👑VIP👑

👑VIP👑


سلام دوستای گلم من زهره هستم میخوام داستان س.ک.س هاموباشوهرم براتون بگم من قدبلندی دارم ووزنم هم متناسب قدمه همیشه مامانم میگه بایدیکم لاغرکنم ولی واقعانمیتونم من قدم175ووزنم 65رونای خیلی توپولی دارم بخاطره اینکه بدنسازی کارمیکنم ولی سینه هاموسفت نکردم زیادچون شوهرم اقامحمددوست نداره من سایزسینه هام 75.ازاشنایی منوشوهرم بگم براتون که ازهمین تلگرام بودومن اوایل چون نمیخواستم بهش پابدم گفتم متاهلم ولی بعددوماه وابستگی شدیدبه محمدپیداکردم وقتی حرف ازازدواجش میزدگریه میکردم چون واقعادوستش داشتم ماشهرستان زندگی میکنیم وفاصله ی خونه ی ماتاپیش خونه ی محمدیک ساعته محمدبوتیک داره ومهندسی میخونه وخونه وماصین وهمه چی هم داره من 15سالم بودومحمد22سالش ولی عاشقی مگه سنوسال میشناسه شایدفکرکنیدمن سنم کمه عقلم نمیرسیده ولی من عقلم 5سالی ازخودم بزرگتره اینومن نمیگم بلکه بقیه میگن.وقتی محمدفهمیدمن متاهل نیستم رفتارش عوض شدیک سردشدهمین باعث ناراحتی من بودبه محمدکه درباره سردشدنش پرسیدم گفت چیزه خاصی نیست مشکلات خودشه که حل میشه منم زیاددنبالش رونگرفتم محمدیه روزگفت که میخوادبیاددیدن من خیلی خوشحال بودم اونروزمدرسه روپیچوندم ورفتیم ازدکترهم گواهی پزشکی گرفتیم که مثلامن مریض بودم.وقتی توی ماشین محمدنشستم یکم ترس داشتم ترس ازاینکه بخوادانتقام دروغگ هایی که گفتم روازم بگیره همش زیرلب صلوات میفرستادم الان که بهش فکرمیکنم خندم میگیره رفتم باپسربیرون غریبه وصلوات؟انتظارداشتم خداهم کمکم کنه.شیشه های ماشین دودی بودبخدادروغ نمیگم دودی75درصدبودشایدفکرکنیدجوسازی میکنم ولی بخدادودی بودمیدونستم محمدمیخوادیه حالی بکنه بامن چون توچتاهمش میگفت تلافی دروغتوجبران میکنم منم میپرسیدم چطورمیگفت بالبات.من تااون موقع بخداازهیچکس حتی لب هم نگرفته بودفقط چتی باچندنفربودم واگه هم چیزی بوده درحده سکس چت یاتلفنی نه بیشتر.من واقعاخیلی داغم حتی باحرفای محمدهم کسمومیمالیدم خودم همیشه کسموتمیزمیکردم اخه ازکس موداربدم میادوقتی هم رفتم پیشه محمدچون باخودم فکرمیکردم لاپام بزاره یاشایدم کونم تمیزباشم توی ماشین نشستم پاهام میلرزیدشروع کردیم بامحمدحرف زدن پرسیدم کجامیری که گفت یه جای خلوت گفتم نه چراجای خلوت؟گفت مگه نمخوای به عشقت یه حالی بدی گفتم خب درهمون حدکه قولش دادم (یعنی لب وسینه)گفت توماشین نمیشه گفتم پس بیخیال شونگاه کرداخم کردبهم گفت خیلی ازمن میترسی ها مگه نمیگی دوستم داری ثابت کن.منم گفتم باس.ک.س محمدگفت نه فقط درهمون حدکه میخوای من زوری کاری انجام نمیدم.(اینم بگم قبلاتوتلگرام برام عکس کیرشوفرستاده بودمیگفتم 18سانته ولی خیلی کلفت بودوسفیدمن عاشقه کیرای سفیدم ازکیرسیاه متنفرم دلم میخواست لیسش بزنم کیرشووتاته حلقم حسش کنم)گفتم محمداگه جان پادرتوقسم بخوری که منونمیکنی باهات میام گفت به جانه مادرم به ناموسم قسم جزچیزی که توبخوای خانمم کاری دیگه انجام ندم.منم گفتم باشه بریم رفتیم جلوی خونه سه طبقه ساعت8صبح بودکوچه خلوت بودمحمداومدکنارمنوباهم رفتیم سمت خونه کلیدانداخت به درپرسیدم خونه خودته محمدگفت نه خونه دوستمه گفتم باعشقم میخوام بریم بیرون نمیدونم کجابریم اونم گفت من که ساعت 7میرم سرکارواسه خودتون بیایدخونه من اگه میخوایدازمحمدپرسیدم باهمین دوستت مشروب خوردیداوندفعه(اخه یه بارمحمدتوتلگرام که چت میکردیم بهم گفت مست کرده خیلی دلش س.ک.س میخوادزنگ زدمنم تلفنی براش اه وناله کردم ارضاشد)محمدگفت اره بارضاوصادق مست کردیم اینجاازکجامیدونی شیطون؟منم خندیدم گفتم دیگه باهوشم محمدهم گفت نه توخل منی اروم ازپله هارفتیم بالاوخونه رضاطبقه دوم بودرفتیم داخل خونه خیلی مرتب نبودرفتم نشستم روی یکی ازمبلامحمدتااونموقع به من دست هم نزده بودلپموبوسیدوگفت چی میخوری خوشگل خانم منم گفتم هیچی بیابشین محمدچشمکی زدواومدپیشم گفت معلومه زده بالامنم ریزخندیدم محمدگفت میای بریم تواتاق؟منم گفتم مگه تخت هست اونجا؟محمدگفت اره یه تخت دونفرست رضاخریده واسه خودشودوست دخترش.بازخندیدم محمداومدسمتم دستشودورم حلقه کردورفتیم سمت اتاق خیلی داغ بودم من وقتی داغ میشم لبه های کسم میخاره.محمدنشست روتخت گفتم بیابغلم خواستم مانتوم رودرارم اجازه ندادگفت بیامیخوام لباتوبیچاره کنم نشستم دقیقاروکیرش که هنوزراست نشده بودکه بعدافهمیدم تاخیری زده اقامغنعم روازسردراوردوبافت موهام روهم بازکردمحمدموهام یکم بلنده وزیتونی رنگ تقریبامحمدگفت من موی بلندخیلی دوست دارم منم تواوج شهوت بودم گفتم من ماله توام عشقم محمدگفت جون ولباشورولبام گذاشت بوسیدشون چندباربوسیدبعدشروع کردزبون زدن لبام خیلی خوب بودمحمدانگشت شصتش روتوی دهنم کردودهنموبازکردبعدلب پایینمومیک میزداب ازک.سم میریخت اگه اونموقع محمدتااخرک یرشوتوی کونم میکردهم کاری نداشتم منم لبهای محمدروخوردم محمدگفت میخوام درازبکشم درازکشیدمنم روش خوابیدم بازم لب میخواستم لباموگرفت وگاززدبعدسینه هاموجوری فشاردادازدردگفتم اییی محمداروم محمدمحکم لبامومیک میزدبعدمحمدگفت دهنتوبازکن خانم خوشگله گفتم چرا؟گفت میخوام تف کنم تودهنت گفتم محمددوست ندارم یهومحمدبلندشدومنوخوابوندروتخت گفت توبامن که باشی همه چی دوست داری دهنت بازکن دهنموبازکردن تف کردتودهنم بدم میومدولی بازمحمدلباموخوردباعث شدتفش روقورت بدم بازگفت دهنت بازکن منم دهنموبازکردم تف کردتودهنم بازم خوردمش بعدمحمدشروع کردبازکردن دکمه های مانتوم وشلوارموهم دراوردیه ست قرمزپوشیده بودم محمدگفت جووون پدرتودرمیارم روانیم کردی گفتم محمدبزارمنم لباسات رودربیارم تی شرتش رودراوردم وسریع کمربندشوبازکردم وشلوارشودراوردم یه شرت مشکی پام بوددست گذاشتم روش ومالیدم خواستم درارم بخورم اجازه ندادگفت اول من تاحالابه این حدازاون شهوت نرسیده بودم همیشه فکرمیکردم شب زفافم ازخجالت میمیرم ولی اینطورنبودچون من خودم داغ بودم محمدخیفه زدرومن وشروع کردلیس زدن لبام رفت سراغ گوشام گازشون میگرفت دردم داشت گفتم توروخدامحمددردم داره گازنگیربیشتردندوناش روفشارداددستاموهم گرفت همش میگفتم اییی اروم روانی بعده گوشم نوبت گردنم بودلیس میزدوگازمیگرفت رفت لای سینه هام زبون میزدبعدنوک سینه هاموبه دندون گرفت جیغ زدم محمدگفت هیس جیغ نزن گریه کن گفتم محمدبسه توروخدابسه گفت ایناروکه قول داده بودی نمیتونی بزنی زیرش گریه کن تابحت رحم کنم گریم نمیگرفت دردم داشت ولی گریه نکردم دوست داشتم مقاومت کنم محمدسرشوبالااوردلباموبوسیدوگفت گریه کن دخترگریه کن.بدم ازاین رفتارش میومدگفتپ باراخرته محمددیگه مگه توخواب ببینی این چیزاروروی سینه هاموگازمیزدمحمدمیگفت جووون چه نرمه اشکام ناخوداگاه ریختن محمداشکاموپاک کردوگفت الهی من فدات بشم چراگریه میکنی مگه من پیشت نیستم محمدخوابیدجفتم وبغلم کردسینه هاموتوی دستش گرفت ودوثانیه ای یه بارنوکشون روفشارمیدادبازگریه کردم محمدبوسیدم ورفت سراغ کسم مقاومتی نکردم چون دلم میخواست برام لیس بزنه پاهاموبالاگرفت چندضربه به کونمورونام زدمحکم دستشومیکوبیدروی رونام شورتمودراوردوازسوراخ کونم تاروی کسم لیس زدچه لذتی داشت داشتم ارضامیشدم که محمدگفت بسه پاشوگفتم اییی یکم دارم ارضامیشم گفت نه ارضابشی نمیتونی به من برسی خوب محمدنشست لبه تخت گفت توله بیارفتم جلوپاهاش گفت میخوام ازروی شورت کیرموخیس کنی گفتم چشم شروع کردم زبون زدن فقط ده دیقه لیس زدم خیس شدشورتش گفت حالادراردراوردم شرتشومحمدپاشدسرپامنم زانوزدم جلوش دهنموبازکردم کیروکردتودهنم یکم عقب جلوکردم راضی نبودموهاموبادستش جمع کردوخودش عقب جلومیکردیکم تندتندتلمبه میزدتودهنم بعدمیکردتاته حلقم داشت بالامیووردم محمددهنموبازکردوتف کردتودهنم گفت دهنت چراخشکه توله بازکردتاته حلقم به نفس نفس افتاده بودم موهاموکشیدگفت پاشومنم پاشدم گفت توچت میگعتی سوس سرپایی دوست داری حالامیخوام ببینم وقتی ک یرم توکونته چقدرتحمل داری سرپابمونی گفتم محمدکون؟گفت اره خوشگلم دردش لذته قول میدم منوچسبوندبه دیوارپاموبالااوردوک یرشوگذاشت دره سواراخ کونم هرچی فشاردادداخل نرفت گردنموگرفت محمدگفت توله سگ شل کن گفتم محمدنمیره زورکه نیست دوتاازانگشتاشوخیس کردوکردتوکونم گفتم اویییی محمدگفت جون توهم دلت میخوادوقتی باانگشتاش توکونم تلمبه میزدابم اومدانگشتای محمدازابم خیس شده بوداوردسمت دهنموگفت لیسشون بزن انگشتاتوتک تک تودهنم ساک زدم بازتلاش کردولی توکونم نرفت گفتم بزاردفعه بعدمحمدگفت پس بایدابموبخوری اگه نکنم توکونت گفتم باشه محمددرازکشیدروتخت بعددوسه دیقه ابش که داشت میومدریختش تودهنم یکم ازش ریخت روسینم اونوهم لیس زدموخوردم مزه بدی نداشت یاشایدم مزه اب هرکی یه طوره بعدش محمدپاشدوپیشونیم روبوسیددرازشدیم پشتم به محمدبودمحمدک.سمومالیدتایباردیگه ابم اومدبعدمحمدگفت میخوام دفعه بعدی بزارم توک ونت برام گشادش کن منم خندیدموهموبغل کردیم ساعت11بودنیم ساعت بغل هم بودیم بعدرفتیم توی حموم محمدبدنموشست وکیرش بازراست شدبراش ساک زدم ابش روریخت روسینه هام لباسامون روپوشیدیم محمدمنورسوندنزدیک خونمون ازم لب گرفت واومدم خونه گرنموسینه هام کبودشده بورن عکسشونوواسه محمدفرستادم گفت هردفعه بیشترازدفعه قبلی کبودت میکنم عاشقه س.ک.س خشنم من امیدوارم ازداستان اولین س.ک.سمون خوشتون اومده باشه توروجان هرکی دوست داریدفحش ندیداگه خواستیدداستان س.ک.س بعدش که محمدگذاشت توکونم یااززندگی الانم براتون مینویسم

نویسنده:زهره

👑Vip👑


ورود به کانال اصلی

Report Page