TelegraphMaknaeline7با شدت پاهای جونگکوک رو بالا گرفت و عمیق تر داخلش کوبید. با بیشترین سرعتی که میتونست کمرش رو تکون میداد و به ناله های پر درد پسر زیر توجهی نمیکرد. بلاخره بعد از یک ماه ستاره گی بارِ زیر زمینی دِراگ، جئون جونگکوک وقتش خالی شده بود و تهیونگ بلاخره میتونست یک شب هات رو با پسری بگذرونه که مدتیه با اجراهای سکسیش شق میکنه . با حس دست های جونگکوک که سعی میکرد کمی تهیونگ رو از خودش فاصله بده و دردش رو کمتر بکنه ، از فکرش خارج شد بی حرکت داخل جونگکوک مکث کرد: +چی شد جئون؟ این برات زیادیه نه؟فکر نمیکردی من مثل بقیه نباشم؟ برخلاف من، اونا خیلی باهات نرم برخورد میکنند. اما تو باید همون وقتی که تو اجراهات هر شب با عشوه سمتم میومدی و باسنت رو روبروم تکون میدادی، به این فکر میکردی که وقتی گیرت بیارم هیچ ملایمتی درکار نیستهمینطور که به چشم های اشکی جونگکوک زل میزد و کلمات کثیفش رو به روش میآورد، دیکِ بلندش رو دَوَرانی داخل باسنش میچرخوند تا ماهیچه های گرم و خیسش بیشتر از قبل حسش بکنند:_تو...آهههه تو فکردی من از این ک...از این که باهام خشنی ناراحتم؟...فاک...این...این لعنتی بدجور داره از لذ....از لذت روانیم میکنه فاکبا کشیده شدن موهاش بین انگشت های قوی تهیونگ فریاد بلندی سر داد و ناله هاش رو از سر گرفت. تهیونگ با شنیدن اعتراف بیشرمانه جونگکوک غرق لذت شد و با شدت بیشتری داخلش کوبید. قرار نبود تا صبح دل از این پسر وسوسه انگیز بکنه!