× Telegraph
SHAHIN_NAJAFIFAMIL<<جنس سوم>> /<<دردانه>>
SHAHIN_NAJAFIFAMIL
به قلم شاهین نجفی
<<در دانه ی من>>
او: نکن شاهین جان، عوضش کن،دوباره داستان میشه
من: من خودمو سانسور نمی کنم.
او: اما کارتو تلف می کنی. کاری که باید روی موسیقی شعرش دقت بشه رو به حاشیه می کشونی.
من: هیچکی نمی فهمه که منظورم چی و کی بوده!
او: مردم احمق نیستن، قشنگ تابلوئه داری کیو می گی!
من: مگه فقط <<....>>،<<....>>بوده؟ میشه اینطور تعبیر بشه که.... اصلا آب از سرما گذشته، الان دیگه همه چیز عادی شده واسه مردم.
او: مردم؟ چرا چشاتو بستی؟ دقیقا کدوم مردم؟ این کار حیفه. مگه چند نفر از این مردم به فرم و ساختار و رنگ آمیزی و خلاقیت کارها دقت می کنن. جز اینکه یه سری <<....>>و شاد کنی و یه سری <<....>>رو عصبانی و از ارزش کار غفلت بشه چه نتیجه ای داره؟
نه سیگارکشید، نه به سبک فیفارسی های لوتی پسند به الکل پناه برد و نه به کنج تنهایی و شمع و اینکه<<آه مردم مرا نمی فهمند>> های دستمالی شده لغزید و غر و لندهای لای کتاب ها و تز های نیمه روشنفکرانه را مزه کرد. <<دردانه>> منطق می خواست و کمی دیوانگی و نه ادا بازی و رفتار های رومانتیک سطحی!
دردانه>> پنج ضربی با هار مونی جذاب و معلقش،<< با آن شعر سیا و زبان پریش و مغرورش، چرا باید تنها برای یک <<بند>> به بیراهه ی معنا های عامه پسندفرو می رفت؟ این تعزیه چند بعدی را باید گریست.) <<دردانه>> آنقدر مرا زجر داد (رام نمی شد) تا در استودیو به ضجه افتادم و وقتی اشکهایم رفت، آرام شد!
حبیب مفتاح خلاقانه باضرب های لنگش استخوان کار را آماده کرده بود و بعد پویا محمودی آمد و بخش دوم را خواندم و همزمان در <<همایون >> استادانه گیتارش را زد و کار جان گرفت و <<دردانه>> دردانه شد.
دردانه!
منبع:IranWire
SHAHIN_NAJAFIFAMIL