Untitled

ون زمانی که

چشمات خیلی سرد به نظر می‌‌رسید

شاید دلیلش من بودم

بغلم کن و

بگو باید از هم جدا بشیم

حدس می‌زنم از طرف من گفتی

قبل از اینکه دردم عمیق‌تر بشه

ترکم کن و با کسی که لایقش هستی آشنا شو

واقعا دوستت داشتم

یا این یک تصمیم خودخواهانه بود که به خاطر خودم گرفتم

تا از تنهایی‌ فرار کنم؟

اگه بخوای می‌تونی سرزنشم کنی

با اینکه همیشگی به نظر می‌رسیدم

حالا به طرز بزدلانه‌ای خداحافظی می‌کنم

تمام احساساتی که برات گذاشتم

زیاد دوام نمیارن و همراه با قلب مرده‌م محو می‌شن

چرا و به چه دلیلی منو دوست داشتی؟

لطفا من رو از خاطراتت پاک کن و خوشحالیت رو پیدا کن

تو همیشه پر از اشک بودی، تو قلب زیبات

همیشه بارونی بود، و من بهت رعد و برق دادم

به هر دلیلی نمی‌تونم دوستت داشته باشم

قبل از اینکه جای زخم عمیق‌تر بشه و دردها بدتر بشه

ترکم کن و با کسی که لایقش هستی آشنا شو

حالا به طرز بزدلانه‌ای خداحافظی می‌کنم