چطور میشود برخی هزار تومان را با دو سکه ۲۵ تومانی معامله می‌کنند
داستان زیر از قطعه شعری به عنوان «باهوش» اثر شل سیلور استاین برگرفته شده است شعر هم هوشمندانه و هم بامزه است پس توصیه می کنم که شعر را در اینترنت جستجو کنید و کل آن را بخوانید پس از آن به ادامه مطلب توجه کنید
خب فرض میکنیم شما حوصله جستجو ندارید خلاصه شعر را برایتان نقل می کنم شعر از زبان کودکی سروده شده که یک اسکناس یک دلاری از پدرش می گیرد او یک دلاری را با دو سکه ۲۵ سنتی معاوضه می کند زیرا برخلاف طرف حساب احمق ش خوب می داند که دوتا بهتر از یکی است کودک در ادامه تجارتش دو سکه ۲۵ سنتی را با سه سکه ۱۰ سنتی عوض میکند بعد سه ۱۰ سنتی را می‌دهد و چهار تا۵ سنتی می گیرد و در آخر چهار ۵ سنتی را با پنج یک سنتی معامله میکند کودک نزد پدر باز می گردد تا ماجرای معاملات هوشمندانه اش را تعریف کند
در آخر نیز می خوانیم که زبان پدر از هوش و ذکاوت فرزندش بند آمده است
اکنون فرض کنید برخی انسان ها در یک بازار اقتصادی خوش ساخت دو تا ۲۵ سنتی را به اسکناس یک دلاری ترجیح می دهند چرا؟
چون دو تا بیشتر از یکی است بر سر این عاشقان ۲۵ سانتی چه خواهد آمد؟
آیا ضرر می کنند آیا بر قیمت های بازار تاثیر می گذارند؟ پاسخ این سوالات به میزان حمایت دوستداران ۲۵ سنتی بستگی دارد اما فرض کنید که آنها بخواهند به ازای یک دلار ۲۵ سنتی های بیشتری بگیرند
هر چه باشد عاشق ۲۵ سنتی هستند در اینجا بانکی را فرض کنید که در کنار دیگر رقبای بازار سربرآورده و حاضر است به ازای یک دلار ۴ سکه ۵ سنتی بدهد معامله خوبی است پس دوستداران ۲۵ سنتی جذب بانک میشوند تا وقتی تقاضا برای سکه‌ها تابع رقابت بازار باشد دوستداران ۲۵ سنتی این سکه ها را به همان ۲۵ سنت معامله می‌کنند و ضرری متوجه آنها نیست
فرض کنید قیمت گوشی موبایل ۲۰۰ دلار با یکسال ضمانت باشد این گوشی باپرداخت ۲۰ دلار اضافه دو سال ضمانت می گردد. احتمال آنکه گوشی شما در سال دوم خراب شود یک درصد می باشد پس منفعتی که از این یکسال ضمانت اضافه نصیب شما خواهد شد معادل ۲ دلار است اما شرکت از شما ۲۰ دلار اضافه دریافت می کند مراقب باشید هیچ وقت نباید بابت چنین چیزی پولی بپردازید اگر انسانها بفهمند که باید ۲۰ دلار بابت بیمه ۲ دلاری بپردازند هیچ وقت چنین کاری نخواهند کرد اما آنها از این موضوع آگاه نیستند و بازار هم هیچ وقت از اسرار پرده برنمیدارد در اینجا به نکته ای کلی می رسیم
اگر مشتری ها خرد کافی نداشته باشند بازاری ها انگیزه بیشتری برای استفاده از این موقعیت خواهند یافت و هیچ وقت از آن چشم پوشی نمی کنند روزگاری که بسیاری از مردم ترس از پرواز داشتند بیمه های مربوطه در فرودگاه ها به قیمت گزافی به فروش می رسید و هیچ کس هم مردم را از خرید آن بیمه نامه ها نهی نمی کرد .
از چنین سیاستی در صندوق بازنشستگی با افزایش و کاهش برخی آیتم ها و دستکاری فرمول‌ها برخی سازمان ها استفاده می کنند کارمندان احساس میکند مبلغی به حقوق ، دستمزد ، صندوق بازنشستگی به نفع آنها اضافه تر اعطاء شده در حالیکه در واقعیت چنین اتفاقی رخ نداده صرفا تعدادی آیتم ها جابجا شده و یک دلار با ۲ سکه ۲۵ سنتی معاوضه شده و آنها بازی خورده اند .
همه ما آگاهیم که رفتار بر قیمت مبتنی است لذاطبق قانون ریکپ تمامی جنبه های پنهان معامله ، محصول ، خدمات و موارد مشابه این چنینی از قبل باید به اطلاع مشتریان رسیده باشد و هیچ چیز نباید اسرار آمیز و کشف نشده باقی بماند الزام به شفافیت ، ایجاب می کند شرکت های ارائه دهنده خدمات قبل از معامله توضیحات لازم مشتمل بر همه موارد به مردم اطلاع رسانی نموده یا در کاتالوگ و بروشورهای فروش موارد مشخص و کاملا برجسته تدوین گردد
خوب است گاهی تلنگرها مردم را به سمتی هدایت کند که از قبل فکرش را نمی کردند
