Switzerland
T.me/bts7_officialپوشه ای که در دست داشت رو با شدت روی میز رئیسش پرت کرد.
-تهیونگ
تهیونگ بیاعتنا به پسر که به راحتی قادر بود اعصبانی بودنش رو ببینه به صفحه کوچک لپ تاپش خیره بود و به تندی با انگشتهای لاک خوردهاش چیزی رو تایپ میکرد.
-جناب کیم تهیونگ من با شما صحبت میکنم
جونگ کوک، اینبار با اعصبانیت بیشتری داد زد و دستهاش رو تکیهگاه بدنش روی میز تهیونگ کرد.
-من میخوام این پروژه رو بردارم
تهیونگ بدون بالا آوردن سرش در جواب حرف جونگ کوک که با قاطعیت بیان شده بود نچی کرد.
-به وضوح توی جلسه گفتم نه. اینطور نیست جئون؟
جونگ کوک نفسش رو با حرص بیرون داد و بیشتر روی میز خم شد
-درسته. ولی این دلیل نمیشه من اطاعت کنم.
تهیونگ بالخره راضی به کوتاه نگاه کردن جونگ کوک شد.
-پس میخوای سرپیچی کنی؟ میدونی که ازش خوشم نمیاد بیبی!
جونگ کوک کمی عقب رفت و دستش رو سمت دکمه های لباسش برد و دو دکمه اول رو باز کرد.
-چرا مخالفت میکنی؟
تهیونگ اینبار جدی تر از هردفعه سرش رو بالا آورد و به جونگ کوک خیره شد.
-این پروژه کجاست جونگ کوک؟ سوئیس! میخوای بری سوئیس؟
پسر مقابلش کمی فکر کرد و درنهایت با شَکی که میشد در صداش تشخیص داد تصمیم به بیان جملهاش گرفت.
-خب... خب میتونیم باهم بریم. اینطور نیست؟
تهیونگ کمی سرش رو کج کرد و با دستهاش به پسر فهموند جلوتر بیاد
-من کار دارم اینجا، نمیتونم بیام.
جونگ کوک به تهیونگ نزدیک تر شد و با چرخیدن صندلی تهیونگ به سمتش زانوهاش به زانوهای پسر بزرگتر برخورد کردن.
-ولی من میخوام انجامش بدم تهیونگ
اینبار قاطعیت یا اعصبانیتی در صداش نبود و فقط میشد شَک و کمی ناراحتی رو در صدای اون پسر احساس کرد.
تهیونگ با دستش پسر رو روی رونهاش نشوند و دستش رو نوازشوار روی ترقوه پسر کشید.
-میتونی برای یک سال بری سوئیس؟ من نمیتونم بیام. تصمیم باخودته جونگ کوک.
-نِمیرم
جونگ کوک کلافه سرش رو جلوتر برد و لبهاش رو روی لبهای منتظر تهیونگ گذاشت.
تهیونگ لبهاش رو نرم روی لبهای پسری که روی پاهاش نشسته بود میرقصوند و از حرکت اون لبهای نرم روی لبهاش لذت میبرد.
رفته رفته بوسه ای که با ملایمت شروع شده بود سرعت بیشتری پیدا کرد و الان زبان سرکش تهیونگ درون دهان جونگ کوک حرکت میکرد و با انگشتهای کشیده یکی از دستهاش ترقوه های جونگ کوک رو لمس میکرد و با دست دیگرش دکمه های پیراهن سفید پسر رو تا آخر میگشود.
جونگ کوک بعد مکیدن پرقدرت زبان تهیونگ سرش رو عقب برد و نفس داغش رو روی صورت رئیسش خالی کرد.
دستهاش رو کمی عقب برد و به پیراهنش اجازه خارج شدن از بدنش رو داد.
میتونست نگاه سرشار از تحسین تهیونگ رو روی بدن خودش احساس کنه، پس جلوتر رفت و با گرفتن دست های تهیونگ اونها رو روی بدنش قرار داد و با بیشتر خم شدن روی صورتش شروع کننده بوسه خیس دیگهای شد.
دستهای تهیونگ از کمر تا گردن جونگ کوک رو لمس میکرد و بعد چندبار گذشتن و لمس نکردن نیپلهاش بالخره با انگشت شستِ هردو دستش سر دو نیپل پسر رو به داخل برد و بین بوسه ای که درجریان بود صدای همممم مانندی رو از گلوی جونگ کوک شنید.
خوب از حساسیت اون پسر روی شاهرگ گردنش خبر داشت، پس با شکستن بوسه لبهاش رو تا گردن جونگ کوک برد و روی شاهرگش رو با زبونش تر کرد.
جونگ کوک از حس خیسی زبون و مکش های پرقدرت تهیونگ روی شاهرگش و بازی انگشت هاش با نیپل های برجسته شدهاش ناله ای رو از دهانش خارج کرد و با کمی جابه جا شدن روی بدن پسر، باسنش رو روی دیک تهیونگ قرار داد.
باسنش رو به دیک تهیونگ میفشرد و دستهاش رو روی گردن پسر بزرگتر میکشید.
-عااح- ت..تهیونگ
با برخورد دندون های تهیونگ به شاهرگش بلندتر ناله کرد و فشار باسنش روی دیک تهیونگ رو بیشتر کرد. کمی به جلو خم شد و عضو فعال شده خودش رو به شکم عضله ای تهیونگ فشرد تا کمی از خواستهاش رو برطرف کنه.
تهیونگ با حس اون دیک برآمده روی شکمش ناله خفه ای کرد و دست چپش رو از نیپل پسر به کمر شلوارش رسوند.
-همم... تهیونگ... میبینی چقدر به لمس شدن از طرفت محتاجم؟
تهیونگ کمی لبهاش رو از گردن پسر فاصله داد و سعی کرد دکمه و زیپ شلوار جونگ کوک رو با یک دست باز کنه.
همزمان با وارد کردن دستش درون شلوار جونگ کوک گاز محکمی از گردن پسر گرفت و عضوش رو درون دستش پمپ کرد.
-ن..نه..فااک تهیونگ
تهیونگ با دستش به نوک عضو جونگ کوک ضربه میزد. با کمی بالا بردن سرش نرمه گوش جونگ کوک رو بین دندونهای جلوش گرفت و شروع به مکیدنش کرد.
دست راستش رو سمت دهان جونگ کوک برد و دو انگشتش رو وارد دهان بازش کرد.
-هممم
ناله جونگ کوک خفه شد و مشغول ساک زدن اون دو انگشت شد.
-آفرین بیبی. خیسشون کن.
دو انگشتش رو زمانی که کاملا از بزاق جونگ کوک خیس شدن از دهانش بیرون آورد و بوسه خیسی رو روی لب های نیمه بازش نشوند.
میتونست از لرزش شدید پسر و ناله هاش متوجه نزدیکیش بشه، پس به حرکت دستش روی عضو پسر سرعت بخشید و دو انگشت خیس شدهاش رو روی نیپل جونگ کوک گذاشت و با انگشتهای تَر شدهاش اون قسمت از بدن جونگ کوک رو میفشرد.
-ت..تهیونگ مت..متوقف نشو
لبهاش که حالا روی خط فک تیز پسر بودن رو به لاله گوشش رسوند و بعد کشیدن زبونش روی گوش پسر بوسه ای روی قسمت خیس شده نشوند.
-متوقف نمیشم عزیزم.
-من..من نزدیکم
تهیونگ دوباره کارش رو تکرار کرد و اینبار قبل گفتن چیزی نفسش رو روی گوش پسر خالی کرد.
-میخوای دستای مَردِت رو با کامت خیس کنی؟
محکم تر دیک پسر رو توی دستاش فشرد و سر عضوش رو درون دستش گرفت تا زمانی که کامش از حفره کوچک اون عضو بیرون اومد باکسرش کمتر کثیف بشه.
-می..میتونم؟
تهیونگ زبونش رو روی شقیقه جونگ کوک کشید.
-میتونی
با لحن محکمی گفت و حرکت انگشتهاش رو روی نیپل پسر سریع تر کرد.
-ت..تهیونگ من-من...
قبل تموم شدن حرفش با قوسی که به کمرش داد درون دستهای قوی تهیونگ ارضا شد و اون انگشتهای کشیده رو با کامش کثیف کرد.
سرش رو روی کتف تهیونگ گذاشت و بعد بوسه ای که روی گردنش گذاشت کمی بالا اومد تا به تهیونگ نگاه بکنه.
-چجوری برم سوئیش و ازت دور باشم وقتی به لمس شدن از طرفت معتادم؟
تهیونگ لبخندی در جواب پسر زد
-چجوری بزارم بری وقتی به لمسکردن تن زیبات معتادم؟
By Alaric.