تکنولوژی دیجیتال مدیر بهتر می‌خواهد نه تکنوکراتهای بیشتر

تکنولوژی دیجیتال مدیر بهتر می‌خواهد نه تکنوکراتهای بیشتر

امیرشاهزید


بسم الله ال حمن الرحیم

.

تکنولوژی دیجیتال

تکنولوژی دیجیتال، دنیای اطراف ما را به شدت تغییر داده است. تکنولوژی‌های موبایل، #شبکه های اجتماعی و رسانه‌هایی که بر پایه‌ی آنها شکل گرفته‌اند، تجهیزات و چیپ‌های الکترونیکی که در دستگاه‌های مختلف نصب شده‌اند، تحلیل حجم زیاد اطلاعات و داده‌ها، ماهیت کار و فعالیت اقتصادی و همینطور فضای رقابت را تغییر داده‌اند. پتانسیل تکنولوژی برای افزایش ثروت در سازمان‌ها و اقتصاد ملل،‌ انکارناپذیر است.


اما Harvard Business Review بحث بسیار مهمی را مطرح می‌کند که از نگاه بسیاری از مدیران، مغفول مانده‌ است. داستانی که از این تحول عظیم گفته می‌شود، داستان تکنولوژی دیجیتال نیست. داستان تحول دیجیتالی است. زمانی مینتزبرگ نوشته بود: ما مدیر لازم داریم نه MBA خوانده. و امروز HBR با الهام از همان سبک، می‌نویسد: ما مدیران بهتر می‌خواهیم نه تکنوکرات‌های بیشتر.


تکنولوژِی


Harvard Business Review،

نقد خود را بر نگرش مدیران به تکنولوژی با جملات فوق آغاز می‌کند.


تعریف مجدد کلیه فعالیت‌های سازمان، باید با همکاری تمامی کارکنان انجام شود. شاید سوال مهم در وضعیت فعلی این باشد که: آیا مدیران، از لحاظ مهارت، توانمندی و انگیزه، در شرایطی هستند که بتوانند از تکنولوژی‌های جدید به نفع فعالیت‌های قدیمی خود استفاده کنند؟


به نظر میرسد شرکت‌هایی که آمادگی چنین تحولی را دارند، در اقلیت هستند. بنیاد دراکر در اروپا، طی چهار سال،‌ بیش از چهارصد شرکت بین‌المللی را مورد بررسی قرار داده است. با مدیران مختلف صحبت شده و عملکرد آنها مورد بررسی قرار گرفته است.

مدیران تکنولوژِی

البته استثناء هم وجود داشته است. شرکت‌هایی که این تکنولوژی‌ها را به صورت موفق و اثربخش به کار گرفته‌اند و توانسته‌اند نوآوری‌های مختلفی را در زمینه‌ی افزایش سود و رشد کسب و کار خود، انجام دهند.


شرکت‌هایی که در این حوزه موفق بوده‌اند، در دو لایه‌ی کاملاً متفاوت به تکنولوژی دیجیتال نگاه کرده‌اند.


در لایه اول که معمولاً بیشتر هم مورد توجه قرار می‌گیرد، تلاش شده که با استفاده از این تکنولوژی‌ها، ارتباط سازمان با مشتریانش به شکل‌های مختلف نزدیک‌تر شود. فرایند‌ها تغییر کرده و حتی مدل‌های کسب و کار با نگاه به تکنولوژی‌های جدید، اصلاح شده است.


اما لایه‌ی دوم، که معمولاً به فراموشی سپرده می‌شود، نه در ارتباط با مشتریان، بلکه تغییرات درون سازمان و تغییر فرهنگ سازمانی، همسو با استفاده از تکنولوژی دیجیتال است.


واقعیت این است که استقرار ساختارهای جدید، صرفاً با تامین تکنولوژی و ابزارهای وابسته به آن ممکن نیست. تحول جدی در این حوزه، قبل از هر چیز،‌ به مدیرانی نیاز دارد که بتوانند چنین تحولاتی را رهبری کنند. چیزی که امروز به عنوان یک منبع کمیاب برای تحول دیجیتالی مورد توجه قرار گرفته است، همین مهارت مدیریتی است.


در حوزه چشم‌انداز، باید مشخص شود که جایگاه تکنولوژی در کسب و کار ما و جایگاه کسب و کار ما در دنیای جدید مجهز به تکنولوژی کجاست. به عنوان مثال، یک شرکت حفاری ممکن است به جایگزینی انسانها توسط تجهیزات جدید یا حداقل به اتوماتیک کردن فرایند‌های قبلی خود و استفاده از ابزارهای ارتباطی اثربخش برای تبادل پیام بین کارگران فکر کند [یا شرکت دیگری ممکن است بر شریک کردن مشتریان در سود سازمانش متمرکز شود].


اما ایجاد یک چشم‌انداز جدید کافی نیست. باید تمام کارکنان از لحاظ فکری با تکنولوژی جدید درگیر شوند. #پیتر دراکر سالها قبل به درستی گفته بود که: «مدیر قبل از هر چیز مسئول مدیریت انرژی خودش و پس از آن مسئول همسو کردن انرژی اطرافیانش است». تکنولوژی جدید، می‌تواند و باید به ایجاد این همسویی و هماهنگی کمک کند. کارکنان باید بتوانند راحت‌تر و سریع‌تر حرف بزنند. همکاری‌های بهتری با مجموعه‌های بیرون از سازمان شکل بگیرد و شکل تازه‌ای از کارکردن به وجود بیاید.


هماهنگی بیشتر بین کارکنان و به اشتراک‌ گذاشتن فعالیت‌ها برای کارکنان بسیاری از سازمان‌ها، یک فعالیت عادی و طبیعی محسوب نمی‌شود! مهم‌ترین مزیت تکنولوژی دیجیتال وقتی به وجود می‌آید که مرز‌های سنتی واحد‌ها را از بین ببرد و تعاملات جدید توسط آن شکل بگیرد. بنابراین در رده‌ی مدیریتی،‌ باید فرایند‌ها، اصول،‌ قوانین و چارچوب‌هایی شکل بگیرد که کارکنان سازمان را به این سمت هدایت و وادار کند.


چهارمین نکته هم کاملاً واضح و مشخص است. واحد IT نمی‌تواند یک واحد کاملاً مجزا و مستقل بوده و در خلاء فعالیت‌های خود را انجام دهد. تعامل و ارتباط دقیق بین واحد IT و سایر واحد‌های سازمان است که می‌تواند سینرژی ایجاد کند. واحد IT‌ حتی اگر فعالیت‌های مستقل سودمند و مفید انجام دهد، عملاً سازمان را به سمت تحول پیش نبرده است. تمام واحد‌های سازمان باید در خدمت بهبود عملکرد واحد IT باشند و واحد IT هم در خدمت تمام واحد‌های سازمان قرار بگیرد. سینرژی ناشی از این همکاری متقابل است که می‌تواند سازمان را به سمت یک تحول پیش ببرد.


تحول در حوزه‌ی تکنولوژی دیجیتال، کار خیلی عجیب و پیچیده‌ای نیست. قرار نیست که بالاترین کارکنان گوگل را به استخدام خود در بیاوریم یا بیست درصد تمام درآمد خود را به حوزه‌ی تکنولوژی اختصاص دهیم. طبیعی است که تحول تکنولوژیک تا حدی به سرمایه‌گذاری‌های مادی و انسانی نیازمند است، اما آنچه که پیش‌نیاز واقعی و جدی چنین تحولی است، مصمم بودن، زمان گذاشتن و مدیریت قوی است.


مهم نیست در چه صنعتی مشغول به کار هستید. مهم نیست در کجای جهان مشغول فعالیت هستید. مهم این است که سهم تکنولوژی دیجیتال در حوزه‌ی فعالیت‌ها در حال افزایش است. اما به خاطر داشته باشیم که معنی تحولات جدید این نیست که تکنوکرات‌ها و کسانی که تکنولوژی را از لحاظ فنی خیلی خوب می‌شناسند، جایگاه‌های مدیریتی را از آن خود خواهند کرد. هنوز هم، سازمان‌هایی که انسانها را در مرکز توجه خود قرار می‌دهند و آنها را بهتر می‌شناسند و مدیریت می‌کنند، رهبران مسیر نوآوری و تحول خواهند بود.


تحول با استفاده از تکنولوژی دیجیتال، مبحثی در حوزه‌ی مدیریت است و نه در حوزه‌ی تکنولوژی لذا مسئولینی که شم مدیریتی ندارند نباید در این پست ها قرار بگیرند

Report Page