چشمانداز سوریه در سال 2018
ماکسی ساشکوف / برگردان: زهره قلیپور / جامعه نودر ایام پایانی سال ۲۰۱۷، وزیر امورخارجۀ آمریکا، رکس تیلرسون، از سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجۀ روسیه خواست تا در بارۀ مسائل آینده، مذاکره کنند. طی این گفتوگو که در ۲۶ دسامبر صورت گرفت، دو دیپلمات علاوه بر موضوع کرۀ شمالی و اوکراین به بحث دربارۀ مسئلۀ سوریه و مجمع گفتوگوی ملی سوریه که در سوچی مطرح شد نیز پرداختند.
پیش از آن، مخالفین سوریه اعلام کرده بودند که در مجمع شرکت نخواهند کرد چون معتقدند روسیه در فشارآوردن بر همپیمان خودش یعنی بشار اسد کوتاهی کرده است. این در حالی است که روسیه همچنان مصر است تا مجمع در ۲۹-۳۰ ژانویه برگزار شود. در همین اثنا مسکو تلاش خود را به کار بسته تا به صورت مستقل نظر هر یک از مخالفین را جلب کند و محتاطانه در پی آن است که دمشق را به انجام اقدامات بشردوستانه ترغیب کند؛ تدارک مواد دارویی که اخیراً در شهر گوته صورت گرفت، نمونههایی از گامهای مثبت است. اما مسکو همچنان مایل نیست در خصوص مسائل سیاسی بر بشار اسد فشاری وارد آورد، بهعلاوه هنوز به حمایت خود از نیروی هوایی ارتش سوریه ادامه میدهد تا کنترل مناطق تحت پوشش مخالفان را در دست بگیرد. اطمینان یافتن از استقرار سیاسی سوریه و تحولات پس از آن، در اولویت برنامههای روسیه در سال ۲۰۱۸ است. اهمیت موضوع چنان است که میتوان سوریه را موضوع هستهای سیاست روسیه در خاورمیانه قلمداد نمود. آنچه از حیث سیاسی برای روسیه در درجۀ دوم اهمیت قرار دارد –و از حیث نظامی اهم موضوعات است- مقابله با نیروهای به جا ماندۀ تروریستی در سوریه خواهد بود. در ۲۷ دسامبر والی گراسیموف، ژنرال ارشد ارتش روسیه ضمن مصاحبهای اعلام کرد، اصلیترین هدف نظامی روسیه در سال ۲۰۱۸ انهدام جبهه-النصر (که حالا بخشی از حیات التحریر الشام شده) است. گراسیموف موقعیت نظامی مورد نظرش در سوریه را ناآرام توصیف کرد و گفت: «گرچه از شمار نیروهای روسی در سوریه کاسته شده، اما نیروهای باقیمانده در صورت لزوم قادرند واکنش نظامی نشان دهند، علاوه بر این ما موضع دریایی خود در مدیترانه را حفظ خواهیم کرد.»
پیش از اظهارات گراسیموف هم مجلس روسیه به همپیمانی مسکو و دمشق نظر مساعد نشان داده بود و بنا شد ناوگان روسی در آبهای طرطوس سوریه پیشروی کند. این مجوز برای ۴۹ سال در نظر گرفته شده و طبق آن روسیه اجازه دارد ناوگان خود را مدرنیزه کرده، تا حد ممکن مجهز سازد. این پایگاه دریایی در حال حاضر تنها قادر است یک ناو جنگی را در خود بگنجاند؛ توسعۀ آتی، فضایی برای حداکثر ۱۱ ناو جنگی فراهم خواهد آورد که شامل کشتیهای مجهز به جنگافزارهای هستهای نیز میشود. تعداد دقیق نیروهای روسی و تجهیزات نظامی در سوریه مشخص شدهاند. برخی منابع رسمی میگویند مسکو شمار هواپیماهای جنگی خود را به یک واحد هوایی کاهش داده که شامل سیستمهای ضدموشکی S-400 (که پایگاه طرطوس را پوشش میدهند) و چند سیستم ضدموشکی Pantsir-S1، به انضمام سامانه-های ضدهوایی میشود. علاوه بر این موارد میتوان از واحدهای نظامی پلیس، رایزنان و تعلیمدهندگان نظامی، کارگزاران و مهندسین هواپیماهای بدون سرنشین یاد کرد.
در سال ۲۰۱۷، یک الگوی رفتاری مشخص در خاورمیانه نمودار شد. اگر بخواهیم عملکرد مسکو و واشنگتن و نیز تصوری که این دو از نقش خودشان در خاورمیانه دارند را با اصطلاحاتی بازاری وصف کنیم به نظر میرسد مسکو از استراتژی قلدرمآبانهای پیروی میکند و واشنگتن راهکاری خشونتآمیز اتخاذ کرده است. بازار سیاسی روسیه در خاومیانه داغ است. «سهام»ی که روسیه از خلال بده و بستان خود با سوریه و سایر کشورها کسب میکند از حیث سیاسی بهایی فزاینده دارد و از این رو روسیه گمان میدارد حالا وقتش شده تا برای سرمایهگذاری بلندمدت اقدام کند. این در حالی است که خاورمیانه با آشوبهای مداومش برای ایالات متحده به باری سنگین تبدیل شده است. نخست، رئیسجمهور پیشین آمریکا یعنی باراک اوباما و حالا دونالد ترامپ در پی آن بوده و هستند که از میزان گرفتاریها و دیون آمریکا در منطقه بکاهند. ازاینرو کاخ سفید حس میکند سرمایههای کوتاهمدت، از پس تأمین منافع آمریکا بهتر برمیآیند. البته شاید این شیوۀ برداشت، بازی با کلمات به نظر برسد اما حقیقت آن است که مسکو محل مراجعۀ دولتهایی شده که در طول سال ۲۰۱۷ در آمد و رفت به پایتخت این کشور بودند. اغلب آنها، نه همه، تنها به این امید دل بسته بودند که مسکو را به حل مسائل منطقهای، داخلی و حتی اختلافات بر سر منافع قومی وادارند. بر این اساس روسیه میتواند به خود ببالد چون به آنچه میخواسته رسیده، یعنی طرف مشورت قرار گرفته، صدایش را به سایرین رسانده و و در دل دولتها ترس انداخته است. روسیه عملاً میدان سوریه را فراخ دیده تا در آن برای تعدیل تجهیزات نظامی خود دست به آزمون بزند، بهطوریکه مسکو تاکنون دویست دسته از تسلیحات مجهز و مدرن خود را در آن مورد آزمایش قرار داده است. مقامات ارشد روسیه به گونهای مداوم شاهد مطالبۀ جنگافزارهای روسی از کشورهای سرتاسر جهان هستند. ایالات متحده نیز خواستار معاملات بیشتری بر سر تسلیحات نظامی با سایر کشورهاست. تعهدات روسیه در قبال سوریه مسئولیتی دیرپا و خطیر است. مسکو مکلف به تحقق این وظیفه است –که از سرنوشت اسد تا بازسازی سوریه را در بر میگیرد-. روسیه برای اینکه بتواند در سال ۲۰۱۸ به صورتی مکفی و آبرومندانه از پس تقابل با این چالشها برآید، ملزم است تا با بازارگردانهای خاورمیانه پیوندهای نزدیکتری بیابد. در این صورت است که «سهام» سیاسی انباشته در سال ۲۰۱۷، از قید آزاد شده، نقد میگردد.
در چنین بافتی، تعاملات روسیه و ایالات متحده در از هر جهت، واجد اهمیت ویژهای برای روابط دوسویه و امنیت منطقه است. طی سال گذشته مسکو و واشنگتن سه شیوۀ ارتباطی متفاوت را از سر گذراندند: رویارویی، همکاری و هماهنگی. در سال ۲۰۱۸ تعامل میان این دو قدرت حول همان روابط سهگانه تداوم مییابد: روسیه در پی همکاری هر چه بیشتر برخواهد آمد، جویای تعدیل رویارویی خواهد بود و هماهنگی را به انتها خواهد رساند.
اگر بخواهیم از احتمالات نهفته در «همکاری» روسیه و ایالات متحده با صراحت و در معنای حقیقی کلمه حرف بزنیم، واقعیت آن است که مقامات ارشد روسیه از یافتن فرصتهایی که امکان همکاری را فراهم کند روگردان نیستند و چه بسا بر حسب لزوم، نیاز به تداوم آن را حس میکنند. ناگفته پیداست که در حال حاضر نشانهها بیش از هر چیز بر رویارویی این دو کشور دلالت دارند. انتقاد مسکو از آمریکا به خاطر حضور نظامی این کشور تداوم دارد تا جایی که واشنگتن را به تجهیز و آموزش تروریستها متهم میکند. گراسیموف در طول گفتوگویی که ذکر آن رفت، یادآوری کرد طبق تخمین وزیر دفاع روسیه ۳۵۰ نیروی محارب در پایگاه الطنف –متعلق به آمریکا- و ۷۵۰ نیروی دیگر در پادگان الشدادی که تحت کنترل کردهاست، مستقر هستند. حد نهایی انتقادی که روسیه میتواند به آمریکا وارد کند، آن است که حضور نظامی آمریکا در سوریه بزرگترین چالش روسیه خواهد بود. احتمال رویاروییهای غیردوستانه در قلمرو هوایی، هر دو طرفِ نظامی را مشوش میکند. ازاینرو همچنان نیاز به «مسالمت» -چنانکه تیلرسون و لاوروف در ماه آوریل و طی نخستین سفر تیلرسون به روسیه به بررسی آن پرداختند- حس میشود. از این حیث به نظر میرسد «هماهنگی» مقبولترین شیوۀ تعامل برای هر دو کشور باشد: در این صورت میتوان از خطرات مستترِ احتمالی در رویارویی نظامی پرهیز نمود و در عین حال میتوان آن را نخستین گام به سوی ارتباطی اساسیتر قلمداد کرد. توافق بیتنش هر دو طرف که رکن اساسی برای تحقق هماهنگی آنهاست، به مذاکرات بعدی پیرامون وضعیت آن سوریه است. اگر این دو طرف عزم کنند تا شیوۀ ارتباطی خود را تغییر دهند –چنانکه مسکو طرح اجرایی مشترک، نظارت مشترک و تهاجم مشترک علیه تروریستها را پیشنهاد داده- بیتردید شیوۀ تعاملی تازهای میان آنها برقرار خواهد شد. اما فعلاً چنین طرحی عملی نیست. هم روسیه و هم ایالات متحده در سال ۲۰۱۸ انتخابات مهمی در پیش دارند که تا سالهای سال تأثیراتی سرنوشتساز بر مشی سیاسی آنها خواهد داشت. انتخابات ریاست جمهوری روسیه که در بهار و انتخابات کنگرۀ آمریکا که در پاییز برگزار میشود، تصمیمات مسکو و واشنگتن دربارۀ خاورمیانه یا رابطۀ آن دو با همدیگر را تحتالشعاع قرار خواهد داد. به طور کلی سوریه و خاورمیانه -در قیاس با موضوع کرۀ شمالی و اوکراین و توافق در حیطۀ کنترل نظامی- در سیاستگذاری دوجانبۀ روسیه و آمریکا از درجۀ چندم اهمیت برخوردار خواهد شد. بااینهمه تنشهای احتمالی میان هر دو دولت حس میشود، تنشهایی که آبستن شعلهور شدن و ظهور درگیریهای جدی است و ممکن است هر دو کشور را به مرز رویارویی نظامی مستقیم بکشاند.
منبع: المانیتور