Puma
「†x†紫ρнιℓє⁵」ضلع غربی سمت شرق
نمی دانستم به کجا برویم
امشب ما سوار می شویم
سکوت این شب
آن دری که در تاریکی باز می شود
چه کسی کسی را مسدود می کند ، نه
طرف غربی سمت غربی
آن مهم نیست دیگر مهم نیست
داغ داغ داغ داغ
من من خیلی گرم
هستم که بیدار ، نفس می کشم و خواب
می بینم دنیایی که در آن خواب دیدم
بزرگترین آسمان شب در زندگی من
سرعت پاهایم مطابقت دارد
آن چراغ سبز جلوی من از
چه می ترسی؟
آنها آمدند پشت من را گرفتند
شما هرگز نمی توانید گرفتار شوید
آنها آمدند که دوستانم را گرفتند
که مه غلیظ
این همه جا سیاه است
با روحیه جدی
آنچه در گوشم می شنوم
بنگ بنگ بنگ
من برای اجرا
ما بنا به دلایلی ، خوشحالم که
این احساس اول
اکنون که
به دلایلی برای اولین بار با آزادی وو روبرو شدم خوشحالم که
انتخاب من رهبر
من است من ایمان خودم هستم
قلب تو قلبم را می لرزاند
برای اولین بار است که خونم را می لرزاند برای اولین بار است
که کم کم پخش می شود
خونی که باعث می شود
بعد از ترک باغ وحش
دنیای ما با آن عجیب باشد
هیچ کس از من استقبال نمی کند
همان مراحل را هر روز ، نجات من ، مسابقه
شب ، در ماه
من صورتم را از دست می دهم
قلب غمگین
من قدم دوم خود را
که گفتم بله
هنوز تنها جوان ماندن به تنهایی
این جهان یک جنگل پر از جنگجو است که
چو جون کیونگ به گردن شما می خواهد
هزاران چشم به اینترنت دسترسی پیدا کنید
مراقب باشید ، دشمن شما در مدت زمان
زیادی گسترش نمی یابد چقدر طول می کشد تا به آرزوی من برسید.
در این سوال ، فقط هر بار
که من اجرا می شوم ، اسلحه شلیک می شود تا دوباره نفس بکشد
اما بنا به دلایلی ، خوشحالم که
این احساس اول
اکنون که
به دلایلی برای اولین بار با آزادی وو روبرو شدم خوشحالم که
انتخاب من رهبر
من است من ایمان خودم هستم
قلب تو قلبم را می لرزاند
برای اولین بار است که خونم را می لرزاند برای اولین بار است
که کم کم پخش می شود
خونی که باعث می شود
سمت غرب سمت غرب من فرار کند
نمی دانستم
امشب کجا باید برویم
سکوت این شب سکوت این شب
آن دری که در تاریکی باز می شود
چه کسی را مسدود می کند ، هیچ کس
طرف غربی نیست سمت شرقی
آن مهم نیست. دیگه