که نگاه ایران به پاکستان دیگر مقطعی، واکنشی یا صرفاً امنیتی نیست. این سفرها در کنار پیام‌هایی که منتقل شد، نشانگر این است که جمهوری اسلامی می‌خواهد روابط با پاکستان را در قالب یک چارچوب منسجم، چندلایه و بلندمدت تنظیم کند؛ چارچوبی که در آن اقتصاد، انرژی، امنیت، جامعه و سیاست در کنار هم معنا پیدا می‌کنند. این تغییر رویکرد باعث می‌شود روابط دو کشور از نوسان‌های معمول روابط همسایگی خارج شده و به یک همکاری پایدار تبدیل شود.


در مجموع، سفر آقای لاریجانی را نتیجه و نشانه همین رویکرد تازه می‌توان دانست. سفری که تلاش دارد پیوندهای اقتصادی را جدی‌تر کند، پروژه‌های راهبردی را احیا کند، ظرفیت‌های مردمی را فعال نگه دارد و روابط با پاکستان را بر پایه یک نگاه جدید و بلندمدت بازسازی نماید. اگر این مسیر ادامه پیدا کند، می‌توان انتظار داشت که رابطه ایران و پاکستان از یک رابطه محدود و با روندهای متغیر، به یک همکاری پایدار، عمیق و مبتنی بر منافع مشترک تبدیل شود؛ مسیری که هم برای منطقه و هم برای آینده مرزهای شرقی ایران اهمیت حیاتی دارد.

Report Page