خیابان دانشگاه و تجربه ی شهری در زاهدان

خیابان دانشگاه و تجربه ی شهری در زاهدان

عبدالوهاب شهلی بر (دبیر گروه جامعه شناسی شهر و مطالعات منطقه ای انجمن جامعه شناسی ایران)

(منتشر شده در شماره هجدهم ماهنامه فرهنگ امروز، مرداد 1396)

خیابان، هستیِ کالبدی و اجتماعی زاهدان را می سازد. تبدیل شدن یک پلاس نشین بلوچی که دزدآپ نامیده می شد به کلان شهر امروزی زاهدان، که هویتی متکثر از فرهنگ ها، اقوام، مذاهب و طبقات را در خود جای داده و مدام در حال برساخت آنها در فرم های جدید است، به شدت خیابان پایه است.

عمده‌ی شهرهای بزرگ ایران از قدمت تاریخی-اسطوره ای بلند بالایی برخوردارند اما زاهدان شهر جدیدی است که یک دفعه از دل بیابان زاده می شود و براساس خیابان کشی مدرن، حیات شهری اش را آغاز می کند. ابتدا خط و خطوط بافت شهری بر صفحه‌ی صاف بیابان پهن می شوند و آن گاه جمعیت هایی از چهارسو برای ساختن زندگی ای جدید به آن سرازیر شده و در خیابان ها و میدان ها به هم می رسند. یکی از این میدان های معروف، «چهار راه چه کنم» است که در دهه های اولیه‌ی شکل گیری شهر محلی برای پاتوق مردم و آشنایی آنها با هم بوده است. البته چه عرض کنم یک چهار راه که آدم ها در خیابان های منتهی به آن می نشستند.

از میان خیابان های جوراجور زاهدان که بناهای مسکونی، اداری و تجاری شهر بر لبه‌ی آنها چیده شده اند، «خیابان دانشگاه» حکایتی متفاوت و شنیدنی دارد؛ خیابانی که حدود 4 کیلومتر طول و 30 مترعرض دارد و مابین میدان های دکترحسابی و امام علی (دروازه خاش) گسترانده شده است، بخصوص محدوده‌ی حدود 2 کیلومتری که در یک سوی آن دانشگاه بزرگ سیستان و بلوچستان قرار دارد و در سوی دیگرش، سوپرمارکت ها، کافه‌ها، فست فودها، رستوران‌ها و دیگر اصنافی که بر محوریت نیازهای دانشجویان، جوانان و اقشار بهره مند زاهدان، گرد آمده اند.

پرداختن به زندگی شهری‌ای که در خیابان دانشگاه جریان دارد مجالی فراخ تر از این می طلبد اما صورت مختصرش این است که این خیابان جایگاه اصلی تحقق تجربه‌ی شهری در زاهدان است. دانش، ثروت، قدرت، پرسه زنی، تجربه‌ی جوانی، کارناوال های شهری، نمایش ثروت، زندگی دانشجویی، سیاست بازی و زندگی شبانه عناصر کلیدی هستند که به اشکال مختلفی در کنار هم قرار گرفته و بخشی از حیات اجتماعی شهر را می سازند.

دانشجویان،کنشگران اصلی خیابان دانشگاه هستند. پویایی و سرزندگی این خیابان را دانشجویان جوانی می سازند که از شهرهای مختلف کشور می آیند و حامل فرهنگ های مختلفی اند. آن ها که عمدتاً برای اولین بار از خانواده هایشان کنده شده و در خوابگاه های دولتی و خصوصی و یا خانه های استیجاری اطراف خیابان سکونت گزیده اند، فرصت جدیدی برای تجربه‌ی عرصه های عمومی چون خیابان را پیدا می کنند و خیابان دانشگاه، با پیاده روهای عریض اش، چنین فرصتی را سخاوتمندانه برای آنها فراهم می کند. از منظری دیگر، خیابان دانشگاه برای این قشر امکانی برای تلطیف کردن فضای ایدئولوژیک دانشگاه و نیز تجربه‌ی یک زندگی واقعی تر است. آنها عمدتاً در عصر و بخصوص شب ها که هوا رو به خنکی می رود پا به خیابان می گذارند و در ضمن استفاده از خدماتی که واحدهای صنفی مستقر ارائه می دهند قدمی می زنند و با دوستان شان از رویاها و رنج های زندگی سخن می گویند. برای برخی از مردم شهر و بخصوص اقشار سنتی، رفتار اجتماعی خیابان دانشگاه، نوعی مواجهه با امر جدید و فرهنگ سایر مناطق ایران است.

خیابان دانشگاه مهم ترین ورودی امر مدرن به این شهر و کل استان است. همان طوری که گفتیم، این خیابان بر محور دانشگاه بزرگ سیستان و بلوچستان شکل گرفته و اسم و هویت اش را از آن می گیرد اما در ضمن سکویی برای عمومی سازی و گسترش سبک زندگی مدرنی است که در دانشگاه متجلی می شود اما خود دانشگاه بدون کمک خیابان نمی تواند آن را به بیرون از خودش سرایت دهد. بنابراین، خیابان دانشگاه فضایی است که شهر و دانشگاه را به هم می رساند و وجود یکی را در وجود دیگری تداوم می بخشد.

زبان نشانه ای غنی خیابان دانشگاه یکی دیگر از مشخصه های آن است که زندگی اجتماعی پرسه زنان، ساکنان و عابرانش را متأثر می سازد که از سه بخش نوشتاری، دیداری و شنیداری تشکیل شده و در کنار هم نظام معنایی آن را می سازند. زبان نوشتاری در تابلوهای تبلیغاتی، اسامی مغازه ها و تابلوهای دانشگاهها نمود می یابد. زبان دیداری در فضای عریض و دل باز خیابان، لباس ها، بدن ها و چهره ی آدم ها، نرده های دانشگاه که پایانی ندارند و همچون مأمورانی فلزی گماشته شده اند تا احیاناً غریبه ای به آن راه نیابد، ماشین های گران قیمتی که توحش سرمایه داری و فرهنگ مصرفی و نمایشی را فریاد می زنند، جریان دارد. اما زبان شنیداری در موسیقی های بلند ماشین ها، پچ پچ عابران، صدای دوره ای شادی کارناوال ها و سخنرانی ستادهای انتخاباتی، نمود می یابد. سه زبان فوق تجربه ای از زندگی مدرن در زاهدان را شکل می دهند که فقط در خیابان دانشگاه یافت می شوند.

سویه‌ی دیگر خیابان دانشگاه ریشه در توسعه‌ی نامتوازن شهری دارد. زاهدان یکی از شهرهای به شدت نابرابر ایران است که در آن شکاف میان فقر و غنا به شدت عریان و غیر انسانی است. البته شهری که برخلاف اکثر شهرهای طبقاتی ایران شمال اش فقیرنشین و جنوب اش عیان نشین است و خیابان دانشگاه در جنوب شهر واقع شده است.  از آنجایی که بیشترین خدمات شهری به این خیابان اختصاص یافته از یک سو، الگوی توسعه‌ی شهر و از سوی دیگر، هدفی برای کین توزی اقشار فقیر است که نه بافت شهری آن را دارند و نه بافت اجتماعی اش را. لذا این خیابان به شدت موقعیتی متناقص در حیات اجتماعی و ذهنی شهر دارد و به خوبی تناقض های زندگی شهری را نمود می بخشد به خصوص در آخر شب که فقرا سراغ سطل های زباله اش می آیند.

t.me/zabane_gooya

Report Page