× Telegraph

<<جنس سوم>> / <<شادوماد>>

SHAHIN_NAJAFIFAMIL

به قلم شاهین نجفی

<<سیاه ازجنس لباس سفید عروس>>

می گویم ذهن ما بیمار است! چرا وقتی به جشن عروسی فکر میکنم یاد میرزا می افتم؟ چرا فکر می کنم شب آخر داماد است؟ چرا تصور می کنم این سپیدی بزودی سیاه می شود؟ چرا در ذهن ما هر لحظه فاجعه‌ای در کمین نشسته است؟

لذت جدال و بازی با فرم های موسیقیایی کافی نیست انگار. سادگی تصاویر و نابهنگامی تعابیر کاری از قلب روستا یقه گیرت می کند و الحق که استاد ستارزاده شادوماد را با دوتارش یگانه نواخت.

اما کجای این تصنیف روستایی این چنین تنظیم دوباره ی غمگینی را به اراده من تحمیل کرد؟ من خنیاگری را دیدم که در جشن عروسی معشوق پیشین اش ساز می زند و می خواند.

شادوماد سیاه است، قیر سقف خانه های شمال است؛ صادراتی از خراسان!

مارش عزایی چگونه در دوازده/ هشتم با گیتار پویا محمودی که مدام بغض دارد. خوانش تراژیک این اثر بدون سوز و گداز و فشار جانبی به آن چگونه خواهد بود؟

پس از دردانه ی لنگ و سرگردان و سیاه، سخت ترین و وقت گیر ترین قطعه ی<<جنس سوم >> شادوماد بود. چالشی برای من و پویا و حبیب که چه کنیم تا سادگی اش فدای پیچیدگی های فرمال ذهن ما نشود و قشنگی اش از تراژدی مورد نظر من نکاهد .

مگر اینکه باید استاد<<دگرگونی و واژگونی باید باشیم؟<<ها پس از چند بار ظبط و بحث و نظر پردازی به این اندازه از تعادل و توازن در ملودی و هارمونی رسیدیم و ریتم را تقلیل دادیم و سبک گرفتیم تا روند حرکتش، روحی ایستای کار را متأثر نکند و نکرد.

از معدود قطعاتی که در خلوتم می نوازم وبه دشت ها می روم و جماعتی را می بینم وخود استاد ستارزاده ی مهربان هم که دارد در نقش عاشق ناکام می خواند: شادوماد عروس اومد....

منبع:IranWire

SHAHIN_NAJAFIFAMIL