Skills
مهارتهای ایمنی شخصی برای جلوگیری از خشونت خانگی
۰
rss, خانه امن, خشونت, خشونت جنسی, خشونت خانگی, خشونت علیه زنان, کودکان
Photo: lolostock/Bigstock.com
نوشته Irene van der Zande
ترجمه: خانه امن
سالهاست که سازمان ما کارگاههای آموزشی را برگزار کرده که در آن به افرادی خدمت میکنند که یا در معرض خشونت خانگی و خشونت در رابطه هستند یا از این نوع خشونت نجات یافتهاند. تصور کنید که در اتاق نشیمن خانهای امن به ما ملحق شدید که مملو از زنانی است که با ناراحتی و ناامیدی چنین سؤالاتی را میپرسند: «چی شد که تو چنین وضعیتی قرار گرفتم؟ چه اقدام متفاوتی میتونستم انجام بدم؟ الان چطور میتونم زندگی امنی برای خودم و بچههام بسازم؟» از کودکان آنها در طبقهی بالا مراقبت میشود تا ما بتوانیم با این مادران تنها باشیم و برای آنها وقت بگذاریم.
مهارتهای ایمنی شخصی، ریشههای اجتماعی خشونت خانگی و خشونت در رابطه را درمان نمیکنند و همیشه کارساز نیستند؛ بلکه این مهارتها به افراد کمک میکنند تا از درگیر شدن در یک رابطه توام با خشونت اجتناب بورزند، از یک وضعیت وخیم به نفع خود استفاده کنند، حس ارزشگذاری را برای خود حفظ کنند و همچنان دنبال راههایی برای دریافت کمک بگردند.
سؤالات رایج درباره خشونت در روابط نزدیک
منظور از خشونت خانگی یا خشونت در رابطه چیست؟
خشونت خانگی عبارت است از هر گونه رفتار تهدیدآمیز، آزاردهنده یا خشونتآمیز در خانه در میان فرزندان بزرگسال و دیگر اعضای بزرگسال خانواده. با این حال، اکثر مردم از این اصطلاح بدین معنی استفاده میکنند که این رفتار از سوی یک شریک زندگی از طریق ارعاب و ایجاد ترس برای اعمال قدرت و کنترل بر شریک دیگر بروز میکند. خشونت در دوره دوستی یا رابطه بدین معنی است که این رفتار از سوی یک نفر در برابر شخص دیگر در یک رابطهی دوستی بروز میکند.
خشونت در رابطه روی چه کسی اثر میگذارد؟
طبق یافتههای نظرسنجی ملی درباره خشونت شریک زندگی و خشونت جنسی که از سوی مراکز کنترل بیماری در سال ۲۰۱۰ انجام شد، بیش از یک زن از هر سه زن و یک مرد از هر چهار مرد در ایالات متحدهی آمریکا از خشونت در رابطه نجات یافتهاند.
خشونت در رابطه میتواند در هر جایی و برای هر کسی از هر نژاد، دین، فرهنگ یا وضعیت اقتصادی رخ دهد. خشونت خانگی هر دو شریک زندگی، فرزندانشان، دیگر اعضای خانواده، دوستان و همکاران آنها را تحت تأثیر قرار میدهد. خشونت خانگی و خشونت در رابطه ممکن است در هر نوع رابطه نزدیکی رخ دهد، حتی در روابط همجنسگرایان و حتی از سوی زنان علیه مردان.
با این که سوء استفاده عاطفی در یک رابطه به طور مساوی برای هر دو جنسیت رخ میدهد، تهدیدآمیزترین و خطرناکترین انواع خشونت خانگی و خشونت در رابطه معمولا از سوی یک مرد علیه یک زن اعمال میشود. به همین دلیل در این مقاله، نقش پرخاشگر به مرد، و نقش قربانی به زن اشاره میکند.
اغلب، شخص پرخاشگر در یک رابطهی خشونتآمیز احساس میکند حس مالکیت و برتری نسبت به طرف مقابل دارد؛ اگر طرف مقابل بخواهد به این رابطه پایان دهد، در اکثر موارد منجر به جراحت یا مرگ میشود. متأسفانه، کودکان نیز با مشاهده خشونت در خانواده خود صدمه میبینند.
مسائل اجتماعی دخیل چه نقشی ایفا میکنند؟
علیرغم موارد استثنایی، جنسیت در ادراک مسائل اجتماعی که منجر به خشونت خانگی میشود، بسیار حائز اهمیت و مرتبط است. در بسیاری از جوامع، باور رایج بر این است که خشونت خانگی تقصیر زن است. با این که این باور در حال تغییر است، اغلب هم زنان و هم مردان به آن معتقدند. در بعضی فرهنگها، زنان هنوز اجازه ندارند خودشان تصمیم بگیرند با چه کسی ازدواج کنند و یا تصمیم بگیرند که در یک رابطه بمانند یا نه.
از طریق جنبشهایی مانند خیزش یک میلیاردی (One Billion Rising)، مردم جهان با هم در تلاشند تا قوانینی را ایجاد کنند و باورهای فرهنگی را تغییر دهند؛ باورهای فرهنگی که بر اساس آن خشونت خانگی یا هر نوع خشونت دیگر علیه زنان تحمل میشود یا مورد چشمپوشی و اغماض قرار میگیرد.
ویدئوهایی مانند «ماسک مردان سرسخت» (Tough Guise) یا «هنوز ما را به آرامی میکشند» (Still Killing Us Softly) ابزاری فوقالعاده برای افزایش آگاهی جوانان دربارهی مسائل اجتماعیای هستند که منجر به خشونت خانگی میشوند. این ویدئوها نشان میدهند که افراد خشن و پرخاشگر، الگوی پسران و مردان قرار میگیرند و زنان نیز به منفعل بودن و تبعیت از این باور تشویق میشوند. با چنین درکی، احتمال مشارکت جوانان در روابط خشونتآمیز کمتر میشود.
- اگر قربانی خشونت خانگی از ترک کردن رابطه امتناع کند، چه باید کرد؟
در کارگاههای دفاع شخصی ما که قابل استفاده برای عموم است، به دانشجویان خود میآموزیم که ترکِ یک وضعیت تهدیدآمیز یا خطرناک همواره بهترین انتخاب است. در عین حال، افراد بالغی که با یک شریک زندگی خشن و پرخاشگر روبرو هستند، باید خودشان تصمیمی در این باره اتخاذ کنند.
شاید در فرهنگی که زنان را به خاطر ترک زندگی محکوم میکند و منابعی همچون غذا و پناهگاه برای آنها عرضه نمیکند، ترک کردن چنین رابطهای، یک انتخاب واقعبینانه نباشد.
حتی در فرهنگهایی که زنان پس از جدایی جایی برای رفتن دارند، موانع بسیاری وجود دارد که ترک کردن یک رابطه را برای فرد قربانی سخت میکند. برای ترک چنین رابطهای، یک زن قربانی باید قادر باشد سلامتی خود را به عشقی که نسبت به شوهر یا شریک خود دارد، ترجیح و در اولویت بدهد. او باید بداند کجا باید برود، چگونه کمک بگیرد، چطور سرپرستی فرزندانش را از دست ندهد و چگونه از لحاظ مالی دوام بیاورد. او باید بر انزوا و شرمساری ناشی از شکست در حفظ رابطهاش فایق آید. اغلب اوقات باور دارد که این شکست، تقصیر خودش است.
در اکثر موارد، برای مرد قاتلی که همسرش را به قتل میرساند، مجازات سنگینی در نظر گرفته نمیشود. این بدان معنی است که ممکن است یک زن از ترک کردن مردی که او و فرزندانش را در صورت جدایی، به مرگ تهدید کرده، ترسی کاملا واقعبینانه داشته باشد.
هدف مهارتهای ایمنی شخصی، قادرسازی افراد به تصمیمگیری است، حتی اگر شخصا با آنها موافق نباشیم یا خودمان چنین انتخابها و تصمیمهایی را برنگزینیم. افراد تا وقتی کاملا آمادگی نداشته باشند، یک رابطهی خشونتآمیز را ترک نخواهند کرد.
- اگر مهارتهای ایمنی شخصی کارساز نباشند، چه میشود؟
خیلی اوقات، یک دانشجو داستانهای وحشتناکی درباره وضعیتهایی تعریف میکند که بسیار ناامیدکننده به نظر میرسند. شاید یک زن در یک اتاق حبس شده باشد و همسرش تهدید کند که خانه را به آتش خواهد کشید. شاید آن مرد، بچهها را گرفته باشد. شاید بر زن غلبه کرده یا اسلحه داشته باشد. اکثر اوقات میگویم، «خیلی وحشتناک به نظر میرسه. خیلی ناراحت شدم که همچین اتفاقی برات افتاده. همین که اینجایی نشون میده که راه درستی رو پیش رفتی. مهارتهای ایمنی شخصی میتونه ابزار بیشتری در اختیارت قرار بده، اما همه چیز تو همهی مواقع کارساز نیست.» به رسمیت شناختن و پذیرفتن احساسات و واقعیت زندگی یک نفر باعث میشود همه حاضر به یادگیری گزینههای ممکن شوند.
- این که به افراد بگوییم شاید میتوانستند دست به اقدام متفاوتی بزنند، آیا باعث نمیشود فکر کنند که اتفاقات رخداده، تقصیر آنهاست؟
خیلی از ما وقتی نگاهی به گذشته میاندازیم، با خود میگوییم ای کاش آن موقع میدانستیم که چه رفتاری داشته باشیم. ما سعی میکنیم از این که قربانیان خشونت یا بدرفتاری، خود را مقصر بدانند جلوگیری کنیم. برای این منظور، خیلی صریح صحبت میکنیم و در ابتدای کارگاه میگوییم: «اگر کسی سعی دارد با گفتن حرفهای ظالمانه، تهدید کردن یا با بروز رفتارهای خطرناک علیهتان، شما را کنترل کند، این تقصیر شما نیست. شما مسئول رفتار مخرب یک همسر خشونتگر نیستید. با این حال، میتوانید یاد بگیرید که اکثر موقعیتهای مشکلزا را طوری مدیریت کنید که به جای خطرناک شدن اوضاع، شرایط برای شما امنتر شود.»
- آیا مهارتهای ایمنی شخصی میتواند به کسی کمک کند که رفتار خشونتآمیز از خود بروز ندهد؟
برای کسی که عادت دارد با تسلط داشتن بر طرف مقابل، احساس کند قدرتمند است و کنترل را به دست دارد، تغییر این رفتارهای خشونتآمیز آسان نیست. حق به جانب بودن، رفتاری اعتیادآور است. ای کاش گفتن و وعده توخالی اثرگذار نیست. تعهد جدی و استوار برای دست کشیدن از الگوهای قدیمی از طریق حضور در جلسات مشاوره و گروههای حمایتی امری ضروری است. به عنوان بخشی از این فرایند، افرادی که در کنترل کردن خشم خود مشکل دارند، میتوانند تمرین کنند تا نسبت به موقعیتهایی که در گذشته آنها را خشمگین میکرده، بدون پرخاشگری عکسالعمل نشان دهند.
- مصرف الکل و مواد مخدر چه نقشی در خشونت خانگی و خشونت در رابطه را ایفا میکند؟
سوءمصرف مواد مخدر منجر به از دست دادن کنترل میشود؛ و از دست دادن کنترل نیز احتمال بروز یک موقعیت خشونتآمیز را افزایش میدهد. هر دو طرف در یک رابطهی خشونتآمیز، چنانچه مست یا تحت تأثیر مواد مخدر باشند، ممکن است کنترل خود را از دست بدهند یا مضطرب و وحشتزده شوند. بسیاری از افرادی که بابت مصرف الکل یا مواد مخدر تحت درمان هستند، جزء افرادی هستند که از خشونت نجات یافتهاند یا این که خودشان بانی خشونت بودهاند و گاهی نیز در هر دو موقعیت قرار گرفتهاند.
- مهمترین مهارتهای ایمنی شخصی چیست؟ همچنین، نقش مقابله به مثل در این میان چیست؟
مهمترین مهارتهای ایمنی شخصی که میخواهیم دانشجویان تمرین کنند عبارتند از:
- رفتار شخص را ارزیابی کنند و از نشانههای احتمالی خطر آگاهی یابند.
- بر حفظ آرامش خود تمرکز کنند تا بتوانند خوب فکر کنند و به جای وحشت کردن و تشدید بحث و جدل، تصمیمهای امنتری اتخاذ کنند.
- به جای جریحهدار شدن احساساتشان توسط حرفهای بدی که یک نفر به آنها میگوید، از لحاظ عاطفی از خود محافظت کنند.
- برای کاهش احتمال یک برخورد خشونتآمیز، از شیوههای لفظی دفاع شخصی استفاده کنند.
- بدون مقابله به مثل، از جسم خود حفاظت کنند.
- برای ترک رابطه یا دریافت کمک، یک برنامهی ایمنی ایجاد کنند.
وقتی به دانشجویان درگیر با خشونت خانگی، دفاع شخصی فیزیکی را یاد میدهیم، به آنها می گوییم: «اگر هنوز با فردی که گاهی اوقات رفتار خشونتآمیز از خود نشان میدهد، یک رابطهی نزدیک دارید یا با او زندگی میکنید، مقابله به مثل این احتمال را افزایش میدهد که طرف مقابل خطرناکتر شود و حتی شاید از اسلحه استفاده کند. چنانچه به طور فیزیکی با آنها مقابله به مثل کردید، امنترین کار ممکن این است که فورا محل را ترک کنید، به یک مکان امن بروید و هیچ وقت برنگردید.»
یادگیری مهارتهای مبارزه از جمله دفاع در برابر اسلحه می تواند اثر چشمگیری در اعتماد به نفس دانشجو بگذارد و او را قادر سازد در موقعیتهای دیگر نیز از خود محافظت کند. استفاده از مهارتهای مبارزه برای انتقامگیری، مجازات یا کنترل یک فرد خشن، هم از لحاظ فیزیکی و هم از لحاظ قانونی خطرناک است. ما آموزش میدهیم که مهارتهای مبارزه فقط باید وقتی هیچ راه دیگری برای فرار از موقعیت و دریافت کمک نیست، به عنوان آخرین گزینه استفاده شود.
تأکید میکنم گرچه در قسمتهای بعدی از لفظ «مرد» برای اشاره به فرد پرخاشگر و «زن» برای اشاره به قربانی استفاده میکنیم، این ابزارهای ارزیابی و راهبردهای ایمنی شخصی برای تمام جنسیتها کاربرد دارد.
توجه به نشانههای خطر در طول رابطه دوستی و عاشقانه
کارگاههای ما مهارت-محور هستند و به جای بحث در مورد مسائل، تمرکز ما بر این است که تمرین کنیم چه بگوییم و چه اقدامی انجام دهیم. با این حال، برای دانشجویانی که در مراحل اول رابطهای هستند که احتمال دارد خشونتآمیز شود، اطلاعات ذیل میتواند در سازماندهی این تمرینها به طور واقعبینانه و عملی مفید واقع شود.
بعضی از نجاتیافتگان خشونت خانگی وقتی به اوایل رابطه خود نگاه میکنند، اذعان میکنند که نشانههای بسیاری مبنی بر وجود مشکل در رابطه را دیده بودند. در آن زمان چون «زیادی عاشق» یا «خیلی تنها» بودند یا «واقعا میخواستند رابطهشان درست پیش برود»، اینها را نشانههای دردسر تلقی نکرده بودند. بقیه هم میگویند که قبل از ازدواج یا همزیستی، رفتار مرد، فوقالعاده و عالی بود.
در هر مرحله از یک رابطهی نزدیک، ایمنی شخصی یعنی این که فرد یاد بگیرد که بین ظاهر و اعمال ظاهری و رفتارهایی که به واقع جزء شخصیت اصلی فرد محسوب میشوند، تمایز قائل شود. بسیاری از زنان به خاطر ظاهر، تیپ و پوشش، حرفهای عاشقانه و شیرین، و هدیههای یک مرد، هیجان و لذت بودن با او، امنیت اقتصادی و مالیای که ارائه میدهد و پرستیژ و منزلتی که ظاهرا دارد، عاشق آن مرد میشوند.
هیچ یک از این ویژگیها منجر به یک رابطهی امن و مثبت نخواهد شد مگر این که این مرد همواره با آن زن و دیگران با احترام و مهربانی رفتار کند. سؤالات مفید ارزیابی که دانشجویان را تشویق می کنیم در حین رابطه در نظر بگیرند عبارتند از:
- آیا رفتار او با شما طوری است که گویی شما به خودتان تعلق دارید یاطوری رفتار میکند که انگار مالک شماست؟
- آیا نسبت به توجهی که دیگران به شما دارند نظری مثبت دارد یا به نظر میرسد حسادت میکند و غیرتی میشود؟
- آیا اصرار دارد هیچ نوع نزدیکی جنسی با او نداشته باشید مگر این که واقعا حس و حالش را داشته باشید یا این که سعی دارد شما را تحت فشار قرار دهد تا بیش از آنچه میخواهید از خود مایه بگذارید؟
- آیا شما را تشویق میکند با دوستانتان وقت بگذرانید یا این که سعی دارد شما را از کسانی که برای شما مهم هستند، دور کند؟
- آیا مسئولیت رفتارش را به عهده میگیرد یا این که به شما میگوید این رفتارها دست خودش نیست چون شما را خیلی دوست دارد؟
- آیا شما را تشویق به مستقل بودن میکند یا سعی دارد شما را به خود وابسته کند؟
- آیا او سهم خود از کار در خانه و کسب درآمد را به طور کامل انجام میدهد یا از شما انتظار دارد خرج او را بپردازید یا اکثر کارها را شما انجام دهید؟
اغلب زنان این گونه آموزش دیدهاند که وقتی یک مرد نسبت به آنها حس مالکیت دارد، غیرتی میشود، خواستههای زیادی دارد، نیازمند اوست یا وقتی دوست دارد زن به طور تمامعیار در اختیارش باشد، بدین معنی است که آن مرد عاشق زن است. واقعیت امر این است که مردی که باور دارد مالکِ زن است، خطرناک است.
یک عامل فوقالعاده برای پیشبینی رفتار یک نفر در قبال هر یک از ما در آینده، رفتار او در قبال دیگران است. سؤالات ارزیابی مفید در این زمینه عبارتند از:
- نسبت به دیگران چه رفتاری دارد؟
- وقتی از یک نفر عصبانی است یا از چیزی ناراحت است، چه کار میکند؟
- وقتی اوضاع با یک نفر خوب پیش نمیرود، آیا مسئولیت تقصیرات خود را میپذیرد یا این که داستان او بیانگر این است که همه چیز تقصیر طرف مقابل است؟
- آیا سعی دارد به خاطر شانس بدی که با دیگران داشته، کاری کند که دل زنان به حالش بسوزد؟
یک ابزار ارزیابی مهم دیگر این است که توجه کنیم وقتی یک نفر ناامید و سرخورده است یا اوضاع بر وفق مرادش نیست، چه رفتاری از خود نشان میدهد. آیا ناراحت اما با احترام رفتار میکند یا این که پرخاشگری میکند؟
ما به زنانی که در یک رابطهی دوستی با یک مرد هستند این چنین میگوییم: «حتی اگر کسی رفتاری فوقالعاده عالی با شما دارد، این یک نشانهی خطر است که با دیگران رفتاری بد یا تهدیدآمیز داشته باشد یا این که به جای مسئولیتپذیری، دیگران را مقصر بداند. طوری عمل کنید که انگار به هر گونه نشانهی مالکیت، اجبار عاطفی یا تهدید، به شدت حساسیت دارید. به یاد داشته باشید که از لحاظ وفاداری یا عشق، به هیچ وجه مدیون و بدهکار کسی نیستید که شما را به خطر میاندازد.»
تمرینهایی وجود دارند که در موقعیتهای مختلف در رابطه با دانشجویان از آنها استفاده میکنیم:
- با تصور موقعیتی که در آن ناراحت هستند، آرامش خود را حفظ کنند و سپس یک لحظه نفس عمیقی بکشند و جسم خود را از درون حس کنند
- با آگاهی، آرامش و اطمینان حرکت کنند و بایستند
- از تصورات خود استفاده کنند تا به جای این که حرفهای آزاردهنده و وحشتناک شریک پرخاشگرشان را به عنوان حقیقت قبول کنند، این حرفها را از ذهن خود دور بریزند
- موارد تحریککننده را شناسایی و آنها را بیاثر کنند تا بتوانند به جای واکنش غیرارادی به حرفها و کارهای یک نفر، تصمیمات درست اتخاذ کنند
- با گفتن حرفهای قشنگ به خودشان، با حرفهای آزاردهندهای که به آنها گفته شده مقابله کنند
- بدون این که احساس کنند قدرت خود را از دست دادهاند، اجازه دهند یک فرد پرخاشگر، حرف آخر را بزند
- به طور مستحکم، مؤدبانه و با احترام، حد و مرز تعیین کنند
- یک برنامهی ایمنی برای دریافت کمک در موقعیتهای اورژانسی تهیه کنند
- برای درخواست کمک از افرادی که نمیخواهند خود را درگیر این مسأله کنند، مُصِر و تأثیرگذار باشند.
- به پلیس گزارش دهند اما در کمال آرامش و با بیان حقایق این کار را کنند تا به نظر نرسد که کنترل خود را از دست دادهاند. «به من حمله شد و مجبور شدم از خودم دفاع کنم. باید با یک وکیل صحبت کنم.»
اغلب اوقات، دانشجویان گرفتار این مسأله میشوند که رفتار شریک پرخاشگر خود را کنترل کنند. دوست ندارند شوهر یا شریک زندگیشان بعد از بروز رفتار غیرمنصفانه و گفتن حرفهای وحشتناک به راحتی قسر در برود. ما به دانشجویان میگوییم: «بله، درست است که هیچ کس حق ندارد حرفهای ظالمانه و تهدیدآمیز به شما بزند. کاملا طبیعی است که بخواهید تسویه حساب کنید یا کاری کنید که دیگر حرفهای زشت و ناخوشایند به شما نزد. مهم این است که به خاطر داشته باشید شما میتوانید یک جور احساس کنید اما جور دیگری رفتار کنید. به جای این که سعی کنید بحث را به نفع خود تمام کنید، راهکار امنتر این است که آرام باشید و حرفهای آرامشبخش بزنید.»
با این که شاید به نظر برسد دعواهای شدید و پرتنش، ناگهانی پیش میآیند، اغلب اوقات زنان میتوانند پیشبینی کنند که چه زمانی بیشتر احتمال میرود شریک زندگیشان از کوره در برود یا حالتی تنشآمیز داشته باشد. آیا رویدادهای تحریککنندهای مثل مواقع استرس یا مرحلهی تغییر در زندگی، تجربههای ناامیدکننده، امتناع شما از برقراری رابطهی جنسی، مصرف الکل یا مواد مخدر منجر به چنین رفتاری میشود؟ آیا نشانههای هشداردهندهی یک خشونت قریبالوقوع مثل حرفهای تحقیرآمیز، ایما و اشارات تهدیدآمیز و غیره وجود دارد؟
زنی به من گفت که با شوهرش بحث کرده بود چون او کامپیوتر را میخواست و زن نیز هنوز کارش تمام نشده بود. شوهرش کامپیوتر را از روی میز بلند کرد و جلوی چهار فرزند کوچکشان آن را به سمت دیوار پرت کرد.
پرسیدم: «این اتفاق قابل پیشبینی بود؟»
دانشجوی من آه کشید و گفت: «بله.»
خاطر نشان کردم که کامپیوتر شکسته تنها مشکل نبود؛ بلکه از آن مهمتر، تأثیر مخربی بود که چنین رفتاری میتواند روی فرزندانش داشته باشد. تا وقتی با این مرد زندگی میکند، کار او مدیریت تنش و مرافعه است و نه دامن زدن به آن. سپس، در یک موقعیت فرضی نقش بازی کردیم و کاری کردم که زن به جای درخواستهای متنوع، از آنها دست بکشد و با عزت و احترام بگوید: «باشه، هر چی تو بخوای.»
بعضی از تاکتیکهای لفظی که با دانشجویان خود تمرین میکنیم از این قبیل هستند:
- رفتن به یک مکان امن در آن لحظه. آیا یک همسایه، عضوی از خانواده یا دوستی هست که بتوانید فرزندانتان را به خانهاش ببرید تا زمانی که آبها از آسیاب بیفتد؟
- ترک کردن با عشق: فریاد زدن و گفتن این که «ازت متنفرم و دیگه هیچ وقت نمیخوام ریختت رو ببینم!» کار خطرناکی است. در عوض، به یک مکان امنتر بروید و با آرامش و دلگرمی بگویید: «دوستت دارم و میخوام همهمون تو امنیت باشیم. هر وقت حالت بهتر شد برمیگردم.»
- دروغ گفتن: شما دِینی به یک فرد مهاجم و پرخاشگر ندارید که بخواهید حقیقت را بگویید. میتوانید دروغ بگویید و همان حرفهایی را بزنید که طرف مقابل میخواهد در مورد احساسات یا نقشههای شما بشنود.
- منحرف کردن ذهن و پرت کردن حواس: وقتی یک نفر ممکن است از کوره در برود، همیشه یک نقشهی حاضر و آماده داشته باشید. میتوانید برای پرت کردن حواس شریک پرخاشگرتان، از شخصی که برای او مهم است بخواهید منتظر تماس باشد. برای انحراف ذهن همسر خود بگویید: «برادرت امروز زنگ زد و یه خبر مهم داشت». این در صورتی است که بتوانید به برادرش اعتماد کنید تا با شما همکاری کند. میتوانید با مطرح کردن موضوعی مثل سیاست که تمرکز و توجه او را به مسائلی خارج از مشکلات موجود معطوف میکند، حواس او را پرت کنید. نوع دیگر انحراف ذهن طرف مقابل از تنش موجود، خوردن غذای مورد علاقهاش است.
- پیشنهاد یک راه حل برای حفظ شان و مقام: بعضی از افراد تا سر حد مرگ میجنگند تا وجهه خود در مقام فرد قدرتمند و مسلط را حفظ کنند. به جای بحث و جدل، راهکار مؤثرتر این است که با همسر پرخاشگری که غیرمنطقی رفتار میکند، موافقت کنید و همنظر باشید تا کمی وقت بخرید و اوضاع را آرام کنید. «آره، تقصیر منه. متأسفم. بعدا دوباره برمیگردم.»
مقابله به مثل و ماندن در آن موقعیت، خطرناک است. در عوض، ما به دانشجویان یاد میدهیم بدون آن که به طرف مقابل آسیبی برسانند، چطور دست خود را از دستان او رها کنند، جاخالی بدهند، مانع کتک زدن شوند یا از خفه شدن خود جلوگیری کنند و سپس در اسرع وقت محل را ترک کنند.
ما به دانشجویان خود این فرصت را میدهیم که راجع به اتفاقات رخداده با ما صحبت کنند تا بتوانیم تمرینها را با نیازهای آنها وفق دهیم. بدین منظور از آنها میپرسیم: «چه جور چیزهایی باعث تنش و دعوا میشود؟»
شاید یک پاسخ رایج این باشد که: «وقتی میخواهد با من رابطه جنسی داشته باشد و من تمایلی ندارم.»
سپس میپرسیم: «اگر بگی نه، چه اتفاقی میافتد؟»
دانشجویان پاسخهایی از این قبیل ارائه میدهند: «بهم اتهام میزنه که دارم بهش خیانت میکنم» یا «بهم میگه اگه باهاش سکس نداشته باشم، بهم خیانت میکنه» یا «بهم میگه که من دوستش ندارم».
بعضی اوقات به طور فرضی چنین موقعیتی را در نظر گرفته و نقش بازی میکنیم تا به دانشجو نشان دهیم باید چه کار کند. معمولا، او با عجله صورتش را به صورت فردی نزدیک میکند که نقش همسرش را بازی میکند و فریاد میزند: «این حرف رو نزن!»
خاطرنشان میکنیم که رو در رو شدن و به نوعی نزدیک کردن صورتتان به کسی که ناراحت و عصبانی است، و سپس فریاد زدن سر این شخص، احتمال این را که شما را کتک بزند افزایش میدهد. سپس، تمرین را تکرار میکنیم و به دانشجویان آموزش میدهیم با آرامی محل را ترک کنند و با صدایی مهربان بگویند: «من دوستت دارم. هیچ وقت به تو خیانت نمیکنم. دلم میخواد جفتمون زندگی امنی داشته باشیم. وقتی هر دومون حالمون بهتر شد دوباره برمیگردم.» ما به این مسأله اشاره میکنیم که اگر زن قربانی به جای این که بگذارد احساساتش بر او غلبه کند، با ذهنی باز و روشن فکر کند، این تنها یکی از چندین انتخابی است که در پیش رو دارد.
رهایی از رابطه و عدم بازگشت
اینها اطلاعاتی هستند که هنگام آموزش زنانی باید در نظر گرفته شود که آمادهی جدایی هستند یا به تازگی جدا شدهاند. وقتی یک زن خود را برای پایان دادن یک رابطهی خشونتآمیز آماده میکند، این برههی زمانی میتواند بسیار خطرناک باشد. در صورت امکان، بهترین گزینه این است که او مدارک حقوقی را جمعآوری کند، مشاورهی حقوقی دریافت کند، به یک حساب بانکی دسترسی داشته باشد و جایی امن برای رفتن داشته باشد.
زنی که تصمیم به جدایی و ترک رابطه میگیرد، اگر رابطه را با قاطعیت، بدون تهدید کردن و بدون تغییر عقیده ترک کند، از همه بیشتر در امان است. باید برای محل کارش، محل زندگیاش و اتفاقاتی که برای فرزندانش ممکن است بیفتد، یک نقشه و برنامهی امنیتی داشته باشد. برای تشکیل یک زندگی جدید برای خود نیاز به کمک و پشتیبانی دارد تا بتواند بر وسوسهی بازگشت به رابطه غلبه کند. او و فرزندانش از خدمات مشاوره بهره خواهند برد تا بتواند آسیبی را که رابطهاش به زندگی وارد آورده التیام بخشد.
برنامههای خشونت خانگی در جاهایی که در دسترس هستند، منابعی غنی برای کمک به زنان ارائه میدهند تا از رابطه رهایی یابند و دیگر به آن بازنگردند. در حالی که یک زن آمادهی ترک یک رابطه است، میتواند با استفاده از مهارتهای ایمنی شخصی فوق برای حفاظت از خود و اجتناب از تنش، خطر و ریسک موجود در موقعیت خود را کاهش دهد. او در حالتی در امنیت کامل خواهد بود که بتواند قبل از این که رابطه را در امنیت کامل ترک کند، نیت خود را حتی با دروغ گفتن پنهان کند.
وقتی زن رابطه را ترک کرد، مسائل رایجی که ممکن است جدایی را برای او سخت کند عبارتند از:
- دلسوزی برای همسر پرخاشگر
- احساس گناه درباره ناراحتی فرزندان
- ترس از این که آیا میتواند به تنهایی زندگی کند یا نه
- شنیدن این حرف از دیگر اعضای خانواده که به خاطر شکست در رابطه، مایه شرمساری آنها شده است
ما به دانشجویان کمک میکنیم که تمرین کنند از خود در برابر افکار و عقاید منفی محفاظت کنند، حرفهای مثبت به خود بزنند، و به جای واکنش نشان دادن، تأمل کرده و فکر کنند. به آنها یاد میدهیم که تعریفی از پشتیبانی برای خود داشته باشند و برای دریافت کمک، دست به اقدامات مؤثر و مداوم بزنند.
ما تمرینهای فوقالذکر را در کنار دفاع شخصی فیزیکی برای موقعیتهای خاصی اعمال میکنیم که دانشجویانمان بعد از تشکیل یک زندگی جدا از فرد پرخاشگر، نگران آن هستند؛ موقعیتهایی از قبیل: اگر دم در خانهام بیاید، چی؟ اگر در گوشهای از خیابان گیرم بیندازد چی؟ اگر اسلحه داشته باشه چی؟ اگر حالا که تنها هستم، یک نفر به من حمله کنه چی؟ ما مکررا اذعان میکنیم که همیشه همهی مهارتها کارساز نیستند، اما این ابزارها اکثر مواقع مؤثر واقع میشوند. دانشجویان ما با مرور سناریوها و موقعیتهای مختلف و آزمودن این مهارتها در موقعیتهای متنوع، آسودهخاطر میشوند.
حفظ امنیت کودکان تا جای ممکن
بعضی از زنانی که به خاطر خودشان یک رابطه مخرب را ترک نمی کنند، به خاطر نگرانی دربارهی فرزندانشان این کار را انجام میدهند. زنان دیگر در رابطه میمانند چون میترسند سرپرستی فرزندان خود را از دست بدهند یا چون فکر میکنند صلاح بچهها در این است که بنیان خانواده از هم نپاشد. چه در رابطه بمانند چه جدا شوند، به مادران یادآوری میکنیم که ممکن است دیدن از دست دادن کنترل والدین تا مرز بروز خشونت یا مشاهدهی آزار دادن یکی از والدین، از لحاظ عاطفی برای فرزندان تأثیر مخربی داشته باشد. بچههایی که از خانواده هایی میآیند که درگیر خشونت خانگی هستند، از آموزش ابتدایی امنیت شخصی بهره خواهند برد تا بتوانند از لحاظ عاطفی و فیزیکی، از خود بهتر مراقبت و محافظت کنند.
مسائل ویژهی فرزندان عبارتند از:
- حس ناامیدی، گویی هیچ چیز تغییری ایجاد نخواهد کرد
- تحمل رفتار خشونتآمیز یکی از والدین یا قربانی شدن یکی دیگر از والدین
- باور داشتن به این مسأله که خشونت، تقصیر آنهاست مخصوصا از آنجایی که گاهی اوقات یکی از والدین، فرزند را در ایجاد دعوا و تنش مقصر میداند
- حس مسئولیت برای پایان دادن به تنش یا حفاظت از بچههای دیگر در خانه
ما به بچهها آموزش میدهیم تا بتوانند با موفقیت، حرفهای مخرب دیگران یا حرفهای مخربی را که خودشان به خود میگویند از ذهن خود دور کنند، صدا و جسمی قدرتمند داشته باشند، بتوانند محل را ترک کند و در درخواست کمک، مُصِر باشند. ما به آنها یادآوری میکنیم که آنها مسئول مشکلات پدر و مادرشان نیستند.
بعد از تمرین کردن حتی چند مهارت کوچک، دانشجویان به ما چه میگویند؟
برگردیم به اتاق نشیمنی که در ابتدای مقاله از آن صحبت کردم. دانشجویان ما در برنامه خشونت خانگی بعد از مدت زمان کوتاهی که با هم داشتیم، بسیار مشتاق هستند. همیشه از این مسأله شگفتزده میشوم که مقدار کمی تمرین چه تأثیر عمیقی میتواند بر کسی بگذارد که دورهی سختی را پشت سر گذاشته است. تحت تأثیر شهامتشان قرار میگیرم.
حرفهای آنها به من انگیزه میدهد تا این اطلاعات را همچنان با دیگران در میان بگذارم؛ حرفهایی از قبیل «این اولین باریه که فهمیدم معنی تعیین حد و مرز چیه.» «وقتی داد زدم و گفتم نه، خیلی حس خوبی بهم دست داد.» «هیچ وقت متوجه این نبودم که این همه قدرت دارم!» «به جای این که احساس سرخوردگی کنم، حس میکنم میتونم روی خودم و احساساتم مسلط باشم.» «کاش زودتر از این برنامه باخبر شده بودم. خیلی خوشحالم که الآن باخبر شدم.» «احساس میکنم انتخابهای خیلی بیشتری برای حفاظت از خودم و بچهها پیش رو دارم.» «به جای این که مجبور باشم فکر کنم، میدونم چه عکس العملی نشون بدم.»
منبع: kidpower