ثمره فؤاد - قسمت دوم: حقانیت

ثمره فؤاد - قسمت دوم: حقانیت

منصف

مرحوم آقای حاج محمد کریم خان کرمانی اعلی الله مقامه در کتاب مبارک ارشاد العوام میفرمایند:

معنی تقریر آنست که خداوند عالم چیزی را ثابت و دائم بدارد و آن را فانی و باطل نفرماید... پس هرکس را که خداوند باطل‌بودنش را آشکار نکرد و عیبی و نقصی از هیچ راه از او بروز نداد ما می‏دانیم که او حق است و تولای او لازم و پیروی او حتم، این مسئله از توحید است تا ارش خدش که آخری حد های خداست به ظاهر و اگر این عصا را بگیری و با این عصا راه روی هرگز به رو نخواهی افتاد و در جمیع مسائل، نجات آخرت و دنیا خواهی یافت...

در مطلب قبل اشاره شد که مرحوم آقای حاج محمد خان کرمانی اع، از کودکی مورد توجه خاص پدر بزرگوارش بوده و پیوسته ملازم ایشان بود، و به جهت حسن تعلیم و تربیت و دوام خدمت، در جایگاهی بالاتر از سایر فرزندان و شاگردان مرحوم آقای حاج محمد کریم خان کرمانی اعلی الله مقامه قرار گرفت. و در آخر اشاره شد که ایشان به عنوان وصی و جانشین آن جناب، برگزیده شد و زعامت شیخیه را به عهده گرفت.

در مطلبی که پیش رو دارید، به برخی از عللی که موجب انتخاب آن بزرگوار توسط پدر عالی مقدار ایشان و تمکین سایر علما و عوام شیخیه شد میپردازیم، و به مواردی که نشان از تسدید خداوند در امر ایشان است اشاره خواهیم داشت.

ابتداً پر واضح است که هر جمعیتی لابد اند از داشتن بزرگی و سائسی که مرجع و رافع اختلاف ایشان باشد و آن اجتماع را در جهت رسیدن به اهدافی که برای آن مجتمع شده اند راهنمایی کند، و این امر در تمام عالم و اجتماعات مافیهای آن مشهود بوده و بنوعی ضرورت و سیره عقلاست، و به همین جهت است که خداوند پیامبران را مبعوث فرمود و اوصیائی برای ایشان قرار داد الی آخر... که در این مورد مرحوم آقای حاج محمد کریم خان کرمانی اعلی الله مقامه، در مقدمه کتاب مبارک جامع میفرمایند:

بدانكه هر كس دانست كه انسان مدني الطبع است و ناچار بايد در ميانه اناسي همانطور كه قبلاً گفتيم رئيسي وجود داشته باشد و فهميد كه اخلال باين امر از حكيم صادر نميشود و اينكه حاكم ناچار بايد مشهود و محسوس باشد كه در ميانه خلق خداوند قائم مقام او بشود در رساندن چون اگر تصور شود كه مشهود بودن او لازم نيست همان حاكميت خدا ميتوانست كافي باشد خلاصه كه هر كس اين مطلب را دانست ميفهمد كه خداوند اجل از اين است كه در چنين لطفي كوتاهي نمايد و بالاتر از آن است كه پيغمبر و اوصياء پس از او را بميراند يا مخفي نمايد و بعد حجت را از بين رعيت او غايب كند و مردمان را مثل چهارپايان كه باختيار خود ميچرند بي سرپرست گذارد بدون شبان و اشخاصي را كه در پشت مردان و ارحام زنان هستند ضايع كند و حاكمي در ميانه آنها قرار ندهد كه عالم و امين باشد و از جانب امامشان بآنها مطالب را برساند و از حجت ايشان بر آنها حديث كند و ما بين آنها بحق قضاوت نمايد و تحريف غلو كنندگان و علم بخود بستن باطل گويان و تأويل جاهلان را از دين نفي نمايد .
پس واجب است اعتقاد بآنكه اين بزرگواران در هر قرني از قرون غيبت و غير آن يك نفر شيعي عالم اميني را كه قائم مقام ايشان است دارند كه برعيت ايشان تعليم نمايد حال يا اين است كه اين شخص مطاع است و يا غير مطاع و ممكن است كه جمعي او را بشناسند يا آنكه نشناسند همانطور كه امامان اين شخص سلام الله عليهم نيز امرشان همين طورها بود و از قرآن آيه قرٰي و آيه ابواب و غير آنها دلالت دارند بر اينكه چنين كسي لازم است و هست... الی آخر

بنابراین دریافتیم که باید در هر جمعیتی، شخص بزرگی که رافع اختلاف است بشناسیم و آن شخص لابد است از اینکه یک نفر باشد، چرا که لازمه ی تعدد اختلاف دیگری خواهد بود.

حال چنانکه در پیشگفتار سلسله مطالب سیاست عرض کردم، برای این شخص بزرگ خصوصیاتی لازم است، از جمله آنکه باید اعلم از مرئوسین باشد تا بتواند حل معضلات ایشان را بنماید و روح او اقوی از ایشان باشد تا به این واسطه از او تمکین نمایند و همچنین شرایط دیگری که نسبت به هر جمعیت متغیر است.

اما اجتماعی که مورد بحث ماست، مکتب حقه شیخیه میباشد که هدف از این اجتماع و تمایز ایشان از سایرین، متابعت آل محمد علیهم السلام و کسب علم و معارف ایشان است، و آنچه در این مطلب عرض خواهد شد، شناختن شخصی است که پس از مرحوم آقای حاج محمد کریم خان کرمانی اعلی الله مقامه، متصدی این مقام شده و مرجع خاص و عام گردید است.

بنابر آنچه عرض شد، چنین شخصی را باید در میان علمای شیخیه که شاگردان مرحوم حاج محمد کریم خان کرمانی اعلی الله مقامه بوده اند بجوییم نه در عوام ایشان، چرا که از جمله وظایف این شخص نفی تحریف غالین و انتحال مبطلین و تأویل جاهلین است و این امر مهم از شخص عامی بر نمی آید و جاهل نمیتواند مرجع خاص و عام باشد و شایسته پیروی نیست، چنانکه خداوند میفرماید أَ فَمَنْ يَهْدِي إِلَى اَلْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لاٰ يَهِدِّي إِلاّٰ أَنْ يُهْدىٰ.

بنابراین پس از نظر در شاگردان آن بزرگوار، بایست در جستجوی افرادی باشیم که ادعای علم کامل و مورد نیاز را داشته و خود را در مقام مرجعیت و بزرگی قرار دادند، نه کسانی که خودشان در پی آن شخص بزرگ بوده تا از او پیروی نمایند، مانند مرحوم حاج سید محمد باقر هندی که حکایت او در مطلب قبل گذشت، و همینطور عمده شاگردان بزرگ و کوچک مرحوم کرمانی اعلی الله مقامه که خود در ابتدا سرگردان بودند.

اما از جمله مدعیان این امر، مرحوم آقای حاج محمد خان کرمانی اعلی الله مقامه می باشد که برای دانستن حقانیت ایشان، باید نشانه های لازم را تطبیق نماییم و شاهد تسدید خداوند یا عدم آن باشیم، که به برخی از آن نشانه ها اشاره میکنم:

1- شخص مورد نظر بایست که ملازم بزرگ پیش از خود باشد، و بسی واضح است که شخص ملازم، فرای آنچه که استاد در مجالس عمومی بیان میفرماید، معالم بسیاری را از حرکات و سکنات و معاشرات و اخلاق و سلوک او با مردم و چگونگی ریاست او می آموزد و سبب میگردد که دوستی بین آن دو زیاد شود و اغلب در خاطر یکدیگر باشند، از این جهات کمتر کسی غیر از آنها که ملازم استادند، به ترقیات عالیه ای دست میابند. در این باره مرحوم آقای حاج محمد کریم خان کرمانی اعلی الله مقامه در کتاب مبارک طریق النجات میفرمایند:

ینبغی ان یلازم التلمیذ استاده سفرا و حضرا و یلاحظ حرکاته و سکناته و معاشراته و یکتسب منه علم السلوک مع الخلق و الریاسة بین الناس الضعفاء و ذلک لایمکن الا بمعاشرة تامة و ملازمة دائمة و توجه تام الیه فان بذلک یشتد المؤاخاة و المحبة بینهما و یکون الاستاد فی اغلب الاوقات فی خاطر المتعلم و المتعلم فی اکثر الاحوال فی خاطر المعلم و فی کل ذلک استمداد و امداد لایخفی و اما من تخلف عنه فی سفر او غاب عنه فی حضر فان ادام علی ذلک یمحی عن خاطر کل واحد منهما ذکر الاخر فی اغلب الاحوال فلا یتحقق الامداد و الاستمداد کما ینبغی و لذلک قل من یترقی من غیر الملازمین و اشتهر من بین المسلمین الاصحاب و شرفوا لاجل المصاحبة و الملازمة.

در بین تمامی شاگردان مرحوم آقای حاج محمد کریم خان کرمانی اعلی الله مقامه، تنها فرزند ایشان مرحوم آقای حاج محمد خان اع بودند که تا وفات آن بزرگوار و در سفر و حضر، ملازم و دستیار پدر گرامیشان بودند.

2- شخص مورد نظر باید مورد توجه و تصدیق و تعظیم بزرگ پیش از خود بوده باشد، که این امر خود به نوعی تسدید و تأییدی از جانب آن بزرگ است، مانند آنچه که مرحوم شیخ احمد احسایی اعلی الله مقامه پیرامون مرحوم سید کاظم رشتی اع میفرمودند که ولدی سید کاظم یفهم و غیره لا یفهم و همچنین آنچه که سید مرحوم اعلی الله مقامه هنگام بازگشت مرحوم کرمانی اع از کربلا، خطاب به ایشان فرمودند "ببلاد عجم میروید درحالیکه محتاج باحدی از علماء نیستید" یا در اجازه ای که به ایشان داده بودند میفرمایند " اما بعد فيقول العبد الجاني و الاسير الفاني كاظم بن قاسم الحسيني الرشتي انّ المولي الاَولي و الولي الاعلي العالم العامل و الفاضل الكامل جامع المنزلتين الظاهر و الباطن و حاوي المرتبتين المقامات العقلية المستنيرة بالانوار النقلية الالهية و المراتب النقلية المأخوذة من حقايق الدقايق العقلية القدسية كاشف المعضلات و رافع المبهمات حسن الذات حميد الصفات قرة العين بلا مين المؤيد بلطف الكريم الرحيم محمدكريم خان بن ابراهيم خان..."

و به همین منوال تاییدات مرحوم آقای حاج محمد کریم خان کرمانی اعلی الله مقامه، نسبت به فرزند عزیزشان محمد اع، بسیار بود که در مطلب قبل عرض شد.

3- شخص مورد نظر در زمان حیات بزرگ پیش از خود نیز قائم مقام باشد، که به عنوان مثال در مواقع مختلفی مانند بیماری یا گرفتاری یا به حسب مصلاحی، به جای او نماز بخواند و موعظه کند و سوالات را پاسخ دهد و غیر ذلک... که در این مورد نیز مرحوم آقای حاج محمد خان اعلی الله مقامه چنین جایگاهی داشت چنانکه در مطلب قبل گذشت.

4- شخص مورد نظر بایست از بزرگ پیش از خود و شاگردان برتر ایشان اجازه داشته باشد، چنانکه این امر متداول در بین تمامی علما است و حتی مرحوم شیخ احمد احسایی اعلی الله مقامه، از علماء پیش از خود درخواست اجازه مینمودند، و مرحوم کرمانی اع از مرحوم سید کاظم رشتی اعلی الله مقامه چندین اجازه داشت و چنان امر مهمی میدانستند که در اول کتاب مبارک فصل الخطاب ذکر اجازات خود را من جمله از مرحوم ملا حسین گنجوی و مرحوم آقا محمد شریف کرمانی که این دو نیز از سید مرحوم اعلی الله مقامه اجازه داشند، ذکر مینمایند، و همچنین خود مرحوم کرمانی اعلی الله مقامه و آن دو عالم بزرگوار نیز، پس از اتمام کتاب مبارک فصل الخطاب، به فرزند ایشان اعنی مرحوم حاج محمد خان اعلی الله مقامه اجازه دادند.

جز این دو عالم بزرگوار چندی دیگر از شاگردان برتر مرحوم آقای حاج محمد کریمخان کرمانی اعلی الله مقامه که از ایشان اجازه داشتند هم به مرحوم آقای حاج محمد خان اع اجازه دادند، از جمله مرحوم شیخ علی بمی و مرحوم ملا عبدالسلام سلماسی و ابن مرحوم کلباسی و شیخ جعفر بن محمد تقی برغانی (شهید ثالث)، که ذکر بعضی از این اجازات در کتاب المبین شده و در مجلد اول مکارم الابرار نیز ذکر اجازات ایشان از مرحوم آقای حاج محمد کریم خان کرمانی اعلی الله مقامه شده است، و تمامی این علماء عظام همه پس از ایشان مصدق مرحوم آقای حاج محمد خان اع شده و ایشان را به عنوان بزرگتر خود پذیرفتند، و همین از دلایل حقانیت ایشان است چرا که علما بهتر از هرکس اعلم خود را خواهند شناخت.

5- شخص مورد نظر می بایست از لحاظ مراتب علمی، مانند بزرگ پیش از خود بوده و به تمام علومی که مردم به آن محتاجند مسلط باشد، چنانکه خود مرحوم کرمانی اعلی الله مقامه چنین بودند و جمیع علوم را به نحو صحیح آن از احادیث اهل بیت علیهم السلام استخراج مینمودند.

و در این مقام است که مدعیان باطل رسوا خواهند شد چنانکه شاعر میگوید کل من یدعی ما لیس فیه    کذبته شواهد الامتحان و این از اعظم دلایل حقانیت مرحوم آقای حاج محمد خان کرمانی اعلی الله مقامه است که وارث علم پدر بود و میتوان گفت که حتی بیش از پدر بزرگوارش اظهار علم نمود، چنانکه از ایشان بالغ بر 179 رساله و 13 فائده و 5 مراسله و 2096 درس و 1923 موعظه و 11 وارده به یادگار مانده است که در مطالب بعد با جزئیات بیشتر ذکر خواهد شد، و برخی از موضوعاتی که در آن قلم فرسایی نموده اند عبارت است از، فقه و اصول و اعتقادات و طریقت و حکمت و ریاضیات و طب و علوم غریبه و علوم طبیعی و کشاورزی و...

تمامی این آثار چنان عظیم و دقیق و عمیق است که اگر اهل آن بدید انصاف نظر کند، آن را نسبت به کتب دیگر معجز خواهد یافت، چنانکه فیلسوف بزرگ هانری کربن پیرامون آثار ایشان میگوید "مجموعه آثارش شاهكارهاي عظيم و در خور توجّه ، و عصري اساسي ، از مكتب شيخيّه است" و می افزاید که "اين آثار نيز بنوبه‌ي خود دائرة المعارفي از علم را در بر دارد ، و در هر رشته ارزش واقعي تعليماتي كه از ائمّه اطهار (علیهم السلام) رسيده است نشان ميدهد".

6- شخص مورد نظر خود باید مدعی این امر باشد، چرا که حجت خداوند واضح است و در این امور تعارفات جایگاهی ندارد و به عوام نیز واگذار نمیشود که مانند سقیفه بزرگی برای خود انتخاب کنند.

از این جهت بود که مرحوم آقای حاج محمد خان کرمانی اعلی الله مقامه که منتخب الهی و منتصب از جانب پدرش بزرگوارش بر این امر بود، بعد از آنکه وظایف اولیه را به عنوان وصی آن بزرگوار انجام داد،  همت خود را مصروف امور علمیه و تصنیف و تألیف کتب حکمیه و فقهیه و تجمیع احادیث و اجوبه مسائل نمود، و اکثریت علما و عوام شیخیه نیز به آن جناب گرویدند و حبل اطاعت و انقیاد ایشان را طوعاً بگردن نهادند.

و در تمامی امور چنان قائم مقام مرحوم آقای حاج محمد کریم خان کرمانی اعلی الله مقامه شدند که با قطع نظر از جثة شریف ایشان اعلی الله مقامه، دیگر گوئیا هیچ چیز از میان نرفته و همه برجا بود جز آنکه بمقتضای پاس ادب تا چندی بر کرسی و منبر پدر صعود ننمود و درس و موعظه نفرمود تا انکه بعد از چند ماهی بعادت معهود هر دو عیال و اولاد را بقریة لنگر نقل نمود و در اوایل ورود در خواب خدمت پدر بزرگوار رسید، آن حضرت از روی تغیر فرمودند که خوابیده و آرام داری تا علوم و کتب من از میان برود و تمام شود؟

آن جناب با اضطراب از خواب جسته و میفرمود چشمهای مبارک مولایم بعد از بیداری مدتی پیش چشمم بود، باری بعد از این خواب که بمنزله امر و حکم است بدرس و موعظه قیام فرمود و هم چنان مشغول شد بتصنیف و تألیف و جواب سؤالات مشکله غامضه، و بحمدالله چنان از عهده برآمد و حل رموز مسائل حکمت الهیه و طبیعیه و مشکلات فقه و اصول و رفع تعارض ظاهری احادیث و بیان علوم دیگر فرمود که بر همگان معلوم شد که علم این بزرگوار لدنی است نه اکتسابی.

7- بزرگترین دلیل بر حقانیت هر حجتی تسدید خداوند است چنانکه در ابتدای مطلب عرض شد.

و چنین بود مرحوم آقای حاج محمد خان کرمانی اعلی الله مقامه که امر ایشان فانی و باطل نشد و با سکینه و وقار بر اعادی و مدعیان باطل فائق گشت و روز به روز بر عزت ایشان افزوده شد چنانکه خداوند میفرماید وَ لِلّٰهِ اَلْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ لٰكِنَّ اَلْمُنٰافِقِينَ لاٰ يَعْلَمُونَ و این در حالی بود که مانند پدر بزرگوارشان، از داخل و خارج مکتب سعی بر ردّ و اذیت آن جناب داشتند و با سبّ و لعن و افتراء و تکفیر بر علیه ایشان موضع میگرفتند، که جمله ایشان پس از چندی به خذلان و اضمحلال دچار گشته و فتنه های ایشان به خودشان بازگشت.

ادامه دارد...

Report Page