× Telegraph

× Telegraph

SHAHIN_NAJAFIFAMIL

<<جنس سوم>> / <<طبیب>>

SHAHIN_NAJAFIFAMIL

طبیب

به قلم شاهین نجفی


<<آوخ آوخ <<طبیب

بر سر زار زار بیماری

(مولوی)


سالها بعد شاید دانشجویان موسیقی و مردم شناسی و زبان شناسان به خرابه ها باز گردند و نشانه های قوم و زبان و فرهنگی را در کرانه های دریا ی خزر جستجو کنند که دیگر اثری از آن نیست.

قومی که در دوره های پایانی خویش، با فرهنگ و هویت و زبان خویش بیگانه ترین بود. قومی که در طول و عرض صد سال خود را انگار کرد، از خود شرمگین و در ابتذال تحمیل شده ی مرکز نشینان استحاله و گم شد. نه جنگلی می ماند و نه مردابی؛ همچنانکه نه لباسی مانده است و نه موسیقی و ساز و فرهنگ و زبانی . ته لهجه ای مانده کج و معوج تا وقتی مولف به قرن نهم باز گردد و تحقیق و ترجمه کند؛ بر سر خود بکوبد که وای بر من این زبان چه بود و چه شو؟ کدام اراده ی تاریخی ما را اینچنین نابود کرد؟

دلت خوشه ، مردم گشنه ان الان وقت زبان و فرهنگه، الان وقت کار هنریه؟ از سیاست بخون! بخون حال کنیم! بخون مشروب بخوریم و بکشیم و قرص بالا بندازیم و بالا پایین بپریم

می خواهند با کله ی خالی و مست و منگ قیام کنند! این لشکر انگار آهنگران می خواهد تا در پستوی خانه اش پای<<بساط>> شهید شود!

باید گفت: گل بگیرن سیاستی و که قراره بی فرهنگ سامون بگیره

<<مخاطب اشتباه جای تو در این مکتب نیست>>

مخاطبان اخته، اکت های خارج از خویش می طلبند تا با چیزی شبیه هنر ارضا شوند و همچون معتادی به هروئین، بی چیزی و پوچی خود را پنهان کنند.مخاطبید، مخاطب پس مانده، عقب مانده اند آب راکد بدبو ، بوی تعفن ذهن های بیکاره و تنبل! علف های هرزه مزاحم منطق باغ!

درب ها را ببندید و کلاس را کوچک کنید. اضافی ها بیرون! اگر ترم های پیش را پاس نکرده ای در همان ها و همان جا بمان تا زمانت فرا رسد.

تخصص فرصتی به عامی دهان چاک سر کوچه نمی دهد. ما به <<پور رضا >> و<<مسعودی>> و <<آشور پور>> مدیونیم ؛ آنها که منطق <<روستا>>را، شعور و شور فرهنگ را می شناختند.

برای <<فهمیدن>> نیاز به کلاس درس است و برای<<تخلیه>> نیاز به خیابان و مستراح!

برای <<گوش سپردن >> کنسرت و سکوت می خواهیم و برای <<سرو صدای غرق الکل و مواد >> کاباره! در کاباره های مدرن، <<وطن>>و <<مت آمفتامین>> هم سرو می شود!

طبیب از آن دست کار هاست که امکان همراهی مخاطب را در اکت های بیهوده می گیرد و او را به <<درنگ>>وا می دارد؛همانچه که امروز با مردم غریبه است با این درنگ دیگر نیازی به فهم معنا نیست. حوصله و صبر می خواهد و ثبات در درگیری باصدا. صدا موج است و او رابا خود خواهد برد از جنوب در دریای شمال و از شمال تا ساحل جنوب

طبیب!


منبع:IranWire

SHAHIN_NAJAFIFAMIL



Report Page