SHP
ShahinSorkhسال جالبی بود. اتفاقاتی افتاد که حتی فکرش هم نمیکردم
منی که یه عمر تنها و با خودم بودم، طی دو هفته، تک تک لحظاتم رنگ پانیذی گرفت! صبح با یاد پانیذ بیدار میشم و شب به یاد پانیذ میخوابم. حتی خوابهام هم شکل پانیذ شده. بیشتر خوابم یادم میمونه. انگار هشیارتر شده باشم
واسه من اتفاق خیلی خوبی بودی. بودی، چون الان دیگه اتفاق نیستی، شدی زندگی. تجربه مهمی هستی
حواسم به حواست هست. سعی میکنم اذیتت نکنم. سعی میکنم ناراحتت نکنم و مراقبت هستم. هرچند از دور. تو هم انقدری مهربون هستی که کوتاهیهامو ببخشی و به دل نگیری، مثل امشب که زیاد منتظرم بودی و با قهر خوابیدی. اگه این فاصله لعنتی نبود، اگه زیر یه سقف بودیم، اگه پیشم بودی، خیلی اوضاع فرق میکرد :(
تو احساساتی رو در من زنده کردی که قریب به چهار ساله که کشته بودمشون. قبلا نگفتم، اما اینجا میخوام بگم، علت اصلی شکست قبلیم، خودم بودم. منِ چهار سال پیش، کوچکترین شباهتی به اینی که الان میبینی نداره. یه آدم بیبنیه، ترحمانگیز، آویزون و ابله. تو این مدت رو خودم کار میکردم. سعی کردم استقلال شخصیتمو به دست بیارم. سعی کردم عاقلتر باشم
اینا صفاتیه که بهشون اعتقاد دارم. صفاتی که دوست دارم پارتنرم هم داشته باشه. و توی تو دیدم. تو به نظر من یه آدم مستقل و عاقلی. از شهودت استفاده میکنی ولی از منطق خارج نمیشی. خوب گوش میکنی. خوب حرف میزنی. بحث کردن با تو لذتبخشه. کنارت بودن لذتبخشه
تو این مدت یک ماهه، برخلاف انتظارم، سگ سیاهه دیگه سراغم نیومد. احتمالا بام قهر کرده! پیش تو بودن واسم خوبه. همین که میدونم هستی و بودنت واقعیه. عشقت و محبتت به شدت باارزشه. حتی اگه این رابطه به ثمری نشینه، که کاش خلافش اتفاق بیفته، این روزای خوبی که با تو داشتم و دارم رو هرگز فراموش نمیکنم. جزو داراییهای ارزشمندم لیست میکنم
خوشحالم. از اینکه هستی. از اینکه خوشحالی
ببخشید که جواب نامهت الکترونیکیه، میتونم واسش بهونه زیاد بیارم اما به همین عذرخواهی اکتفا میکنم. علت اصلیش وسواسیه که دارم، چون اینجوری میتونم ایرادات نگارشی و تایپی رو تمیز کنم. همونطور که تا الان ده دفعه کردم! دستخط هم برات میفرستم به موقعش
من خیلی اهل نامه نوشتن نیستم، اما به رسم ادب، باید نامهت رو جواب میدادم
بیش از این دردسرت ندم
مَخلص کلوم اینه که
پانیذ جان
دوستت دارم
۸/اسفندماه/۱۳۹۹