Suicide

Suicide

@Lover_without_lover
خودکشی، عزیزم، بدترین کاره
Suicide, baby, it's the worst

به افرادی فکر کن که به آنها صدمه خواهی زد
Think about the people that you'll hurt

اما آنها حتی به کارهایی که تصمیم میگیرم انجام بدم اهمیت نمی دهند
They won't even care about the things I'll choose to do

بخاطر همه کارهایی که قبلا کردم(اونا به خودکشی من اهمیت نمیدن بخاطر اعمال گذشته ام)
Because all I am is all that I've been through
ظاهر من خیلی جوان است
My skin is very young

اما قلب من خیلی پیر است
But my heart is very old

ذهن من به لب و زبان فکر می کند
My mind thinks lips and tongue

اما استخوان های من تصمیم می گیرند که خانه من کجا باشد
But my bones decide my home

ترس تموم وجودمو گرفته
My fears ran through my lungs

و چشمانم فقط طلا میبینه
And my eyes only saw gold

اتاقم همان جایی است که گلویم آویزان میشود
My room's where my throat hung

و انگشتانم کبود میشود
And my fingers turned purple

ارزشش را ندارد عزیزم، می دانم
It's not worth it, baby, I would know

مادرم وارد شد، روز آفتابیش برفی شد(اشاره داره به دیدن پسرش در حالت خودکشی و خراب شدن روزش)
My mom walked in, her sunny day went to snow

اینجا بودن چه فایده ای عزیزم؟
What's the point of being here, baby?

وقتی من گریه آنها را نخواهم دید
I won't see them cry

امیدوارم امشب جایی بین ابرها باشم(مُرده باشم)
I'll be somewhere in the clouds, I hope, tonight
ظاهر من خیلی جوان است
My skin is very young

اما قلب من خیلی پیر است
But my heart is very old

ذهن من به لب و زبان فکر می کند
My mind thinks lips and tongue

اما استخوان های من تصمیم می گیرند که خانه من کجا باشد
But my bones decide my home

ترس وجودمو گرفته
My fears ran through my lungs

و چشمانم فقط طلا میبینه
And my eyes only saw gold

اتاقم همان جایی است که گلویم آویزان میشه
My room's where my throat hung

و انگشتانم کبود میشه
And my fingers turned purple

بعد دیدم که مرگ تمام ارزش زندگیم نیست
Then I saw that death was not my treasure

که زندگی من به سمت ثروت و ارزشمندی میره
That my life was headed for gold

وقتی طناب طلایی دور گردنم کمی فشار آورد
When my gold-chained-noose applied some pressure

من جنگیدم تا زمانی که سرد شدم
I fought 'til I bled cold

ظاهرم من خیلی جوان است
My skin is very young

اما قلب من خیلی پیر است
But my heart is very old

ذهن من به لب و زبان فکر می کند
My mind thinks lips and tongue

اما استخوان های من تصمیم می گیرند که خانه من کجا باشد
But my bones decide my home

ترس کل وجودمو گرفت
My fears ran through my lungs

و چشمانم فقط طلا میبینه
And my eyes only saw gold

اتاقم همان جایی است که گلویم آویزان میشه
My room's where my throat hung

و انگشتانم کبود میشه
And my fingers turned purple0


Report Page