Takrole magazine
Zayn Malik and Perrie Edwards • September 16, 2018مصاحبه ای کوتاه با زين ماليك و پري ادواردز در رابطه با ازدواج
مصاحبه گر: سلام زين، براي مصاحبه از مجله تك رول اومدم. وقت داري؟
*روي صندلي نشستمو پاي راستمو روي پاي چپم گذاشتم
زين: سلام، آره دارم
مصاحبه گر: خوبه؛ خب حالت چطوره زين؟
براي مصاحبه آماده هستي؟
*به صندلي تكيه دادمو گلومو صاف كردم
زين: خوبم مرسی. یپ
یکم رو صندلیم جا به جا شدم*
مصاحبه گر: چند هفته پيش اين خبر به دست ما رسيد كه تو به پري، روز تولدش درخواست ازدواج دادي و اون قبول كرد. قراره جشني برگزار كنين؟
*لبخند زدمو سرمو بالا گرفتم
زين: خب آره اتفاقا یکی دو روز پیش تصمیم گرفتیم که ازدواج کنیمو همین سه شنبه هم عروسیمونه
بهت لبخند زدم*
مصاحبه گر: چه خوب! اميدوارم در كنار هم خوشبخت شين.
همينطور اين خبر كه داري پدر ميشي به دستمون رسيده، فكر ميكني آماده اي؟
*دستمو زير چونم گذاشتمو بهت نگاه كردم
زين: مرسی!
دستمو کنار چونم کشیدم چشامو یکم ریز کردم*
آمم خب تا همین چند وقت پیش نمیدونستم ولی الان فک کنم آره آماده ام، یعنی امیدوارم پدر خوبی باشم..
شونمو انداختم بالا*
مصاحبه گر: ماليك، تو اين خبرو بهمون دادي كه همين سه
شنبه قراره با پري ازدواج كني، ساقدوشاتو انتخاب كردي؟
*دستمو از زير چونم برداشتمو رو دسته ي صندلي گذاشتمش
زين: خب آره من ساقدوشا خودمو پری هم واسه خودشو
لبمو خیس کردم سرمو تکون دادم*
مصاحبه گر: تداركات عروسي رو فراهم كردين؟
*دستامو به هم قلاب كردمو لبخند زدم
زين: تقریبا نصف بیشترشو آره، یکم از خورده کاریا مونده که اونام امروز فردا تموم میشن
ساق پامو رو اون یکی پام گذاشتم دستمو روش گذاشتم نگات میکردم*
مصاحبه گر: اين عاليه
*سرمو تكون ميدمو ادامه ميدم
خب چطور شد كه تو و پري آشنا شدين؟
زين: تکیه مو از صندلی برداشتم*
من و پری از طریق یه نفر با هم آشنا شدیم، بعدشم با هم یه قرار گذاشتیم که بیشتر همو بشناسیم و خب از هم خوشمون اومد پس قرار گذشتنامون بیشتر شدن و..
دستمو تو هوا تکون دادم آروم خندیدم*
مصاحبه گر: جالبه
*خنديدمو ادامه دادم
هيچوقت فكر ميكردين رابطتون انقدر محكم شه؟
زين: من که اوایل فک نمیکردم در حد ازدواج پیش بره ولی یکم که گذشت دیدم واقعا دوسش دارم پس باید باهاش ازدواج کنم
شونمو انداختم بالا خندیدم*
مصاحبه گر: خب پري واقعا خوش شانسه كه تورو داره
*لبخند زدمو بهت نگاه كردم
قبلا راجب بچه دار شدن با هم حرف زده بودين؟
زين: منم هستم
سرمو تکون دادم بهت لبخند زدم*
خب جدی نه چون زود بود واسش، فقط در حد حرف که ببینیم بچه دوست داریم یا نه
مصاحبه گر: جالبه
*سرمو تكون دادمو ادامه دادم
چه چيزي رو راجب پري بيشتر از همه دوست داري؟
زين: سرمو به دستم تکیه دادم به یه سمت دیگه نگا کردم یکم فک کردم*
آممم خب راجب شخصیتش اینکه خیلی مهربون و دوست داشتنیه، راجب ظاهرشم چشماش، واقعا چشمای قشنگی داره
مصاحبه گر: كيوت
*دستامو از هم جدا كردمو رو پاهام گذاشتمشون و لبخند زدم
خب تو و پري يكي از طولاني ترين رابطه هاي تك رول رو دارين، اين رو مديون چي هستين؟
زين: نمیدونم واقعا
کنار سرمو خاروندم*
شاید چون اخلاق و رفتارمون تقریبا به هم نزدیکه؟
مصاحبه گر: نمیدونم واقعا
کنار سرمو خاروندم*
شاید چون اخلاق و رفتارمون تقریبا به هم نزدیکه؟
زين: سرمو با لبخند تکون دادم*
فقط اینکه توی رابطه ها بیشتر به هم احترام بزارین و واسه همدیگه ارزش قائل شین که انقد آمار طلاق و برِک آپ و اینا نره بالا تنکس
خندیدم زبونمو گوشه لبم کشیدم*
مصاحبه گر: بازم ممنونم و اميدوارم با پري خوشبخت شينو زندگي خوبي داشته باشين
*بهت نگاه كردمو لبخند زدم
مصاحبه گر: سلام پري، براي مصاحبه از مجله تك رول اومدم. وقت داري؟
*باهات دست دادم، روي صندلي نشستمو همونطور كه بهت نگاه ميكردم لبخند زدم
پري: باهات دست دادمو رو صندلی نشستم
پای چپو رو پای راستم گذاشتمو لبخند زدم
سلام عزیزم اره
مصاحبه گر: خب پري حالت چطوره؟
*به صندلي تكيه دادمو ادامه دادم
براي اين مصاحبه آماده اي؟
پري: سرمو تکون دادمو یکم رو صندلیم جا به جا شدم
خوبم مرسی و آره
مصاحبه گر: سرمو تکون دادمو یکم رو صندلیم جا به جا شدم
خوبم مرسی و آره
پري: گوشه ی لبمو گرفتمو سرمو تکون دادم
آره درگیره لباساشونیم فعلا
مصاحبه گر: اين عاليه!
*لبخندم زدمو ادامه دادم
چطور شد كه تو و زين با هم آشنا شدين؟
پري: خندیدمو زمینو نگاه کردم
منو دعوت کرد خونشون و یه تایمه خوبیو داشتیم
مصاحبه گر: جالبه
*لبخند زدمو ادامه دادم
نميخواي بيشتر راجب اينكه چطور آشنا شدين بگي؟
پري: صدامو صاف کردمو سرمو آوردم بالا
خب وقتی من برای اولین بار دیدمش همه دوستاش میگفتن که از رول پری متنفره یه جورایی
خندیدمو ادامه دادم
وقتی توی ی gp باهم آشنا شدیم سعی کردیم یکم بیشتر همدیگرو بشناسیم و خب فک کنم این اشنایی به جایی رسید که دیگه اون حسه قبلو نداره
مصاحبه گر: اين خيلي خوبه خوبه
*لبخند زدمو ادامه دادم
هيچوقت فكر ميكردين رابطتون انقدر محكم شه؟
پري: مکث کردمو با لبخند نگات کردم
نه؟
مصاحبه گر: قبلا راجب بچه دار شدن با هم حرف زده بودين؟
*ابروهامو بالا دادم
پري: سرمو تکون دادم
آره ولی من اون موقع زیاد موافق نبودم
مصاحبه گر: چه چيزي رو راجب زين بيشتر از همه دوست داري؟
*سرمو تكون دادمو ادامه دادم
پري: گوشه ی لبمو گاز گرفتمو به ی طرف دیگه نگاه کردم
اینکه همیشه هوامو داره و پشتمه و ادمه خیلی مهربونیه ولی نشون نمیده
مصاحبه گر: كيوت
*دستامو از هم جدا كردمو رو پاهام گذاشتمشون و لبخند زدم
خب تو و زين يكي از طولاني ترين رابطه هاي تك رول رو دارين، اين رو مديون چي هستين؟
پري: خب فک کنم مدیون بخششامون و حتی صبرمون
مصاحبه گر: درسته
*لبخند زدمو ادامه دادم
مرسي از وقتي كه گذاشتي
خب حرفي داري كه دوست داشته باشي بزني؟
پري: لبخند زدم
فقط اینکه ادمارو زود قضاوت نکنیم و بدونیم کسایی که اینجان احساس دارن و ما با عن بازیامون دله یه سریارو میشکنیمو حتی متوجهش نمیشیم
یکم بیشتر همو دوس داشته باشیم
مصاحبه گر: بازم ممنونم و اميدوارم با زين خوشبخت شينو زندگي خوبي داشته باشين
*بهت نگاه كردمو لبخند زدم