The Shape Of Water
موسیقی و گیتارشکل آب” یا “The Shape of Water” عنوان جدیدترین ساخته کارگردان مکزیکی یعنی “گیرمو دل تورو” است. فیلمی که به تازگی موفق به دریافت جایزه بهترین کارگردانی و بهترین فیلم درام جشنواره جوایز گلدن گلاب شد. فیلمی که پیش از این اولین اکران خود را در جشنواره ونیز تجربه کرد و با استقبال مخاطبین و منتقدین نیز مواجه شد. روندی که نامزدی و حتی دستیابی به اولین مجسمه زرین #اسکار را برای “گیرمو دل تورو” بیش از پیش ملموس تر کرده بود و نهایتا به آن دست یافت.
شکل آب” (The Shape of Water 2017) داستانی فانتزی از معاشقهای رمانتیک را تعریف میکند که در آن “الیسا اسپوزیتو” با نقش آفرینی “سالی هاوکینز”، دختری تنها و منزوی که از نعمت سخن گفتن محروم است. “الیسا” زندگی محقر، ساده و قابل پیش بینی دارد که روزمرِگی را به سخره گرفته است. سر خورده از عقده های فرو خورده جنسی و امیالی بر آورده نشده تا سن پیری گریبان مردی است که در همسایگی الیسا به تنهایی زندگی میگذراند. مردی که از رخوت ارتباطِ مداومش با الیسا دیگر زبان اشاره میداند و او را دوست خود میداند.
داستان فانتزی “شکل آب" در سال ۱۹۶۲ روایت میشود و الیسا کارگر تشکیلاتی دولتی-نظامی است. تشکیلاتی که در یکی از همین روزمرگیها موجودی را اسیر میکند که بُهت الیسا از دنیایش را کنار زده و هستی اش رُخ می نمایاند. موجودی بر گرفته شده از آمازون اسرار آمیز. هیبتی انسان نما ولی غیر انسانی که الیسا با او همزاد پنداری میکند. در آن غرق میشود. اختلاطی که ثمره اش رهایی روح هر دو است.
گیرمو دل تورو” جز معدود کارگردانانی است که در سبک رمانتیکِ ابتدای مدرنیسم زندگی میکنند. نه تنها خروجی کارهایش بیانگر این ارادت به دوران گوتیک و نئو گوتیک است، بلکه بخشی از وجودش نیز در همان حال و هوا سر می شود. کارگردانی که هنوز سینما را اسبابی برای تحقق به تصویر کشیدن رویا میداند. فانتزیِ خشنِ وهم آلودِ غم زدهای که تماشای آثارش را همیشه از دیگر کارگردانان متمایز می سازد. در فیلم “شکل آب” اما، “گیرمو دل تورو” همان فانتزی گوتیک گونه کارهایش را به سمت و سویی برده که نه تنها عوام پسند تر باشد، بلکه به مزاق منتقدین نیز خوش آید. فرآیندی اختلاطی که با موفقیت از آن بیرون آمده است.
شکل آب” به مراتب از آخرین اثر “گیرمو دل تورو” یعنی” قله ای به رنگ خون” تم فانتزی و نماد پردازانه کمتری دارد و به همان اندازه به مدیومسینمای مدرن نزدیک تر است. فیلمی که در آن “گیرمو دل تورو” از روایتهای شخصیتیِ شبه ترسناک فاصله گرفته و دنیایی شبه تاریک از روابطی مختلف را پالایش کرده است. مطمئنا جدیدترین اثر این کارگردان بهترین اثر وی در به تصویر کشیدن پیوندها و روابط عاطفی و نیازی است که در پشت این روابط خوابیده است
دختر لالی که با نگاه در روح موجودی ماورای الطبیعه، نیمه پرش را میبیند. عمق تنهایی و زجری که از کودکی تا به حال کشیده را به لحظه ای از برابر خود در گذر میبیند و جرقه های عشقش تراوش میکند. اما هر دو موجود در بیان عاجزند. اما الیسا برای رشد و مراقبت از عشق گم گشته اش تلاش میکند. هیچ گاه پا پس نمیکشد. خانه اش را از پشت پنجره به زیر آب ها منتقل میکند و روح سرکش موجود را با روحش همراه میسازد. در به تصویر کشیدن این روایات است که “گیرمو دل تورو” هنرمندانه عمل میکند. لحظه ای که تم رمانتیکش، با معماری فضاهای همراه با رنگ خونش، همراه با فضایی موزیکال میشود. عناصری که به هم گره می خورد و اجزای واحدی پدید می آورند. برآیندی که به شکل واحد قابل تصور است. اگر پیش از این “دیمن شزل” با “لالا لند” توانست فضاهای اکسپرسیونیستی را با فضاهای شاعرانه و موزیکال همراه سازد، این بار گیرمو دل تورو این فضاها را حتی متنوع تر، تاریک تر، مهجور تر و به شکل فرا انسانی به تصویر کشیده است.
در “شکل آب” گیرمو دل تورو سعی بر عبور از واژه انسان به معمای کالبد دارد. کالبدی که برای عنواعش نمونه هایی نیز بیان میدارد. از الیسا خوش قلب، همسایه فداکار، مأموری خشن و بی قید و حتی کمونیستی پرشک. اما از این کالبدها گذر میکند و شرط انسان بودن را فراتر و به معنویت روح ارتباط میدهد. توانایی ارتباط و عاشق شدن و دوست داشتن. نگاهی با لطافت به هم نوع و فراتر به دیگر موجودات است که تعریف بخش انسان در این فیلم است. از توانایی های “سالی هاوکینز” نیز به هیچ عنوان نمی توان ساده عبور کرد. بازیگری که با بازی روانش خود را در نقش رها میکند و به سان کودکی در لحظه لحظه فیلم جاری میشود.
در نهایت؛ “شکل آب” را می توان از بهترین تجربه های بصری سال ۲۰۱۷ بر پرده سینماها دانست. فیلمی که سبب شد دوباره نگاه ها به کارگردان خوش ذوق یعنی گیرمو دل تورو باز گردد. کارگردانی که با “حاشیه اقیانوس آرام”، “هزارتوی پن”، “قله ای به رنگ خون” و “ستون فقرات شیطان” خود را در دل طرفداران ژانر فانتزی و علمی تخیلی در جهان باز کرده بود. کارگردانی که وی تجربه دیدن فیلم بر پرده نقره ای را هر چند با وجود تکنولوژی های متعدد خانگی باز هم دلپذیر میکند. با اینکه شکل آب نمایشی بی بدیل و کم ایرادی برای مخاطبش عرضه می دارد اما درون مایه فانتزی گوتیک واره دیوانه کننده اش چیزی کم دارد. عنصری که ادامه اش در گرو ذوق کارگردانانی همانند گیرمو دل تورو است