جنبش خیابانی و اصلاح طلبان-فرصت یا تهدید

جنبش خیابانی و اصلاح طلبان-فرصت یا تهدید

احسان آزاد


چندی پیش در دو نوشتار که هر دو در کانال فردای بهتر منعکس شد، یونسیان و علیجانی در رد و قبول جنبش خیابانی به بعنوان راهکاری برای تغییر، به بحث در خصوص چگونگی برخورد اصلاح طلبان با این راهکار پرداختند. سعید حجاریان نیز در مطلب اخیر خود به نحوه برخورد اصلاح طلبان با اعتراضات خیابانی اشاره کرده است و موضعی مشابه به یونسیان داشته است. به قول او در صورت بروز اعتراضات خیابانی " اصلاح طلبان باید سر خود را پایین بگیرند تا طوفان رد شود" به نظر می رسد هر دو رویکرد مطرح شده مواردی را در تحلیل ندیده گرفته است.

✅ علیجانی و طرفداران آشتی با خیابان، با اشاره به مورد هایی شبیه جنبش خیابانی در الجزایر و ونزوئلا با اشاره به شرایط در این کشورها و موفقیت های بدست آمده ، پیشنهاد آشتی اصلاح طلبان با خیابان یا حداقل اتخاذ موضع بیطرف از سوی آنها در قبال جنبش های خیابانی را می دهند. با این فرض که اینگونه اعتراضات منجر به فشار به هسته سخت قدرت شده و راه را برای تحولات بنیادین هموار می کند.

✅ یونسیان ، حجاریان و مخالفان حرکتهای اعتراضی خیابانی اما با تاکید بر تفاوتهای ساختاری و اجتماعی شرایط ایران با موردهای مورد اشاره، با اشاره به اشتراک نظر تندرو های جناح اصولگرا، براندازان و تحول خواهان به استفاده از عرصه خیابان ،هر چند با نیات مختلف، استفاده از آن برای اصلاح طلبان را خطای استراتژیک می شمارند

✅ به نظر می رسد طرفداران آشتی اصلاح طلبان با خیابان دو نکته را در تحلیل خود لحاظ نمی کنند. اول اینکه آیا مقطع کنونی با توجه به تغییر آرایش نیروها و جایگاه فعلی اصلاح طلبان، زمان مناسبی برای طرح این پیشنهاد هست؟ آیا اگر حتی اصلاح طلبان تن به این آشتی بدهند، می توانند نقشی در اینگونه جنبش ها یا حتی استفاده از آن داشته باشند؟ به نظر می رسد حتی با قبول چنین پیشنهادی، چنین چرخش موضعی، بسیار دیر و بی اثر باشد. واقعیت اینست که اصلاح طلبان مرجعیت کنش گری سیاسی را در افکار عمومی بدلایل زیاد از دست داده اند. نکته دومی که مغفول مانده است اینست که با در نظر گرفتن وضعیت پایگاه اجتماعی اصلاح طلبان، آیا آنها می توانند دیگر رهبری چنین حرکتهایی را دست بگیرند؟ چنین حرکت هایی چه هدفی را باید در الویت قرار داده و دنبال کنند تا با رویکرد اصلاح تدریجی و غیر ساختارشکنانه اصلاح طلبان، همسویی داشته باشد؟ چه تضمینی هست که در صورت حمایت و یا حتی سکوت اصلاح طلبان از اینگونه حرکتها، اهداف اصلاح طلبانه آنها در این غالب تامین شود؟ 

✅ اما نقد مخالفان خیابان هم نکاتی را نادیده می گیرد. مخالفان خیابان اشاره میدارند که حرکت های اعتراضی در سایر کشورها نظیر الجزایر و ونزوئلا بخصوص در مورد اولی، اهداف مشخص داشته و در چارچوب این اهداف حرکت کرده است، اما موارد مشابه در ایران چون هدف مشخصی ، بغیر از اهداف سلبی ندارند ، لذا مشارکت در آنها خطای استراتژیک است. 

✅این نکته در واقع بازگویی نقدی ست که همه ی این سالها بر جنبش اصلاح طلبی وارد بوده است. لذا شرایط کنونی و رادیکالیزه شدن هر حرکت اعتراضی در واقع نتیجه انباشت تمام مطالباتی ست که فرصت طرح جدی آنها در قالب اعتراض مدنی مسالمت آمیز ، بعنوان حقی به رسمیت شناخته شده در قانون اساسی ، هم از طرف دولتهای اصولگرا و هم اصلاح طلب از مردم گرفته شده است.  

✅اصلاح طلبان بغیر از ژست های شعاری در خصوص اینکه اعتراض مدنی حق شهروندان است در عمل آنرا تقبیح کرده و حرکتی رادیکال دانسته اند. این حرکتها می توانست اکنون اهداف مشخصی مانند اصلاح قانون انتخابات، نفی نظارت استصوابی، تغییر قوانین تبعیض آمیز علیه زنان و صدها هدف دیگر داشته باشد. اما همه این فرصت ها از دست رفته است و اصلاح طلبان در همه این سالها یا با طرح استراتژی خواست حداقلی، برخی را مسکوت گذاشته اند یا هواداران خود را صرفا به صندوق رای حواله داده اند. 

✅سالها پیش سعید حجاریان استراتژی چانه زنی از بالا و فشار از پایین را برای پیشبرد اصلاحات مطرح کرد. اما در عمل اصلاح طلبان تقریبا تمام توان خود را صرف چانه زنی با قدرت کرده و موضع شفافی در خصوص فشار از پایین نداشته اند. هر گاه حتی پایگاه اجتماعی شان هم وارد این عرصه شده یا پشتش را خالی کرده اند یا این حرکت ها را از دایره اصلاح طلبی خارج دانسته اند.

✅ بعنوان مثال میشد در تحولات مجلس ششم یا جریانات ۷۸ دانشگاه تهران از فشار اجتماعی در راستای یکی از اهداف اصلاحی مثلا اصلاح قانون مطبوعات و نظارت استصوابی استفاده کرد که البته چنین نشد.

✅تنها مثال ایستادگی در این زمینه مربوط به جنبش سبز است که در این مورد هم، اکنون بخشی از اصلاح طلبان از سوی بخشی دیگر که با افتخار اعلام میدارد در جریان اعتراضات" پایش را از خانه بیرون نگذاشته است" مورد سرزنش قرار می گیرد. 

✅ نکته دیگری که از لا به لای نقد این مخالفان خیابان هویداست، اشاره به برنامه جناح رقیب برای استفاده از این حرکتها برای انتخابات سال ۹۸ می باشد. بر اساس این تحلیل اصلاح طلبان با حمایت از این حرکتها در زمین رقیب بازی خواهند کرد و این خطایی استراتژیک است.

✅ نکته جالب اینجاست که اصلاح طلبان همچنان تمام حرکتها و مواضع خود را بر اساس دوگانه سازی مبتنی بر رقیب اصولگرا


استوار می دارند. هنوز مواضع و استراتژیها را بر مبنای انتخاباتها بنا می دارند و گویی نمی خواهند از این عرصه حداقل در تحلیل مواضع و تعیین استراتژیها فراتر روند.

✅واقعیت این است که توده مردم از این عرصه خارج شده و فارغ از دوگانه ها و رقابتهای جناحی، اکنون نگاهش را به عملکردها معطوف کرده و در این میان تمایل زیادی به جدایی بدها از خوب ها ندارد. درک این واقعیت مقدمه طرح ریزی هرگونه استراتژی جدید ست.

✅به طور خلاصه، هر چند آشتی اصلاح طلبان با خیابان ممکن است برای پیشبرد اهداف اصلاحی مطلوب به نظر برسد، اما بدون تحول گفتمانی و باز تعریف پروژه اصلاح طلبی منجر به تغییر معنادار و ملموس نمی گردد. علاوه بر آن حتی با قبول چنین چرخش موضعی، به نظر نمی رسد هدایت اینگونه حرکتها به سمت اصلاحات کوتاه مدت ، قدم به قدم و تدریجی از طرف اصلاح طلبان دیگر عملی بوده و یا دست کم بسیار دشوار خواهد بود.

Report Page